تاریخ سند: 13 مهر 1346
درباره : حزب ایران نوین
متن سند:
از : 321
احتراما در مورخه 25 /6 /46 اطلاعیه ای از ساواک تهران واصل که مفاد آن
حاکی از آن بود مهندس حسن کشتکار دبیر مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران و
عضو هیئت مؤسس حزب ایران نوین اظهار داشته :
در حزب ایران نوین کمیته محرمانه ای وجود دارد که از طرف دیپلماسی آمریکا
و سازمان سیا1 تقویت و مورد حمایت قرار می گیرد و شورای عالی حزب که
بالاترین مجمع و مرجع می باشد دستورات کمیته مذکور را کورکورانه مورد تأیید
و تصویب قرار داده و کارگردانی این جناح آمریکائی را سه نفر از مقامات حزبی
که عبارتند از دکتر منوچهر کلالی2 قائم مقام حزب و نماینده مجلس شورای
ملی ـ دکتر ناصر یگانه3 معاون نخست وزیر و رئیس شورای عالی و دکتر محمد
علی رشتی4 نماینده مجلس شورای ملی و صاحب امتیاز روزنامه ندای ایران
نوین5 ارگان حزب را به عهده دارند و کمیته مذکور دسته دیگری از قبیل مهندس
معینی زند6 نماینده مجلس ـ مهندس ستوده وزیر پست و تلگراف ـ دکتر
هوشنگ نهاوندی وزیر آبادانی و مسکن ـ دکتر متین7 نماینده مجلس ـ دکتر
کشفیان وزیر مشاور ـ دکتر معتمد وزیری8 معاون وزارت اطلاعات ـ دکتر
منتظری ـ نراقی پور ـ خسروی کردستانی در اختیار دارد که نظرات آنان را در
سطح وسیعتری به مرحله اجراء درمی آورد.
همچنین نصراله سبزواری رئیس دبیرخانه حزب ایران نوین و نماینده مجلس
شورای ملی نیز اظهار داشته هدف کمیته سه نفری فوق آن است که پس از توفیق
کامل در امر انتخابات وزراء دولت آینده را از بین کسانی انتخاب نمایند که صد
در صد در اختیار بوده و خود را منتخب آنان دانسته و خواسته های نامبردگان را
بدون چون و چرا اجراء نمایند.
سبزواری افزوده که برنامه کار آنان این است که موجباتی فراهم سازند رؤسای
سازمان اطلاعات و امنیت کشور و ژاندارمری کل کشور را تعویض و به جای
مقامات مذکور اشخاصی را تعیین که با آنان نظر موافق داشته باشند و اکنون هم
که نظر دیپلماسی آمریکا بر آن است که حکومت ایران را صد در صد از نفوذ
دربار خارج سازند.
اقدامات انجام شده: سوابق مهندس کشتکار بررسی فاقد پیشینه مضره سیاسی
می باشد و ضمن بهره برداری از ساواک تهران خواسته شد که نسبت به شناسائی
کامل نامبرده اقدام و در مورد مفاد و قسمتهای مختلف اطلاعیه از طریق منابع
مختلف اقدام و نتیجه را اعلام دارد اینک پاسخ واصله (به طور ناقص پاسخ داده
شده است) حاکیست :
«کمیته سری که در حزب ایران نوین برنامه سیاسی حزب را طراحی می نماید از
سه نفر نامبردگان (دکتر کلالی ـ دکتر یگانه ـ دکتر رشتی) تشکیل و رابطه این
کمیته با مقامات آمریکایی ابتدا به وسیله همسر دکتر کلالی «فرانسوی الاصل»
که طبق اطلاعیه تأیید نشده مدت دو سال منشی مستر کیو که ظاهرا خود را
عنصر اداره سیاسی سفارت آمریکا معرفی ولی در واقع یکی از رؤسای سازمان
سیا در ایران محسوب می گردیده بوده است) انجام شده ولی بعدا بنا بر مصالح
سیاسی از این سمت استعفاء و در طول خدمت همسر خود را با مقامات سیاسی
آمریکا آشنا ساخته است.
