روز گذشته شخصى که خود را جنتى و محصل علوم دینى قم معرفى مىنمود در منزل آقارضا شهرت مدرسی
متن سند:
روز گذشته شخصى که خود را جنتى و محصل علوم دینى قم معرفى مىنمود در منزل آقارضا شهرت مدرسی ساکن رهنان1 منبر رفت و یک منبر تبلیغاتى که هیچ جنبه روضهخوانى و عزادارى نداشت به شرح زیر طى نمود که شمّه[ای] از سخنان او از نظر مىگذرد. امروز روزى است که چوب [به] روى علماء مدرسه فیضیه مىزنند. امروز روزى است که قرآن شما را مىسوزانند و مىگویند بروید امام زمان خود را بگوئید از پرده غیب خارج شود. امروز روزى است که سرنیزه به روى شما مىکشند. امروز روزى است که آقاى خمینى که من چند سال است تحت نظر او شاگرد هستم و چقدر کتاب و رساله منتشر نموده و چنین مردى که در تمام کشور[های] اسلامى یگانه شخصیت است و براى دین زحمت مىکشیده حالیه حاضر شده در زندان بماند و زیر بار اجانب نرود. امروز روزى است که آیتالله قمى که تمام عمر خود را در راه ترویج دین اسلام به سر برده امروز باید از زن و خانواده خود دور و در سیاه چالهاى زندان باشد جهت دین اسلام باید به حال این اشخاص که نشسته و خاموشند و قیام نمىکنند گریست. باید به حال مسلمین که روحانیون آنها تحت شکنجه و زندان هستند گریه کرد. باید دبستان و دبیرستان و حوزههاى تحصیلى تحت نظر علما باشد که بتوانند در تمام دستگاههاى دادگسترى، مجلس شوراى ملى و سنا و در تمام طبقات باشند ولى مخالفت نمودند. مردم باید در تمام قیامها شرکت کنند. امروز نباید براى حسین بن على گریه کرد من معتقدم امروز هر گویندهاى که روی منبر رفت از وضع آن روز و اجتماع صحبت کند علماء و گویندگان باید به مردم بگویند امروز مردم دچار اجانب و بیگانه [به] اسلام شدهاند. با ناموس شما و علماء و اسلام شما بازى مىکنند. امروز اسلام در خطر افتاده و اگر 1 هزار که هیچ یک میلیون2 هم کشته شوند ارزش دارد مثلاً در جنگ صفین پیغمبر اسلام و على ابن ابیطالب3 با تمام مسلمین شرکت نمودند و با کفار جنگیدند و بسیارى از اسلام کشته شد تا این که موفق شدند و بسیار ارزش دارد که در راه اسلام کسى کشته شود روزنامهها مىنویسند که چون علما موافقت نمودند که در سیاست دخالت نکنند و پشتیبانى کنند آنها را از زندان آزاد کردند.4 اى خاک بر آن دهن. بشکند آن قلم، نابود باد آن گوینده که عالماً این حرف را بزند مثل این است که اگر روزى قرآن را کنار گذارند5 یا زنهاى شما را به سربازى بردند درست است و اهل علم و روحانى قبول نموده در سیاست حرف نزند آقایان این حرف یک روحانى است که مىنویسد آنها که انقلاب ترکیه را مىدانند مشاهده کنید روى همین موضوع بوده که به علما گفتند شما در سیاست دخالت نکنید و فقط کار شما خواندن نماز و گفتن روزه و استخاره براى مردم باشد اما ملت با شرافت زیر بار نرفتند و قیام کردند و آن انقلاب را برپا نمودند و زیر بار اجانب نرفتند آقایان اسلام مىگوید براى تمام افراد مسلمان واجب است که در کارها مداخله کنند اما این افراد که مخالفت مىکنند تیشه به ریشه خودشان مىزنند. سال قبل کسى آیتاله خمینى را نمىشناخت ولى حالیه تمام دنیا او را مىشناسند و اینها دارند ریشه خود را از بین مىبرند. آقایان یک روز آیتاله خمینى را آزاد گذاشتند چهل هزار نفر مردم او را مشایعت نمودند و این محبتى است که خدا در دل مردم گذاشته. دستگاه