صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: ‌تجمع در منزل دکتر على امینى نخست‌وزیر اسبق

تاریخ سند: 16 بهمن 1350


موضوع: ‌تجمع در منزل دکتر على امینى نخست‌وزیر اسبق


متن سند:

گزارش خبر
به: 20ﻫ 21 شماره: 2184 /20ج
از: 20ج تاریخ: 16 /11 /50
موضوع: ‌تجمع در منزل دکتر على امینى نخست‌وزیر اسبق
ساعت 0900 مورخه 15 /11 /50 که مصادف با روز عید غدیر بود على‌اکبر مالک کارمند بازنشسته فرهنگ ـ جواد صاحب اختیارى ـ کوتوال ـ سروش ـ حاج آقا محمودى رئیس انجمن محلى کوى شهبازـ دکتر محمد مقدسیان دندانپزشک ـ مستقیم رنجبرـ حاج آقا خبازباشى ـ حاج آقا کاظمى شغل فرش فروش ـ شیخ کامرانى که اخیراً نام خانوادگى خود را به جهانى تبدیل کرده به اتفاق شش نفر دیگر که شناخته نشدند جهت گفتن تبریک به منزل دکتر امینى آمده بودند. در این دیدار جواد صاحب اختیارى گفت روز گذشته وسیله تاکسى به طرف میدان ژاله می‌رفتم دیدم چند اتومبیل پلیس با سرعت زیاد در مسیر ما حرکت مى‌کنند جریان را از راننده تاکسى پرسیدم جواب داد کارگران کارخانه برق تهران اعتصاب کرده‌اند ولى از چگونگى و علت اعتصاب آنها اطلاعى به دست نیامده است. دکتر امینى اظهار داشت روزبروز به عناوین مختلفه مردم را ناراضى مى‌کنند آن هم در غیاب شاه. آنگاه سروش در مورد عبدالرحمن فرامرزى1 مدیر روزنامه کیهان گفت این شخص با نیما که شعر نو مى‌ساخته موافق است ولى سناتور دشتى به نیما و از اشعار نو او تنقید کرده و آبروى او را هم برده است. دکتر امینى از سروش پرسید فرق شعر نو و کهنه چیست؟ سروش پاسخ داد شعر نو میزان و قافیه ندارد. بعد از او کوتوال گفت شنیده‌ام روز 14 /11 /50 ساعت 5 بعدازظهر در سى مترى راه‌آهن یک سرهنگ را با نارنجک کشته‌اند.2 صاحب اختیارى گفته کوتوال را تأیید کرده پس از او حاج‌آقا محمودى اظهار داشت سال‌هاى قبل آقاى نصر شهردار تهران بودند با کالسکه چهار اسبى حرکت مى‌کرد. مردم براى شهردار احترام قائل بودند. در حالی که حالیه خیر. مثلاً دو سه روز قبل که مردم به انجمن شهر مى‌روند شهردار هم آنجا بوده به او حمله مى‌کنند شهردار هم محل انجمن را ترک مى‌نماید. چرا؟ به دلیل اینکه امروز کار مملکت ما حرف است عمل نیست. براى پائین آوردن قیمت اجناس شهردار هیچگونه اقدامى نمى‌کند. عدس کیلوئى 40 ریال. همه چیز ترقى کرده است. پس فایده شهردار چیست؟ وى سپس افزود شرکت نفت شهررى عده‌اى از ما را دعوت کرده بود در آنجا آقاى مشیرى سخنرانى کرد و گفت دکتر اقبال3 جیب ندارد و از صداقت و درستى او تعریف کرد. من فوراً به مشیرى حمله کرده و گفتم دکتر اقبال 9 جیب دارد. ماهى 40 هزار تومان حقوق مى‌گیرد و تو هم دست‌کم از او ندارى و ماهى 20 هزار تومان حقوق می‌گیرى و این پول تنها براى تعریف از دکتر اقبال است وى ادامه داد 6 نفر که نهار خوردیم پول آن یک هزار ریال شد. بعد از ایشان مسعودنیا گفت در موقع قرارداد لوله گاز چه استفاده‌هاى سرشارى بردند. آنگاه مستقیم رنجبر گفت مدیرعامل نفت ماهى 20 هزار تومان حق سفره می‌گیرد این پول براى پذیرائى از مهمانهائى است که از خارج مى‌آیند. این دید و بازدید در ساعت 1100 پایان یافت.
توضیح شنبه:
1ـ اغلب جلسات روزهاى پنجشنبه تشکیل می‌شد لیکن این هفته به علت عید غدیر به روز جمعه موکول گردد.
2ـ اصولاً دکتر امینى از ناراضى کردن مردم ناراحت می‌شود و خیلى علاقه دارد که در غیاب شاهنشاه آریامهر مردم را راضى نگهدارند و مشارالیه گفتار خود را کنترل می‌کند مانند سابق به دولت حمله نمى‌نماید.
3ـ حاج آقا محمودى در میان حضار گفت نخست‌وزیر مدتى است که در کاخ والاحضرت شمس پهلوى4 است و نهار و شام او از نخست‌وزیرى فرستاده می‌شود که مبادا خرابکاران به او آسیبى برسانند.
نظریه شنبه ـ امروز در سالن پذیرائى دکتر امینى یک دستگاه کوچک شبیه گرام که روى میز بود و او را روى زمین گذاشته بودند دیده می‌شد که این دستگاه مرتباً با صداى بلند کار می‌کرد به نظر می‌رسد این دستگاه را که از خارج آورده براى خنثى کردن ضبط صوت یا فرستنده باشد.
نظریه یکشنبه: ‌
1 ـ مفاد گزارش خبر فوق از ناحیه نامبردگان اعلام شده است.
2 ـ توضیحات شنبه تأیید و نظریه او قابل بررسى مى‌باشد.
3 ـ موضوع اعتصابى که در گزارش به آن اشاره شده صحت نداشته بلکه اجتماع کارگران کارخانه برق به منظور رفع خطر از ذات اقدس اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر بوده است که راننده تاکسى بدون اطلاع از چگونگى امر آن را اعتصاب بیان داشته است.
نظریه 20ج ـ نظریه یکشنبه تأیید ضمناً شنبه از طریق یکشنبه به منظور شناسائى بیشتر دستگاه کوچک توجیه گردید.

