صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : فخرالدین حجازی

تاریخ سند: 3 اسفند 1350


موضوع : فخرالدین حجازی


متن سند:

به : 312 از : 20 ه 12 شماره : 141441 /20 ه 12 نامبرده بالا در ساعت 00:11 روز 3 /12 /50 در مجلس روضه خوانی متشکله از طرف صنف کفاش در بازار تهران به منبر رفت و ضمن بیان مقدمه گفت قرآن می گوید مسلمانها سه دشمن دارند یکی کفار که همان کمونیستها هستند و در حال حاضر تحت عنوان کمک به کشورهای اسلامی رخنه کرده اند دیگر یهود که آنها دشمن اسلام ـ دشمن استقلال ـ دشمن آزادی.
دشمن شرف و دشمن اقتصاد هستند حالا تو ای تاجر تا می توانی نمایندگی محصولات خودت را به کلیمی بده و مطالبی نیز درباره اعمال ضد انسانی یهود بیان داشت ناطق افزود دشمن سوم مسیحیت و استعمار غرب است ببینید انگلستان در هند و مصر و عراق و در فلسطین چه کرده است ببینید فرانسه در سوریه و لبنان و در شمال افریقا و موریتانی چه کرده است و سپس به جنگهای صلیبی اشاره کرد و گفت اما هر چه تاریخ جلوتر می رود این سه دشمن دندانشان تیزتر و چنگالشان قوی تر ولی در عوض ملت مسلمان بیچاره تر ـ خاموش تر و تفرق تر می شوند این تاجری که می گوید من مسلمانم و بالای سرش نوشته یا حسین یاحسن حمله کردند به سالار کربلا این شخص اینقدر بی شخصیت است که وقتی تعطیل روز تاسوعا را لغو می کنند او بخاطر اینکه یک معامله بانکیش رد نشود در روز تاسوعا دکانش را باز می کند به قدری سستی در جامعه مسلمین است که بویی از نهضت کربلا نبرده اند و فقط از این جلسات بخاطر توبه همه گناهان و رباخواری های یکساله خود استفاده می کنند من مسلمان ضعیف تا ساعت دو بعد از نصف شب گوشم به رادیوهای دنیاست که ببینم نتیجه مذاکرات رئیس جمهور آمریکا با نخست وزیر چین کمونیست چه شده آقا به تو چه مربوط تو انتظار داری که دو جناح کفار و سرمایه داری به نفع تو مذاکره بکنند و حال آنکه کار کفار مثل سرابی است در بیابان که تشنه وقتی از دور آن را می بیند خیال می کند آب است اما هر چه به دنبالش می رود به آب نمی رسد ما حالا اینجا نشسته ایم و می گوییم خدا کند که شوروی مقداری اسلحه الکترونیک به مصر بدهد تا او بتواند با اسرائیل بجنگد یا خدا کند که در این مذاکره ای که بین رئیس جمهور آمریکا و رهبران چین انجام می شود فکری هم درباره خاور میانه عربی بکنند ولی قرآن می گوید چرا چشم به قدرت و نیرو و عقل خود نمی دوزید و باید ایمان با عمل داشت کدام ایدئولوژی اسلامی توأم با عمل بود کدام احساس مسئولیت و مبارزه با فساد انجام گرفته کدام گسترش صلاح و حقیقت و صدق و پاکی و آئین راستین دین اسلام بوسیله ما انجام شده.
من سه سال است که در این جامعه اقتصادی مملکت صحبت می کنم یک تکان در این جامعه پیدا نشده مقدسات ما را ملعبه قرار می دهند.
فیلم سازهای بهایی1 مذهب فقه اسلامی و حجاب اسلامی را مسخره می کنند.
کی تکان خورده بعدا می گویند ما طرفدار امام حسین هستیم یک گلبول خون غلام امام حسین در بدن این سی میلیون نفر جمعیت نیست سپس قدری به تجار حمله کرد و درباره خصایل حضرت فاطمه زهرا و داستان جنگ صحرای کربلا صحبت کرد و دعا نمود و به وعظ خود خاتمه داد.
نظریه شنبه ـ نظری ندارد.
نظریه یکشنبه ـ فخرالدین حجازی مطالب مزبور را در این جلسه بیان نموده است.
آمال نظریه سه شنبه ـ نظری ندارد.
سپاهی نظریه چهارشنبه ـنظری ندارد.
پاد اداره کل سوم 8 /12 /50