ضمنا نراقی پور که با دکتر کلالی در ارتباط بوده و یکی
از اعضای کمیته طرفدار دیپلماسی آمریکا می باشد اضافه نموده که به دفعات از
دکتر کلالی شنیده است که برای تغییر رؤسای انتظامی اظهار علاقه نموده و گفته
است که به دست آقای هویدا نخست وزیر نظامی ها را از استانداری های مملکت
کنار زدیم و کم کم باید نظامی های بی طرف را در رأس سازمانهای انتظامی قرار
دهیم که تابع دستورات حزبی باشند در کمیته آمریکائی حزب اگر چه از
شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو9 طرفداری می شود ولی با دربار و
افرادی مانند آقایان علم ـ دکتر اقبال که وابستگی به دربار شاهنشاهی دارند نظر
موافق اعلام نمی شود.
مراتب استحضارا به عرض می رسد و به منظور بررسی و
پی گیری بیشتر مراتب از طریق قسمتهای مختلف تحت اقدام می باشد.
پی نوشت تیمسار ریاست ساواک «کسی که اقدامات انجام شده را تحت نظر
می گیرد خیلی از جریان امور سیاسی کشور دور است امور سیاسی حزب چه
ارتباطی به امور سیاسی کشور دارد هنوز نمی داند که وزراء و رؤسای انتظامی
چگونه انتخاب می شوند و هیچ مقامی در انتصاب یا عزل آنها نمی تواند دخالت
داشته باشد فقط تشخیص و اراده شاهنشاه آریامهر است کسی که این گزارشات
را داده حسن نیتی با این جمعیت ندارد و روی افکار خود قضاوت می کند.
18 /7
(رونوشت برابر اصل است).
اصل در 45ـ9 جلد 17
در پرونده نهاوندی بایگانی شود
توضیحات سند:
1ـ سیا (سازمان اطلاعات
مرکزی آمریکا) «سیا» مخفف
نام انگلیسی سازمان اطلاعات
مرکزی آمریکاست که فعالیتهای
جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا را
در خارج از آن کشور رهبری
می کند.
این سازمان در سال
1947 تأسیس شده و تا سال
1962 مرتبا در حال توسعه بود
تا اینکه در این سال پس از
گزارشهای نادرست به کندی
رئیس جمهور وقت آمریکا،
کندی محدودیتهایی در کار آن
به وجود آورد و به همین جهت
پس از قتل کندی در سال 1963
شایع شد که عوامل سیا در این
ماجرا دست داشته اند.
میدان
اصلی فعالیتهای سازمان سیا در
خارج آمریکاست و نقش این
سازمان در عملیاتی از قبیل
سرنگون ساختن حکومت
مصدق در سال 1953 و
کودتای شیلی در سال 1973
علنی شده است.
در ماجرای
کودتای 28 مرداد 1332 این
اقدام سیا موجب بازگرداندن
محمدرضا شاه از رم به ایران
شده و سرآغاز ظهور رژیم
استبدادی شاه برای اجرای
مقاصد سیاسی و اقتصادی
ایالات متحده آمریکا گردید.
از سال 1973 به بعد موقعیت
سیا، به علت ناتوانی این
سازمان در تشخیص آمادگی
مصر برای حمله به مواضع
اسرائیل در طول کانال سوئز و
پیش بینی جنگ اکتبر 1973
تضعیف شد و کشف مداخله
عوامل سیا در ماجرای واترگیت
که به استعفای نیکسون از مقام
ریاست جمهوری آمریکا
انجامید، ضربه دیگری به اعتبار
این سازمان زد.
یکی از نخستین
اقدامات کارتر پس از
انتخاب شدن به مقام ریاست
جمهوری آمریکا برکناری
رئیس سازمان سیا و تعیین یک
دریاسالار آمریکایی به ریاست
این سازمان بود که به علت
بی تجربگی در این کار بیشتر
موجب تضعیف سیا گردید.
سیا با
وجود داشتن عوامل متعددی در
ایران از پیش بینی انقلاب ایران
عاجز ماند و پس از بروز علائم
انقلاب در تابستان 1357 نیز
پیش بینی کرد که وضع رژیم
سلطنتی در ایران محکم است و
حوادثی که رخ داده تزلزلی در
ارکان رژیم پدید نخواهد آورد !
آخرین ماجرا در مورد سیا که
موجب تضعیف این سازمان شده
دخالت در امور انقلاب اسلامی
ایران است.
سازمان سیا پس از
بیست سال که از تثبیت انقلاب
اسلامی می گذرد درصدد
براندازی نظام به شیوه های
گذشته می باشد.
2ـ منوچهر کلالی فرزند
حبیب اله به سال 1304 ش در
مشهد متولد شد.
برای تکمیل
تحصیلات به تهران آمد و از
دانشکده حقوق در رشته علوم
سیاسی و اقتصاد فارغ التحصیل
شد.