توضیحات سند:

1ـ عبدالرحمان فرامرزى: ‌
فرزند عبدالواحد اهل جنوب ایران بین لارستان و بندرلنگه (بخش فرامرزان) مى‌باشد. وى از سال 1315 به مدت سه سال معاون اداره راهنماى نامه‌نگارى در شهربانى بود که سانسور مطبوعات را به همراه على دشتى به عهده داشت و تا 1320 رئیس آن اداره ‌بود و در همان سال هفته نامه «آینده ایران» را منتشر ساخت که پس از چند ماه تعطیل شد. پس از آن، هفته نامه «بهرام» را منتشر کرد.
فرامرزى در سال 1322 امتیاز روزنامه «کیهان» را گرفت. وى در دوره‌هاى 15،16،17،18 و 20 نماینده مجلس شوراى ملى بود. همچنین فرامرزى سردبیر روزنامه کیهان و وکیل دادگسترى و طرفدار سیاست انگلستان بوده و سرانجام در مرداد 1351 فوت نموده است. ر.ک.ستم ستیزان نستوه،آیت‌الله فومنى به روایت اسناد ساواک ص. 18
2ـ گزارش خبر خیلى محرمانه به: 20ﻫ 21، شماره گزارش: ‌2232/ 20ج از: 20ج، تاریخ گزارش: ‌23 /11 /50
موضوع: ‌تجمع در منزل دکتر على امینى
ساعت 8:30 مورخه 21 /11 /50 جلسه‌اى در منزل دکتر على امینى با شرکت سید شریفى. شیخ احمد عسکرى. کوتوال. خلیقى حسابدار ضرابخانه. حاج آقا محمودى و رنجبر تشکیل گردید. در بدو امر حاج آقا محمودى در مورد دستبرد سارقین به بانک شعبه قصابخانه صحبت و اظهار داشت این افراد در انظار مردم خیابان‌ها را خط‌کشى مى‌کردند و وانمود کرده بودند که مأمور شهردارى هستند تا اینکه ساعت 5 بعدازظهر بانک مورد نظر خود را سرقت مى‌کنند و در موقعی که گونى پول را توى ماشین مى‌گذاشتند یک افسر اینها را تعقیب مى‌کند که این افراد خرابکار او را کشته و اسلحه‌اش را می‌برند آخر معلوم نیست که این خرابکاران دست نشانده چه کسانى هستند. سپس کوتوال به دکتر امینى گفت آقاى دکتر مگر اینها مال این آب و خاک نیستند چرا دست به جنایت و سرقت می‌زنند؟ دکتر امینى جواب داد در اروپا هم از این قبیل افراد هستند که به بانک‌ها حمله کرده و پول هنگفتى سرقت مى‌کنند تمام ‌این‌ کارهاى خلاف شرع اسلام در اثر بى‌ایمانى و عدم اعتقاد به مبداء مى‌باشد و این اشخاص شیر پاک مادر را نخورده‌اند. آنگاه شریفى روضه‌خوان درباره گرانى خواربار صحبت و اظهار داشت عدس کیلوئى 40 ریال و پنیر کیلوئى 160 ریال کره هم دو ریال اضافه و هر قالب آن 20 ریال شد. حاج آقا محمودى گفت پنیر کیلوئى 40 ریال است دولت ده الى 12 تومان مالیات به آن بسته است. دکتر امینى گفت تمام این بدبختى‌ها که نصیب ما شده از خودمان است اگر خود را اصلاح کنیم دست از دروغ و ریا برداریم تمام ملت ایران خوشبخت بوده و زندگى خوبى خواهند داشت. دکتر ادامه داد و گفت شب گذشته منزل برادرش بوده او گفته امسال برف زیاد آمد و محصول خوبى به دست خواهد آمد ولى معلوم نیست اجناس چرا اینقدر ترقى کرده. دکتر جواب داده چیز گران را نباید خرید و خورد بنابراین ارزان خواهد شد. این جلسه ساعت 9:30 پایان یافت.
توضیح شنبه ـ دکتر امینى امروز هم در لفافه و کنایه به دولت حمله نکرده است.
