صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 10 تیر 1348


متن سند:

از : 21 به : 316 شماره : 1783 /21 در تاریخ 8 /4 /48 ساعت 112 صبح عده ای از نمایندگان علمای تهران به قم آمده و با گلپایگانی ملاقات و درباره اوضاع عراق اظهار داشته اند که صلاح است سفرای دولتها را بخواهیم و به آنها بگوئیم که دولت عراق به علما توهین می کنند.
لذا شما به دولت متبوع خود بگوئید که از دولت عراق بخواهد که به علمای اسلام توهین نکنند.
یکی از حاضرین اظهار می کند ممکن است سفراء نیایند گلپایگانی اظهار می کند نه می آیند ولی باید قدری صبر و تأمل کرد.
یکی از حاضرین اظهار کرد که آقای حکیم یک نامه برای شریعتمداری داده.
گلپایگانی سئوال کرد مضمون نامه چه بوده است مخاطب گفت آقای حکیم نوشته هر کار که بکنند برای ما مفید است بعد گلپایگانی گفت حجتی گذرنامه داشته آنها گفتند کدام حجتی گفت آن حجتی که با شریعتمداری رابطه دارد گلپایگانی می گوید لابد حجتی عراق رفته و نامه آورده سپس این عده خداحافظی کرده و گفته اند عصر می آیند.
گلپایگانی افزود ما هم با علماء تهران موافق نیستیم ولی باید تأمل بکنیم.
بعد از خروج این عده علی صافی نزد گلپایگانی آمده و گلپایگانی به وی موضوع را میگوید که این عده نماینده علمای تهران هستند و فعلاً به منزل شیخ مرتضی حائری رفته اند و قرار شده عصر دوباره بیایند که درباره آقای حکیم صحبت کنیم که علما دسته جمعی یک کار بکنند و تمام سفراء را بخواهیم بیایند اینجا.
صافی گفت مگر اطلاع ندارید که رادیو عراق دیشب و پریشب چه گفته صافی افزود رادیو بغداد گفته که علمای یهودی و اسرائیلپرست تلگراف و برای آیت اله حکیم اقدام کرده اند.
بعد گلپایگانی گفت لابد علمای تهران چون این حرفها را شنیده اند می خواهند ما را هم وارد کنند تا لکه دار نشوند.
صافی افزود هنوز ایران در مرز قشون زیاد دارد ولی شما کاری بکنید که اسم ما را در روزنامه ننویسند و به این حرفهایی که رادیو بغداد گفت صلاح نیست اقدامی بشود زیرا شیعه متهم می شود گلپایگانی اظهار داشت الآن خود دولتیها هم اقرار دارند که جنگ بین روس و آمریکا است مثل مشروطه و مستبد شده است.
صافی گفت دانشگاهها و مهندس بازرگان1 می گویند علما دولت را تقویت می کنند و این صلاح نیست و اضافه کرد خلاصه هم دولت ایران دروغ میگوید و هم دولت عراق.
صافی به گلپایگانی پیشنهاد کرد شما خودتان چند نفر را بفرستید با حکیم تماس بگیرند.
گلپایگانی گفت حاج آقا مهدی رفته و گذرنامه اش را گرفته خوب است مهدی را بفرستیم بعد گلپایگانی گفت شاید امروز مهدی از طهران بیاید صافی اظهار کرد ممکن است دولت شهریه خمینی را آزاد کند گلپایگانی گفت بعید نیست.
صافی افزود مصطفی خمینی2 به منزل حکیم رفته و آهسته به گوش او گفته که شما این طرز مبارزه نکنید و طریق مبارزه را عوض کنید زیرا این طرز مبارزه کمک به دولت ایران است و صلاح نیست زیرا دولت عراق بدبین می شود و وقتی مصطفی خمینی از منزل حکیم خارج شده فورا دستگیر می شود و بعد خلاف گفته های خود را تحویل دولت عراق داده و او را آزاد کرده اند.
گلپایگانی اظهار می کند ما که به حکیم تلگراف کرده ایم و او می داند که ما با او بد نیستیم فعلاً باید تأمل بکنیم و افزود که حجتی نزد حکیم رفته و حکیم گفته است غیر از تلگراف گلپایگانی تلگرافی به ما نرسیده و جواب تلگرافمان را هم داده است.
صافی می گوید به هر حال شیعه نباید متهم شود.
رادیو بغداد گفته علمای اسرائیل پرست اقدام کرده اند.
گلپایگانی اظهار کرد این عده عصر می آیند و شما هم بیائید که بگوئیم رادیو بغداد این طور گفته و ما هر اقدامی صلاح باشد انجام می دهیم.
نظریه منبع : نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات : مفاد گزارش صحیح است.
مدرس نظریه امنیت داخلی : مفاد گزارش مورد تأیید می باشد.
عده ای که به قم جهت ملاقات با آیات آمده اند هدفشان آماده کردن روحانیون طراز اول از جمله گلپایگانی بوده است.
دو نفر از این عده یکی میرزا ابوالقاسم فلسفی3 و دیگری شهرستانی بوده است ولی آنچه استنباط می شود گلپایگانی تحت هیچ عنوان حاضر نیست قدمی رأسا در این مورد بردارد و آنچه معلوم است این است که سیدمهدی فرزند وی با اخذ گذرنامه قصد دارد به عراق برود و اطلاعات لازم را به شخصه در این زمینه کسب کند.
اصلح است در صورت اخذ گذرنامه که گویا کار آن خاتمه یافته از عزیمت سیدمهدی به عراق به نحو مقتضی ممانعت به عمل آید.
روحانی رئیس ساواک : نظر امنیت داخلی تأیید می شود.
مهران در گزارش درج شد ـ اوانی آقای اوانی ـ آقای شکوری 1ـ در گزارش روزانه درج شود.
2ـ به ساواک قم ابلاغ شود.
یا گذرنامه سیدمهدی مخالفت شده.
3ـ و آیا آن عده عصر آن روز بدیدن گلپایگانی رفته اند یا خیر.
در صورت اول نتیجه را تلفنی اعلام نمائید.
4ـ بهره برداری شود 16 /4