در 1325 ش وارد کارهای
دولتی شد و در وزارت کار
مشغول گردید.
برای ادامه
تحصیلات راهی فرانسه شد و از
دانشگاه پاریس موفق به
دریافت دکترای علوم سیاسی
گردید.
پس از بازگشت به ایران
مدارج اداری را طی کرد تا
اینکه به معاونت اداری وزارت
کار و امور اجتماعی رسید.
وی که در توسعه تشکیلات
اداری وزارت کار نقش ساز
بود، مدتی دبیرکل کانون
فارغ التحصیلان (1329) شد.
معاونت اداره اقتصاد وزارت
کار (1326 ش).
ریاست اداره
کار و بیمه های اجتماعی استان
خراسان (36 ـ32) وزیر مشاور
و سفیر ایران در سالهای 1350
و 1353 ش، عضو کانون مترقی
و دبیرکل حزب ایران نوین (48
تا 53) از دیگر مشاغل او بود.
کلالی که عضو جمعیت
فراماسونری بود از طرفداران
دولت آمریکا بود که در اغلب
مهمانی های سفارت آمریکا در
ایران شرکت می یافت.
گویا
مقامات آمریکایی از برکناری
وی از حزب ایران نوین ابراز
ناراحتی نمودند.
برابر گزارشی
در 1346 ش وی از جمله
کارگردانان کمیته محرمانه ای که
از طرف مقامات سیاسی آمریکا
(سیا) متمرکز در حزب ایران
نوین بوده معرفی گردیده و نیز
همسر وی که دارای ملیت
فرانسوی است مدتها در اداره
اطلاعات سفارت آمریکا
مشغول به کار بوده و همزمان با
آغاز فعالیتهای همسرش در
حزب ایران نوین از شغل خود
مستعفی گردید.
کلالی در 1340
ش از طرف وزیر کار به عنوان
نماینده وزارت کار جهت
شرکت در کمیته دائمی حفاظت
به ساواک معرفی شد و در سال
1353 ش از طرف سازمان
مرکزی بین المللی حمایت از
زندانیان در انگلستان نامه هایی
جهت کسب اطلاع از وضع چند
زندانی سیاسی جهت یاد شده
ارسال شده است.
در سال
1353 ش از نصیری جهت
شرکت در مراسم کنگره سوم
حزب ایران نوین دعوت به عمل
آورد.
و همواره مورد تفقد
نصیری بود.
پدر وی از ملاکین
تربت جام بود که حداکثر استفاده
و بهره برداری را از مقام و
موقعیت وی در جهت منافع
مادی خود نموده و در بیشتر نقل
و انتقالات رؤسای ادارات نیز
دخالت می کرده است.
کلالی
نماینده دوره های 21 و 22
مجلس شورای ملی از مشهد بود.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
3ـ ناصر یگانه فرزند میرزا
غفارخان (سالار الدوله) در سال
1302 یا 1300 در شهرستان
قزوین متولد شد.
تحصیلات
ابتدائی و متوسطه را در قزوین و
تهران سپری کرد و سپس از
دانشگاه تهران لیسانس حقوق
گرفت و برای ادامه تحصیلات به
فرانسه رفت و از دانشگاه
فرانسه، دکترای حقوق دریافت
کرد.
ساواک در سابقه مشاغل و
ارزیابی وی در سال 1341 چنین
نوشته است :
«در سال 1326 وارد خدمت
شده، به ترتیب دادیار دادسرای
تهران، مستشار دادگاه استان،
عضو شعبه 1 دیوان کیفر، رئیس
اداره حقوقی، دادیار دیوان
کشور، مدیرکل امور قضائی بوده
است.
میزان علاقمندی وی به
مقام و قدرت و پول : زیاد، زن و
قمار : عادی، متملق و
ضعیف النفس و رفیق باز،
تمایلات و افکار : سوسیالیستی
است.
»
ناصر یگانه که در سال 1342،
بازرس اداره کل بازرسی
وزارت کشور بود، به عنوان
نماینده قزوین به مجلس شورای
ملی راه یافت و رئیس کمیسیون
بودجه شد و در سال 1343 به
عنوان «وزیر مشاور» و معاون
پارلمانی وارد کابینه حسنعلی
منصور شد.
مشارالیه که عضو اصلی شورای
مرکزی حزب ایران نوین بود، در
فروردین ماه سال 1344 چنین
معرفی شد :
«دکتر یگانه معاون نخست وزیر و
وزیر مشاور، با سوءاستفاده از
موقعیت خود، با کمک انصاری
رئیس دفتر خود از اکثر مراجعین
زن وقت ملاقات گرفته و اغلب
شب ها را در کلبه در بند و بعد در
منزل خود با آنها می گذراند.
