تاریخ سند: 7 مرداد 1342
موضوع: شیخ عباس طبسی
متن سند:
تاریخ:7 /5 /1342
موضوع: شیخ عباس طبسی
شیخ عباس طبسی از ساعت 21:15 الی 22:15 روز جمعه 21 /4 /42 در منزل شیخ علیاکبر نوغانی روی منبر اظهاراتی نموده که مفاد آن به شرح زیر اعلام میگردد:
1. از اول تا آخر منبرش حرفهای کنایهدار و سربسته میگفت او از خلافت یزید، هارونالرشید و معتصم عباسی1 و ظلمهایی که نموده بودند سخن میگفت و اظهار عقیده نموده که ظلم پابرجا نمیماند و هرکس ظلم کند دودمانش بر باد خواهد رفت. منجمله اظهار داشت عاقبت ثروت تمام میشود و قدرت سرنیزه به پایان میرسد ولی دین و قرآن ثابت و پابرجا خواهد ماند.
در جای دیگر اظهار داشت مردم بیایید پای منبر و به صحبتهای ما گوش بدهید ولی گریه نکنید چون آنوقت خواهند گفت که شما اخلالگر و سیاسی هستید شما مردم صبور و ساکتی هستید مخصوصاً شما خراسانیها خیلی آرام هستید.[!]
واعظ مزبور ضمن سخنانش گفت در پشت مجله فردوسی2 عکس یک زن روسی را هنگامیکه با موشک به آسمان میرفته کشیدهاند و در یکگوشهاش عکس چند زن ایرانی چادربهسر را چاپ نموده و زیرش نوشتهاند «ببین تفاوت ره از کجا[ست] تا به کجا» بعد شیخ مزبور ناسزایی چند به مدیر مجله[فردوسی]3 گفت و اضافه نمود مدت چندین سال است که در کشور ما چادر برداشته شده و حالا فقط عده معدود زن چادربهسر هست شما چرا از آن زنهای لخت و بیچادر استفاده نکردید چرا آنها را به فضا نفرستادید و باز گفت اکنون آیتالله شریعتمداری از قم و آیتالله میلانی از مشهد به تهران، مرکز دولت، رفتهاند و مشغول مذاکره با دولت هستند؛ اگر انشاءالله به ما اجازه صحبت کردن دادند آنوقت میدانم با این مدیر مجله بیدین ...4 چه بگویم. در جای دیگر ضمن سخنانش گفت به روحانیون تهمت میزنند که از خارجیها پول میگیرند. خدایا اگر ما از خارجیها پول میگیریم، همین روی منبر جان ما را بگیر. پول، کسانی میگیرند که قصد آدم کشی دارند، پول کسانی میگیرند که به جمعیتهای بیپناه و بیگناه حمله مینمایند. شیخ مزبور در خاتمه صحبتش برای امنیت و آسایش کشور دعا کرد و اضافه نمود در شبهای آینده بیشتر صحبت خواهد نمود چون فعلاً از این بیشتر سینهاش آمادگی ندارد. ضمناً هنگام صحبت آقای طبسی درب منزل مزبور بسته شده و اگر کسی میآمد زنگ میزد درب را باز میکردند همچنین هنگام ورود و خروج آقای طبسی چند نفر همراهش بودند که گویا از نامبرده محافظت میکردند.
2. شیخ عباس طبسی قبل از جریان 15خرداد در منزل آیتالله قمی به منبر میرفت و خیلی یاوهگویی میکرد. از روز 15 خرداد به بعد مخفی بوده اخیراً ظاهر شده و اولین منبرش در منزل مذکور در بالا بوده. شیخ مذکور در زمان استاندار سابق (آقای سید جلال تهرانی) نسبت به مقام شامخ سلطنت هتاکی نموده است.
3. نسخه از گفتار شیخ عباس طبسی وسیله لشکر 6 خراسان به ساواک و شهربانی محل فرستاده شده است.
13 /5 /42
1. در پرونده مربوط به مرکز پاسخ داده شود. این واعظ همان شخصی است که چندین مرتبه در کمیسیون امنیت استان در سالهای گذشته از رفتن به منبر منع شده و در جریان اخیر به علت اعمال بیرویه و هتاکی به دولت دستگیر و به تهران اعزام و حتی لباس وی را تغییر و ریش او را تراشیدهاند. پس از ــ مدت زندانی در تهران، به مشهد اعزام و پرونده وی تنظیم و به لشکر ارسال شده است.