نظریه شنبه ـ نظرى ندارد.
نظریه یکشنبه ـ مفاد گزارش خبر از طریق نامبردگان عنوان شده است.
نظریه 20ج ـ نظریه یکشنبه تأیید مى‌گردد.
3ـ منوچهر اقبال:
منوچهر اقبال فرزند حاج مقبل‌السلطنه خراسانى معروف به «اقبال التولیه» در بیست مهر 1288 شمسى در مشهد به دنیا آمد وى تحصیلات ابتدائى را در مدارس ‌ثروت ‌و دارالفنون تهران به پایان برد.
در سال 1305 عازم اروپا شد و در سال 1312 به عنوان متخصص امراضى از دانشکده پزشکى پاریس فارغ‌التحصیل گردید. اقبال در دولت اول قوام (مرداد ـ بهمن 1321) به معاونت وزارت بهدارى رسید و این سرآغاز مشاغل دور و دراز دولتى او بود. در شهریور 1323 در کابینه محمد ساعد کفیل وزارت بهدارى شد و در دولت قوام (بهمن 1324 ـ آذر1326) به وزارت بهدارى و وزارت پست و تلگراف رسید. در دولت هژیر وزیر فرهنگ شد. پس از این وى مناصب مختلفى را عهده دار گردید تا سال 1336 که به نخست‌وزیرى رسید. دولت وى پس از سه سال و چهار ماه مقابله با دشوارترین تنش‌هاى سیاسى در شهریور 1339 سقوط کرد. در آبان 1342 به عنوان مدیر عامل شرکت ملى نفت ایران منصوب شد و مدت چهارده سال در این سمت بود. وى از اعضاى فراماسونرى و مؤسسان لژ «خورشید تابان» بود. نامبرده سرانجام در سال 1356 و در 68 سالگى در اثر سکته درگذشت.
ر.ک: ‌ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 2، ص 338ـ330
4ـ شمس پهلوى
شمس دومین دختر رضاخان بود. وى در ششم آبان 1296 در دورانى که رضاخان سرهنگ بود، در تهران در خانه‌اى واقع در سنگلج به دنیا آمد.
شمس در 1317 به دستور پدرش با فریدون جم ازدواج کرد بعد از وفت رضاخان با وى متارکه کرد.
پس از آن عزت‌الله مین‌باشیان مورد توجه و علاقه شدید شمس قرار گرفت و با عزیمت ناگهانى شمس پهلوى از تهران در سال 1323، اشرف و احمد شفیق به منظور کمک کردن به خواهر ارشد تصمیم گرفتند همراه او عازم مصر شوند و در آن جا اسباب پیوند آن‌ها را فراهم آورند و آن دو را از آن جا به آمریکا گسیل دارند. شاه جوان که از این همه فضاحت و آبروریزى که به حیثیت او لطمه مى‌زد خشمگین شده بود، ضمن ارسال نامه‌اى محرمانه براى محمود جم سفیر کبیر ایران در قاهره به او دستور داد شمس را به اجبار به سوئیس روانه کند و با تحبیب از عزت‌الله مین‌باشیان که شاه او را لایق همسرى خواهر خود نمى‌دانست، بخواهد به ‌هزینه ‌دولت ‌ایران به آمریکا برود.
شمس از سال 1327 سرپرست جمعیت شیر و خورشید ایران شد و سپس بنیانگذار بنیاد نیکوکارى را تأسیس کرد که دولت و بنیاد پهلوى به این بنیاد هم مقادیر کلانى کمک مى‌کردند.
شمس در دهۀ 40 مسیحى شد و در اواخر سال 1374 در آمریکا درگذشت.
ر.ک: ‌اشرف در آئینۀ بدون زنگار (جلد دوم)، خسرو معتضد ص 76 تا 79

منبع:

کتاب علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 128



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.