با
بعضی از ماشین نویسان
نخست وزیری و ادارات وابسته
به نخست وزیری نیز ارتباط
دارد.
»
و در گزارش دیگری در سال
1344، چنین معرفی شد :
«در وزارت دادگستری به
خوشنامی معروف نیست، مردی
متملق و ضعیف و از هر جهت قابل
انعطاف و دارای افکار
ناسیونالیستی است.
»
شایان ذکر است وی در همین
سال، نشان لیاقت!؟ دریافت کرد.
برخی نظرات ساواک درخصوص
وی به این شرح است :
10 /7 /1346 ـ کمیته سری که
در حزب ایران نوین، برنامه
سیاسی حزب را طراحی و سپس
به تصویب دفتر سیاسی حزب یا
شورای مرکزی می رساند،
عبارتند از : دکتر رشتی نماینده
مجلس، دکتر یگانه وزیر مشاور،
دکتر کلالی نماینده مجلس.
این
کمیته با مقامات امریکایی
ارتباط دارد.
1347 ـ دوست هویدا است،
شخصی زیرک، کاردان، مردم دار
است و دارای املاکی در قزوین
می باشد.
1347 ـ نامبرده با اشخاص
سرشناس ارتباط دارد و از جمله
هویدا بعضی اوقات به خانه او
می آید.
1347 ـ عضو مؤسس انجمن
خواجه نصیر طوسی وابسته به
شرق اعظم فرانسه است.
1347 ـ عضو لژ خیام وابسته به
گراند لژ اسکاتلند است.
1347 ـ دکتر باقر عاملی از
دوستان وی و از او حمایت و
زمینه ترقی وی را فراهم کرده
است.
1347 ـ 000 /220 ریال به
بانک عمران بدهکار است که
نمی دهد.
مذهب ناصریگانه که در سال
1348 رئیس هیئت رئیسه
شورای مرکزی حزب ایران نوین
و در ضمن عضو دفتر سیاسی
حزب هم بود.
بهائی عنوان شد و
سپس در دوره ششم مجلس سنا،
به عنوان نماینده تهران به مجلس
سنا رفت.
او که در سال 1355 رئیس کل
دیوانعالی کشور شده بود، در
سال 1353 در فرم تقاضای جواز
سلاح کمری، چنین نوشت : «از
امریکا فوق لیسانس گرفتم و از
فرانسه دکترای حقوق»
ناصر یگانه که در هیئت امنای
مرکز آموزش دولتی و دانشکده
علوم قضائی و خدمات اداری
وزارت دادگستری نیز سابقه
عضویت داشت، در تشکیلات
فراماسونری فردی فعال بود و با
حمایت باقر عاملی در لژهای :
خیام، سقراط، انجمن رازی،
تهران، کورش نیز عضو بود.
مشارالیه که پس از پیروزی
انقلاب اسلامی به خارج از کشور
گریخته بود و دارای کارت
سوشیال سکوریتی به شماره
(7130 ـ 98 ـ 215) بود، در
سیزدهم آبان ماه سال 1372،
خودکشی کرد.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
4ـ محمدعلی رشتی فرزند رضا،
به سال 1297 ش در شهر یزد
متولد شد.
پس از اتمام
تحصیلات ابتدایی و تا کلاس
دوم دبیرستان در زادگاهش، به
اصفهان عزیمت و وارد کالج
انگلیسی شبانه روزی آن شهر
شد.
تحصیلات دانشگاهی را در
رشته علوم سیاسی تا اخذ درجه
لیسانس طی کرد آنگاه برای
تکمیل به آمریکا سفر کرد و پس
از طی دوره فوق لیسانس رشته
حقوق بین الملل و علوم سیاسی،
از مدرسه تحقیقات علوم
اجتماعی نیویورک در رشته
علوم سیاسی و حقوق دکترا
گرفت.
پس از بازگشت به ایران
در سازمان برنامه مشغول کار شد
و سپس به نمایندگی مجلس
رسید.
(دوره های 21 و 22 و
23) مشارالیه از طرفداران
مصدق بوده و از همفکران جبهه
ملی که پس از اتمام تحصیل در
ایران برای ادامه تحصیل به
آمریکا می رود و پس از اتمام
تحصیلات، در صدای آمریکا به
سمت گویندگی فارسی استخدام
می شود.