2. به لشکر خراسان نیز پاسخ بدهید پرونده نامبرده در لشکر تحت پیگرد است، نتیجه اقدامات معموله را به ساواک اعلام نمایند ـ 19 /5
توضیحات سند:
1. معتصم محمد بن هارونالرشید در سال 178ق. به دنیا آمد. او هشتمین خلیفۀ عباسی است که پس از مأمون در سال 218ق. به خلافت رسید. زمانیکه وی به حکومت رسید، بغداد مرکز خلافت بود ولی ازآنجاییکه تعداد غلامان ترک در دربار افزایش یافته و رفتوآمد آنها در شهر باعث آزار و رنجش مردم شده بود، معتصم در بخش شرقی رود دجله و 125 کیلومتری شمال شهر بغداد، شهر سامرا را بنا نهاد و آن را مرکز حکومت خود قرار داد. رفتار معتصم با علویان، همانند خلفای پیشین، سخت بود و او بود که امام جواد علیهالسلام را مسموم و به شهادت رساند. او همچنین سیاست معتزلی برادرش مأمون را به شدت ادامه داد و در ماجرای محنه ـ که از زمان مأمون شروع شده بود و طی آن علما و قضات را وادار به اقرار و شهادت به مخلوق بودن قرآن، که از اعتقادات معتزله بود، مینمودند ـ تعدادی از علمای اهل سنت ازجمله احمدبن حنبل را زندانی و سیاست نمود. در دوران وی شورشهای بسیاری مانند شورش زُط ـ قیام کولیان جنوب عراق ـ بابک خرمدین، مازیار ـ از سران طبرستان ـ و قیام عمومی اهل سنت بغداد به رهبری احمد بن نصر خزاعی ـ که علیه محنه قیام کرده بودند ـ روی داد که همه آنها سرکوب شدند. سیاست وی در اهمیت دادن به سرداران ترک، مایه تحریک عدهای از اعراب و برافراشتن پرچم مخالفت با وی شد. معتصم سرانجام در 227ق. در سن چهل و نه سالگی درگذشت.
2. هفتهنامۀ فردوسی از مشهورترین نشریات دورۀ پهلوی است که با مدیریت نعمتالله جهانبانویی (1387 - 1301) و سردبیری فرجالله نوحی، محمود عنایت، مرتضی لاجوردی و عباس پهلوان، ۱۱۸۱ شماره آن از ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۳ منتشر و در این سال توقیف شد. با رفع توقیف شماری از مجلات در بحبوحۀ مبارزات انقلابی مردم ایران، دورۀ جدید این مجله از ۱۷ مهر ۱۳۵۷ آغاز گردید و تا ۲۶ تیر ۱۳۵۸ ادامه یافت که جمعاً ۳۶ شماره منتشر و پس از آن برای همیشه تعطیل شد.