توضیحات سند:

1ـ بهائیت که از فرقه های دست آموز بیگانگان به شمار می رود، تا جایی در درون رژیم پهلوی ریشه دوانده بود که هویدا نخست وزیر سیزده ساله از این گروه بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این گروه با حمایت مخالفین انقلاب اسلامی به فعالیت علیه جمهوری اسلامی پرداختند.
برای شناسایی بیشتر این گروه مختصر از جلد اول دائره المعارف مرحوم مصاحب نقل می شود: طریقه جدیدی است که میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءاللّه (متولد دوم محرم 1233 ق متوفی ذیقعده 1310 ـ ه ق) بوجود آورد.
این آیین به نام خود او آیین بهایی و به اصطلاح پیر دانش «امر بهایی» خوانده می شود.
میرزا حسینعلی نوری هنگام دعوت باب بی آنکه هرگز با او دیدار کرده باشد بدو گروید و بعد از واقعه سوء قصد بابیه نسبت به ناصرالدین شاه، به زندان افتاد.
پس از آن که با کسانش به عراق تبعید شد، یک چند در بغداد بین بابیه به سر برد و سپس کسوت درویشی پوشید و در حدود سلیمانیه و کردستان به سیاحت پرداخت و در مراجعت به بغداد در باغ نجیب پاشا نزدیک بغداد، در پیش عده ای از بابیه دعوی کرد که «موعود» باب و کسی که باب به نام «من یظهره اللّه » ظهور اورا پیشگویی نموده است، اوست (1280 ه ق) از اینجا بین پیروان او که «بهایی» و «بهائیه» خوانده شدند و سایر بابیه که برادرش میرزا یحیی صبح ازل را خلیفه باب می شمردند، تفرقه پدید آمد و بین دو برادر اختلاف افتاد.
چندی بعد هر دو برادر را از عراق به قسطنطنیه و از آنجا به اورنه تبعید نمودند.
چون کار میرزا حسینعلی در بین بابیه رواج بیشتر یافت و اختلاف روایی و ازلی افزون شد دولت عثمانی میرزا حسینعلی را با پیروانش به عکا و صبح ازل را با خانواده اش به قبرس فرستاد.
میرزاحسینعلی در عکا به نشر تعالیم و دعاوی خویش پرداخت و کتاب «اقدس» را که اساس تعالیم اوست در آنجا نوشت.
آثار دیگر عبارت است از: «ایقان»، «هفت وادی»، «کلمات مکنونه»، «کتاب الشیخ» و «ادعیه».
نیز مکاتبت او که به نام «الواح» خوانده شده است، از جهت اشتمال بر افکار و آراء او اهمیت دارد و قالب این آثار به زبانهای اروپایی نیز ترجمه شده است.
میرزا حسینعلی در عکا وفات یافت.
پیروانش اورا «جمال مبارک» و «جمال مقدم» می خوانند.
تعالیم میرزا حسینعلی که مخصوصا به وسیله پسرش عباس افندی ملقب به عبدالبها منتشر شده است مخلوطی است از عرفان اسلامی و بعضی نتایج از حکمت و معرفت اروپا در قرن نوزدهم میلادی که با ذوق عرفانی به هم درآمیخته است.
بهائیان انبیاء را «مظاهر الاهیه»می خوانند، و معتقدند بعد از محمد (ص) باب و بعد از او میرزا حسینعلی به عنوان مظهر الهی به عالم آمده است.
اما گویند که بعد از بهاءاللّه ، لااقل تا هزار سال دیگر مظهرالهی در عالم نخواهد ماند.

منبع:

کتاب فخرالدین حجازی به روایت اسناد ساواک صفحه 287


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.