در موقع سفارت اللهیار
صالح در آمریکا از دوستان و
نزدیکان صمیمی وی بوده است.
او هنگام مسافرت مصدق به آن
کشور طوری جلب توجه و
دوستی به مصدق می کند که پس
از مراجعت به ایران، مصدق او را
جهت اداره کل تبلیغات و رادیو
ایران دعوت به همکاری می کند
که در نتیجه به ایران مسافرت
کرده و مورد محبت و پذیرایی
مصدق واقع می شود.
او که
خواستار مقام وزارت از مصدق
بود که به زمانی دیگر موکول
می شود بنابراین از آنجائی که
صدای آمریکا با استعفای وی
موافقت نکرده بود لذا مجددا به
آمریکا عزیمت می کند.
او در سفر
مجدد به ایران عضویت اداره
سازمان ملل را در ایران داشته و
با نادر صالح از فعالین جبهه ملی،
شرکتی در تهران دایر و به امور
تجاری مشغول می شود.
شایع
بود که وی عضو سازمان سیا
است که از سوی ساواک تهران
تأیید می شود که مأموریت داشته
تا با مصدق و دار و دسته او
ارتباط مستقیم برقرار نماید.
محمدعلی رشتی با زنی
آمریکایی و مسیحی مذهب که
معلم زبان بود ازدواج کرد.
وی
10 سال در دایره انتشارات و
رادیو سازمان ملل متحد کار کرد
و دو سال نماینده سازمان ملل
متحد در هندوستان بود.
رشتی که
یک سال هم سردبیر روزنامه
انگلیسی اطلاعات تهران
ژورنال بود، یک سال هم قائم
مقام شرکت معاملات خارجی و
سپس معاون امور اداری سازمان
برنامه شد.
رشتی علاوه بر
تدریس در دانشگاه ملی،
معاونت امور اداری و ریاست
اداره اطلاعات سازمان ملل
متحد را در اختیار داشت.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
5ـ این روزنامه ارگان حزب
ایران نوین بود که صبحها در
تهران به سردبیری علیقلی پسیان
به چاپ می رسید.
6ـ محمد اسماعیل معینی زندی
قراگوزلو، فرزند مرتضی قلی
نماینده دوره های 21 و 22 و 23
از رزن در مجلس شورای ملی به
سال 1300 ش در رزن همدان
متولد شد.
تحصیلات ابتدائی و
متوسطه را در کالج امریکائی
همدان به پایان رساند و در
1323 مهندسی کشاورزی را از
دانشکده کشاورزی کرج
دریافت کرد.
به کارهای دولتی
روآورد و در بنگاه آبیاری
مشغول کار شد.
ریاست اداره کل
بهره برداری و امور شرکتهای
آبیاری، معاونت بنگاه مستقل
آبیاری، مدیر عامل شرکتهای آب
و برق رضائیه، قائنات و بهبهان،
عضو هیئت مدیره بنگاه مستقل
آبیاری و عضو هیئت رئیسه
مجلس شورای ملی بود.
معینی زند از اعضای شبکه
فراماسونری در ایران به شمار
می رفت.
7ـ حسین متین مخبر کمیسیون
دادگستری مجلس شورای ملی
بود.
8ـ دکتر فریدون معتمد وزیری
فرزند مهدی در سال 1301 ه ش
در شهر سنندج متولد شد.
مشارالیه در سال 1330 قاضی
دادگستری بود و از سال 1332
جهت ادامه تحصیل در رشته
علوم اداری به آمریکا مسافرت
نمود و موفق به اخذ دکترای
حقوق از دانشگاه ایندیانا
(آمریکا) و دکترای علوم اداری
از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی شد
و از سال 1335 مدیریت دفتر
کارگزینی سازمان برنامه را
عهده دار بود.
از سال 1337
مشاور عالی بانک کشاورزی
ایران و سپس به ترتیب معاون
مؤسسه علوم اداری دانشگاه
تهران ـ دانشیار مؤسسه علوم
اداری دانشگاه تهران ـ استاد
مؤسسه علوم اداری ـ نماینده
مجلس شورای ملی ـ معاون کل
وزارت اطلاعات و جهانگردی و
معاون اداری و پارلمانی وزارت
اقتصاد ـ معاون اداری و
پارلمانی وزارت صنایع و
معادن و از سال 1354 تا سال
1357 سمت رئیس دانشگاه
رازی کرمانشاه را بر عهده
داشت.