اجانب گفتند که آیتاله بروجردى رفت و مدرسه فیضیه و قرآن و دین اسلام از بین رفت و ماها در کارهاى خود موفق مىشویم ولى آیتاله خمینى آمد و به دنیا خود را معرفى نمود. آیتاله خمینى فرمودند به مردم بگوئید من را از زندان آزاد نکردند ولى از این زندان به زندان دیگر منتقل نمودند و من سینهام را هدف سر نیزه نمودهام. یک آیه از قرآن خواند و گفت معنى این آیه این است که اگر پدر، پسر، زن، خانه، آشیانه هر که دارد باید قربان دین اسلام نمایند و اگر اندکى مسامحه کرد کافر است شما ببینید سابق روساى کارخانجات، کارگران را هر کجا مىخواستند ببرند مىبردند ولى امروز دیگر زیر بار نمىروند، آقایان شما مسئولیت6 دارید زنده باد مرده باد مىگوئید تمام این اعمال مسئولیت7 دارد حواس خود را جمع کنید گول نخورید. حالیه رفتهاند در دهات عدهاى را به زور مىآورند در شهرستانها، نوار ضبط مىکنند. آقایان اسلام اجازه نمىدهد که کسى زیر بار افراد اجانب و بیگانه پرست بروند امروز تصفیه کارها دست عالم است، آن هم یگانه رهبر عالم اسلام آقاى خمینى نه دیگرى. الحمداله آن کسانى که مىخواستند جوانان را منحرف و از بین ببرند نشد. در 15 خرداد یک جوان خواربار فروشى اهل قم صبح که از منزل خارج شد با زن و دو بچهاش وصیت کرد و از روى علاقه از خانه بیرون آمد و در مبارزه شرکت نمود. زنهاى قم قریب سه هزار نفر در خیابانها قیام کردند. من بسیارى از این زنان و جوانان [را] سراغ دارم، باید باشد تا تحولى به وجود آید و [از] چراغ روشنائى آن بهرهمند شوند. البته در این محل و مجلس جوانهاى با دین و غیرت هستند، انقلابى هستند و یقین داشته باشید که در مبارزه موفق خواهند شد. آقاى جنتى شب را در منزل آقا رضا مدرسی رهنان8 بیتونه نمود و حسین باباصفرى هم در آن مجلس شرکت داشت.
توضیحات سند:
1. در اصل: رنان
2. در اصل: ملیون
3. در اصل: ابوطالب
4. پس از دستگیری حضرت امام خمینی(ره) و سرکوب قیام 15 خرداد 42، اوضاع در ظاهر رو به آرامش نهاد، اما خشم عمومی مردم مسلمان از دستگیری حضرت امام، به صورتهای گوناگون جلوهگر شد. تشکیل گروههای زیرزمینی اسلامی در قم، تهران و شهرستانها، تحریم انتخابات فرمایشی مجلس بیست و یکم در مرداد 1342 و نیز اعلامیه تاریخی حوزه علمیه قم با پانصد امضا از استادان و فضلا در حمایت از رهبر نهضت اسلامی ایران و محکوم کردن بازداشت غیرقانونی ایشان، از جمله واکنشهای مردم و روحانیت در قبال عمل رژیم بود. در این میان رژیم پس از یک سلسله تمهیدات که به منظور جلوگیری از ابراز احساسات مردم و روحانیان در برابر آزادی رهبر نهضت اسلامی ایران انجام داد، سرانجام در اوایل سال 43، طی مذاکراتی امام را به آرامش و مدارا با نظام فرا خواند و ایشان را در روز 16 فروردین 43 از حصر آزاد نمود. در این زمان رژیم شاه سخت کوشش مى کرد اختلافات روحانیت با رژیم را تمام شده جلوه دهد و چنان بنمایاند که روحانیت با دولت تفاهم کرده و بر گذشته خط بطلان کشیده است، از این رو کوشید که با دروغپردازى در سطح جراید و روزنامهها اذهان تودهها را مشوب سازد و تا آنجا که ممکن است به ملت ایران بباوراند که حضرت امام با رژیم تفاهم کرده و «انقلاب سفید» را پذیرفته است و در نتیجه هم شخصیت امام خمینى را طبق آرزوى دیرینۀ خود در میان مردم ساقط کند و هم نهضت را در هم بشکند.