مجله فردوسی حدود 30 سال به شکل مجله، روزنامه و ماهنامه انتشار یافت. این مجله بارها توقیف شد اما این توقیفها به دلایل مختلف ازجمله سختگیریهای نهادهای مسئول از جمله ساواک بود؛ چراکه آنها حتی حاضر نبودند در مطبوعات از مسئولین درجه چندم رژیم نیز مطالب انتقادی چاپ شود. در یکی از اسناد ساواک در تاریخ 21 /7 /1334 دربارۀ شخص نعمتالله جهانبانویی آمده است: «وی مدیر مجله سیاسی فردوسی از طرفداران جدی دکتر مصدق و نهضت مقاومت ملی بوده که طبق سوابق موجود از طریق انتشار مجله علیه مقام شامخ سلطنت مقالاتی درج و از حکومت مصدق تجلیل و پشتیبانی کرده است. مدیر این مجله همچنان عقیده خود را حفظ کرده و تمثال شاهنشاه را منتشر نکرده است. سوابق نشان میدهد که مجله مذکور را غیر از عدهای از اشخاص منحرف و مخالف کسی مطالعه نمیکند.» اما به مرور این مجله در رویه خود تغییراتی داد که رضایت ساواک را به دست آورد. در گزارشی دیگر در مورخه 22 /10 /50 ساواک در خصوص درخواست نعمتالله جهانبانی صاحب امتیاز مجلهی فوق چنین اظهار نظر نموده است: «اخیراً نعمتالله جهانبانی ضمن اظهار درباره عدم تکافوی درآمد مجله برای تأمین هزینههای چاپ و نشر آن و ارسال صورت بدهی مالی خود به بانک ملی ایران و اشخاص و صورت درآمد هفتگی مجله مزبور تقاضا نموده که به هر طریق ممکن کمکهایی به او بشود لیکن در سالهای اخیر از نامبرده فعالیت مضرهای مشاهده نشده و نیز با مذاکراتی که از حدود یک سال پیش مستقیماً از طرف ساواک و به طور غیر مستقیم از طریق وزارت اطلاعات با وی درباره درج مقالات ضد کمونیستی به عمل آمده با درج مطالب مورد نظر در مجله فردوسی موافقت نموده و اکنون هر شماره مجله مزبور حاوی مقاله ضد کمونیستی دنبالهدار بوده و این همکاریها قابل توجه میباشد. لذا پیشنهاد میشود در صورت تصویب : 1ـ نسبت به افزایش آگهیهای مجله مزبور به مسئولین وزارت اطلاعات توصیه گردد. 2ـ هر چند ماه یک بار مبالغی به عنوان پاداش از بودجه کمیته تبلیغات ضد کمونیستی به وی پرداخت گردد.»
3. نعمتالله جهانبانوئى مدیر مجله فردوسی، فرزند نائب اسدالله، در سال 1301ش. در تهران متولد شد. پس از اخذ دیپلم، تحصیلات خود را به صورت متفرقه ادامه داد و در سال 1341 از دانشکدۀ حقوق لیسانس گرفت. وى که عضو انجمن شهر تهران بود، فعالیت مطبوعاتى را از سال 1323 آغاز کرد و پسازآنکه مدت پنج سال مدیر داخلى و سردبیر روزنامۀ «اقدام» بود، در سال 1328 امتیاز مجلۀ «فردوسى» را به دست آورد. جهانبانوئى که مدتى رابط اسدالله علم ـ حزب مردم ـ و روزنامهنویسان بود تا آنها را وادار به تبلیغات به نفع حزب مردم کند، توسط اسماعیل پوروالى که طرفدار منوچهر اقبال بود، مورد حملات شدیدى در مجلۀ بامشاد قرار گرفت. او که به طرفدارى نهضت مقاومت ملى و مصدق نیز مشهور شده بود، در سال 32 به همین دلیل مدت دو هفته در بازداشت به سر برد. جهانبانوئی در سال 1338 این چنین مورد ارزیابى ساواک قرار گرفت: «وى مردى ساده و بىاستعداد و پرطمع است. ازنظر شم روزنامهنگارى بسیار ضعیف و کمسواد است.» نعمتالله جهانبانوئى در تاریخ 29 /8 /39 به اسرائیل سفر کرد و در سال 48 در درج مقالات ضدکمونیستی با وزارت اطلاعات و جهانگردی و ساواک همکارى داشت و با شرکت وى در مراسم ملاقات با شاه موافقت شد. وی در سندى دیگر از ساواک اینگونه معرفى شده است: «با توجه به همکارىهاى قابلملاحظه نعمتالله جهانبانویی و همچنین اظهارات مشارالیه درباره عدم توانایى تأمین هزینههاى یاد شده، پیشنهاد میگردد تا در صورت تصویب، نسبت به افزایش آگهىهاى مجله مزبور به مسئولین وزارت اطلاعات توصیه گردد و هر چند وقت یکبار مبالغى بهعنوان پاداش از بودجه تبلیغات ضدکمونیستى به وى پرداخت گردد.» جهانبانوئى در سال 1354 به عضویت حزب رستاخیز درآمد و در سال 1360 بازداشت شد. وی در 27 خرداد 1387 در سن 86 سالگی درگذشت.
4. در متن نقطهچین آمده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 03 صفحه 27