9ـ فرح پهلوی در مهرماه سال
1317 در یک خانواده متوسط
از یک پدر آذربایجانی و
مادری گیلانی در بخارست
پایتخت رومانی به دنیا آمد.
پدر
فرح سهراب دیبا افسر ارتش بود.
پدرش هنگام تولد فرح برای
انجام مأموریتی در رومانی به
سر می برد.
فرح در کودکی پدر را
از دست داد و با مادرش راهی
تهران شد.
تحصیلات خود را در
تهران ابتدا در مدرسه ایتالیائیها
(مدرسه خواهران کاتولیک) و
سپس مدرسه ژاندارک و
دبیرستان رازی به انجام رساند و
برای ادامه تحصیل به فرانسه
اعزام شد.
در رشته معماری
تحصیل، با گروههای دانشجویان
ایرانی مقیم فرانسه، که در آن
زمان بیشتر گرایشهای چپی
داشتند، محشور گردید، به
طوری که احسان طبری در کتاب
کژراهه خود نوشت.
در حوزه های
حزب توده در پاریس نیز حضور
می یافت.
در سال 1338 پس از
اینکه برای گذراندن تعطیلات
تابستانی به تهران آمد و عمویش
که در آن موقع در دربار کار
می کرد، او را برای گرفتن یک
بورس تحصیل به اردشیر زاهدی
معرفی کرد.
اردشیر زاهدی مشارالیها را
برای همسری شاه مناسب
تشخیص داد و ترتیب ازدواج
وی با شاه در همان سال فراهم
شد.
آنچه موقعیت فرح را در
دربار پهلوی استحکام بخشید،
تولد پسری در پایان نخستین
سال ازدواج او با شاه بود که
مشکل جانشینی شاه را حل کرد و
به عنوان مادر ولیعهد از مقام و
موقعیت برتری برخوردار شد.
با
تغییری که در سال 1346 در
قانون اساسی داده شد، موقعیت
فرح بیش از پیش استحکام یافت.
به موجب این اصلاحیه مقرر شد
که اگر شاه قبل از رسیدن ولیعهد
به سن قانونی برای احراز مقام
سلطنت فوت کند و یا به هر دلیل
از سلطنت کناره گیری نماید، فرح
بلافاصله امور نیابت سلطنت را
به عهده خواهد گرفت.
از سال 49
به بعد از آن جا که می خواست
نقش فعالتری در سیاست مملکت
بازی کند و در واقع خود را برای
روزی که وظایف سلطنت را به
عهده خواهد گرفت آماده سازد،
اختلاف نظر بین شاه و فرح آغاز
شد.
در حالی که شاه با وجود
پیش بینی نیابت سلطنت برای
مشارالیها، حاضر نبود کمترین
نقشی برای او در مسایل سیاسی
قایل شود، این اختلاف تا سال
57 ادامه یافت.
به منظور
فرونشاندن و انحراف انقلاب
اسلامی، فرح در نیمه اول سال
1357 با روشنفکران لیبرال و
چپ گرا و عناصر وابسته در
تماس و مذاکره بود، همچنین
مسافرت فرح به عتبات عالیات
در بحبوحه انقلاب اسلامی، هیچ
یک از این اقدامات برای
فرونشاندن قیامی که برخاسته
بود، کارساز نبود.
وی در
روزهای آخر اقامتش در ایران،
مثل خود شاه سرگشته و سرگردان
شده بود و دیگر به چیزی جز رفتن
از ایران و زندگی در کنار
فرزندانش نمی اندیشید.
وی پس
از خروج از کشور، تا زمانی که
انور سادات زنده بود، با تشویق
و حمایت او به فعالیت های خود
برای بازیافتن تاج و تخت ادامه
می داد.
مشارالیها در سالهای نخستین
بعد از انقلاب، که هنوز امیدی به
بازگشت به ایران داشت، گاهی با
خبرنگاران مطبوعات و
تلویزیون های اروپا و آمریکا
مصاحبه می کرد و با گروههای
مخالف ج.
ا.
ا در خارج از ایران
تماس داشت.
ولی در سالهای
اخیر از این فعالیت ها دست
کشیده و با توجه به ثروتی که از
مملکت خارج نموده، راحتی و
آسایش خود را در سکوت و
انزوا تشخیص داده است و غالبا
در آمریکا زندگی می کند و سالی
یکی دو بار هم برای گردش و
تفریح به فرانسه می آید.
منبع:
کتاب
هوشنگ نهاوندی به روایت اسناد ساواک صفحه 133