بر اساس همین غرضورزى و خاماندیشى، مقالهاى تحت عنوان «اتحاد مقدس به خاطر هدف مقدس» از طرف سازمان جاسوسى امنیت تدوین گردید و در روزنامۀ اطلاعات و بعضى از روزنامههاى دیگر انتشار یافت که حاوی خبر جعلی «توافق روحانیون و رژیم» بود.
این مقالۀ مرموز دیکته شده که در اطلاعات 18 فروردین 1343 انتشار یافت، پس از یک سلسله دروغپردازىها و قلب حقایق در مورد «انقلاب سفید شاه و امریکا» چنین نوشت: «و چه جاى خوشوقتى است که جامعۀ روحانیت نیز اکنون با همۀ مردم، همگام در اجراى برنامههاى انقلاب شاه و مردم شده است»!
حضرت امام از راههاى گوناگونى براى تکذیب سرمقالۀ اطلاعات بهره گرفت و در واقع همه امکانات آن روز خویش و جامعه روحانیت را در راه رویارویى با توطئه رژیم شاه که به وسیله سرمقاله 18 فروردین روزنامه اطلاعات، دنبال مى شد، به کار گرفت.
حضرت امام(ره) در سخنرانی 21 فروردین در واکنش به این اتهام اظهار داشتند: «در سرمقاله نوشته بودند که با روحانیت تفاهم شده و روحانیت با انقلاب سفید شاه و ملت موافق هستند. کدام انقلاب؟ کدام ملت؟ خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سر نیزه نمیشود اصلاحات کرد... من از آن آخوندها نیستم که در این جا بنشینم و تسبیح به دست بگیرم، من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خود سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامی این جاست باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد.»
و مجدداً در سخنرانی دیگری در 26 فروردین رسماً به تقبیح و تکذیب این سرمقاله پرداختند و این اقدامات رژیم را نشانهی فساد و تباهی آن و توطئهی آن رژیم برای مقابله با روحانیت دانستند. همچنین در محافل خصوصی و ملاقاتهای مردمی نیز این موضوع را مطرح میکردند و علیه رژیم به افشاگری میپرداختند. از سوی دیگر، امام خمینی (ره) پس از آن نطق کوبنده و افشاگرانه، از طرق گوناگون برای تکذیب سرمقالهی روزنامهی اطلاعات بهره گرفت و از همهی امکانات آن روز جامعه برای خنثی کردن توطئههای رژیم استفاده کرد. بهعنوان نمونه، از وعاظ و روحانیون خواست در منابر و سخنرانیها این مقاله را تکذیب کنند و نویسنده و مدیرمسؤل روزنامه را نکوهش کنند. همچنین نمایندهای به دفتر روزنامه فرستادند و از مدیر آن در مورد این مقاله توضیح خواستند و او را برای تکذیب آن تحت فشار قرار گذاشتند.
نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص 868-875، قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 9 جلد، 1382
5. در اصل: گزارند.
6 و 7. در اصل: مصونیت
8. در اصل: رنان
منبع:
کتاب
آیتالله احمد جنتی به روایت اسناد ساواک صفحه 3