توضیحات سند:

1ـ مهندس مهدی بازرگان در سال 1278 هجری شمسی در تبریز به دنیا آمد.
وی جزو اولین کسانی است که پس از اتمام دوران متوسطه در تبریز و تهران برای ادامه تحصیلات عالی به فرانسه عزیمت و در رشته مهندسی ترمودینامیک تحصیلات خود را به پایان برد.
مهندس بازرگان پس از بازگشت به ایران به عضویت کادر علمی دانشگاه تهران نایل گردید.
وی فعالیت سیاسی خود را از جبهه ملی آغاز نمود.
در دوران نخست وزیری دکتر محمد مصدق ریاست شرکت ملی نفت ایران و بعد سازمان آب تهران را عهده دار گردید.
پس از تعطیلی و توقف کار جبهه ملی اول با سقوط دکتر مصدق بر اثر کودتای 28 مرداد 1332 از جمله کسانی بود که جبهه ملی دوم را تأسیس و در سال 1334 به دلیل فعالیتهای سیاسی دستگیر و زندانی گردید.
به دنبال ایجاد اختلاف در جبهه ملی دوم به دلیل عدم عکس العملی مناسب این جبهه در قبال ارتحال مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در سال 1340 وی به همراه مرحوم آیت الله طالقانی، دکتر یداللّه سحابی، رحیم عطایی، منصور عطایی، عباس سمیعی و حسن نزیه از جبهه ملی دوم کناره گرفته و نهضت آزادی ایران را تأسیس نمودند.
در سال 1342 سران نهضت آزادی دستگیر و مهندس بازرگان و مرحوم آیت الله طالقانی به 10 سال زندان محکوم شدند.
لیکن پس از سپری شدن 6 سال مهندس بازرگان آزاد گردید.
مهندس بازرگان از جمله اندیشمندانی است که در آثار و نوشته های خود مانند مطهرات در اسلام، احکام اسلامی را بر مبنای قوانین علمی توجیه و تفسیر نموده است.
در کتاب دیگر «راه طی شده» و «عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان» از جمله کتابهایی بود که بنیانگذاران اولیه سازمان مجاهدین خلق که در ابتدا جزو شاخه دانشجویی نهضت آزادی بودند مطالعه و تدبر در آنها را به یکدیگر توصیه کرده اند.
اصول تفکر بازرگان و همفکران سیاسی ایشان در عرصه سیاسی در چارچوب یک استراتژی لیبرالیستی استوار بود بر همین اساس در جریان مبارزه امام علیه رژیم شاه، نهضت آزادی که بازرگان بر آن مدیریت می کرد تحقق و اجرای کامل اصول قانون اساسی مشروطه را نقطه ایده آل و اوج تکامل مبارزات خود می دانست از این روی به هیچ عنوان به کار مبارزه از نوع براندازی آن اعتقاد نداشت.
مهندس بازرگان در سال 1356 به اتفاق جمعی از سیاسیون و حقوقدانان نظیر کریم سنجابی، ناصر میناچی، حسن نزیه و...
جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر را تأسیس کردند.
قبل از پیروزی از طرف امام در راس هیئتی به آبادان رفت تا جریان اعتصاب کارگران نفت را بر علیه رژیم که کمر آن را در بعد اقتصادی شکسته بود سامان بهتر و بیشتری دهد و به مسائل آنان رسیدگی کند.
وی همچنین سفری به پاریس نمود تا حضرت امام را از طرح شعار براندازی رژیم منصرف کند و به شرکت در انتخابات نمایشی رژیم شاه قانع نماید.
چه به اعتقاد او طرح شعار رفتن شاه با برخورداری از ارتش و ساواک پشتیبانی آمریکا را شعاری مناسب و راه کاری عملی نمی دانست.
آقای بازرگان پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام (ره) به عضویت شورای انقلاب درآمد و با پیشنهاد اعضای شورا به امام (ره) از طرف ایشان مسئولیت تشکیل دولت موقت که اولین دولت اسلامی پس از پیروزی انقلاب بود را بر عهده گرفت.
دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل اتخاذ روشهای غیر انقلابی به خصوص اتخاذ مواضع مخالف با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا که از سوی امام انقلاب دوم نام گرفت و نیز اصرار بر انحلال مجلس خبرگان و رد این پیشنهاد از سوی امام از کار استعفا داد که بلافاصله مورد پذیرش امام واقع گردید.
مهندس بازرگان در تاریخ 30 /10 /1373 در تهران درگذشت.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 12، صص 55 ـ 53.
2ـ آیت الله سید مصطفی خمینی از بدو شروع نهضت اسلامی همراه حضرت امام خمینی (ره) بود ایشان ابتدا در سال 1342 و پس از شروع نهضت دستگیر شد و پس از مدتی حبس به ترکیه تبعید شد.
پس از تغییر تبعیدگاه امام خمینی (ره) ایشان نیز در سال 1344 از ترکیه به عراق رفت و در شهر نجف ساکن شد.
آیت الله سید مصطفی خمینی حدود 13 سال در حوزه علمیه نجف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب علوم دینی مشغول بود و در کنار فعالیت های علمی خود با انقلابیون مسلمان مرتبط بود و گاه تدارک آنان از ناحیه ایشان صورت می گرفت.
روحیه انقلابی وی مشوق بسیاری از مبارزان برای فراگیری فنون نظامی و چریکی بود بیشتر این فعالیتها نمی توانست از نظر جاسوسان رژیم شاه به دور باشد به همین دلیل اگر هم درگذشت این روحانی مبارز را رویدادی طبیعی بدانیم شخصیت مبارزاتی او انعکاسی جز شهادت آن هم بدست رژیم شاه در اذهان مردم متبادر نمی کرد هر چند خاطرات به جای مانده از آن زمان نیز دلالت بر شهادت ایشان دارد.
حجت الاسلام سید محمود دعایی در این مورد می گوید : با علائمی که روی پوست بدن وجود داشت مشخص بود که مرگ طبیعی نبوده و ناشی از یک مسمومیت است...
و از آنجا که حاج آقا مصطفی از شروع نهضت در سال 1341 در کنار امام قرار داشت دست راست ایشان محسوب می شد و یک چهره انقلابی بود که با روحانیون، روشنفکران، دانشجویان مسلمان و مبارز داخل و خارج کشور ارتباط داشت از این رو ساواک با به شهادت رساندن وی کوشید یک مخالف جدی را از سر راه رژیم برداشته و امام را تنها بگذارد و نهایتا ایشان در روز 30 /7 /56 در منزل خود در شهر نجف اشرف به شیوه ای نامعلومی به شهادت رسید.
پیکر آیت الله مصطفی خمینی را ساعت 10 صبح از نجف به کربلا بردند و در آب فرات غسل دادند و پس از تشییع باشکوهی در ایوان طلای مرقد حضرت علی (ع) به خاک سپرده شد.
شهادت ایشان سر منشأ تشدید مبارزات در قالب مجالس ختم برای ایشان و بیان اهداف نهضت اسلامی و جنایات رژیم در سراسر ایران گردید.
ر.ک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 1، صص غ ـ ظ 3ـ میرزا ابوالقاسم فلسفی برادر بزرگتر آقای فلسفی در 25 ربیع المولود 1324 قمری در تهران متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را در دبستان توفیق گذراند و پس از ادامه تحصیل فقه و اصول در تهران دفتر اسناد رسمی و ازدواج دایر نمود و به علاوه در مسجد فیلسوفها امامت جماعت و تدریس می کرد.
وی در خرداد سال 1371 در سن 87 سالگی فوت کرد.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 304


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.