تاریخ سند: 25 خرداد 1349
موضوع : اظهارات حاج سید فضل اللّه خوانساری در مورد برگزاری مجلس ختم به مناسبت فوت آیت الله حکیم در مسجد جامع
متن سند:
از : 20 ه 2
به : 316 شماره : 9086 /20 ه 3
بعد از ظهر روز 23 /3 /49 حاج سید فضل اللّه خوانساری1 اظهار داشت
شیخ محلاتی ـ شیخ شجاعی ـ مروارید و چند کلاش دیگر به نام جامعه اهل منبر
روز دوشنبه 18 /3 /49 امضاء عده زیادی از وعاظ از قبیل شیخ خندق آبادی و
مصطفی قمی را جعل کرده بودند که به مناسبت فوت آیت اله حکیم2 مجلس
ختمی در مسجد جامع برگزار می گردد.
محلاتی و مروارید که هر دو از گدایان
بدسابقه هستند اعلام می دارند که مرجعیت را باید اهل بصیرت اعلام کند و جز
خمینی کس دیگری نیست.
مرجعیت باید در مقابل هیأت حاکمه مقاومت کند.
این کار خمینی است و حملات دیگری به دولت و مراجع دیگر کرده بودند.
خوانساری ادامه داد : چند نامه از چند ماجراجو می خوانند که در آن اشاره شده
بود خمینی مرجع تقلید است.
3
نظریه رهبر عملیات ـ یادشدگان علی اصغر مروارید و فضل اللّه محلاتی می باشند
که در 316 دارای سابقه می باشند.
آرزو
در گزارش روزانه درج شد.
اوانی 28 /3
با پرونده شیخ فضل اللّه مهدیزاده محلاتی اراده شود.
توضیحات سند:
1ـ حجه الاسلام سید فضل اللّه
خوانساری فرزند سید علی اکبر
و داماد آیت الله حاج سیداحمد
خوانساری در سال 1290 ش
در خوانسار متولد شد.
تحصیلات مقدماتی را در
خوانسار و اصفهان گذرانده و
در سال 1347 ق به قم رفت.
در
آنجا از محضر آیات عظام
حائری یزدی، حجت و سیداحمد
خوانساری بهره مند شد.
وی
پس از مدتی به تهران مراجعت
و در مسجد سجاد تهران به اقامه
جماعت پرداخت.
2ـ شهید محلاتی در خاطراتش
به موضوع وفات آیه الله حکیم و
قضایای پس از آن اشاره
می کند: «وقتی آقای حکیم از
دنیا رفت مدرسین قم راجع به
مرجعیت امام اطلاعیه دادند.
ما
در تهران اعلامیه دادیم،
جلسه ای گرفتیم.
در آن مجلس
ختم یادم هست برادرمان آقای
مروارید منبر رفت و مسائلی را
مطرح کرد، که کسانی که لمعه
نمی توانند بخوانند حالا آمده اند
مرجع تعیین می کنند.
ائمه
جماعت تهران بسیارشان بنای
هتاکی و فحاشی و بدگویی ما را
گذاشتند و علیه ما جبهه گیری
کردند و ما مصیبتهایی را با این
گروه طی کردیم و اینها به
عناوین مختلف ما را اذیت
می کردند و نمی گذاشتند که آزاد
باشیم، نه از ما دعوت می کردند،
و نه منبر ما را تأیید می کردند.
ما مبارزات این سنخی هم
داشتیم و این کار خدا بود.
منتهی
چون فقط خدا خواست و آن
حقانیت و استقامت امام بود.
وقتی خود اینها دیدند ملت یک
طرف است و اینها تنها مانده اند
اضطرارا دست کشیدند.
»
ر.ک : خاطرات و مبارزات
شهید محلاتی، مرکز اسناد
انقلاب اسلامی، ص 77.
3ـ معمولاً پس از فوت مرجع
تقلید اعلم که مورد قبول اکثریت
شیعیان می باشد تلاشهایی از
سوی طرفداران دیگر مجتهدان و
فقها به عمل می آید تا فقیه و
مجتهد منظور خود را به مردم
معرفی نموده و توجه اذهان
مسلمانان شیعه را نسبت به وی
جلب کنند.
بر این اساس بعضا
افراط کاریهایی نیز صورت
می گیرد که به هیچ وجه مورد
تأیید علماء و بزرگان و حتی خود
مجتهدان و فقیهان نمی باشد.
البته
این موضوع بر این مبنا است که
مطابق با احکام دین هر چند تقلید
از مجتهد متوفی برای کسانی که
از وی تقلید می کردند جایز است
و در اصطلاح به آن بقاء بر تقلید
از میت میگویند اما برای مقلدین
جدید و یا آگاهی و اطلاع از
وظیفه شرعی در قبال مسائل
متحدثه نیاز است از مجتهدین
حی و زنده تقلید نمود و حتی بقاء
بر تقلید از میت نیاز به اجازه
مجتهد زنده دارد.
علیهذا به دنبال
فوت آیت الله حکیم نیز فعالیتهایی
از سوی بیوت فقها و
طرفدارانشان آغاز گردید.
در
این راستا برای حل مسئله
مرجعیت پس از فوت آیت الله
حکیم و معرفی مرجع اعلم،
دوازده نفر از اساتید و فضلای
برجسته حوزه علمیه قم با انتشار
اعلامیه ای، امام خمینی(ره) را به
عنوان مرجع اعلم به مسلمین
معرفی کردند.
اسامی
امضاءکنندگان اطلاعیه بدین
ترتیب بود : حضرات و حجج
اسلام 1ـ حسینعلی منتظری 2ـ
ربانی شیرازی 3ـ محمد موحدی
فاضل 4ـ حسین نوری 5ـ
نعمت الله صالحی نجف آبادی 6ـ
ابوالقاسم خزعلی 7ـ یحیی
انصاری شیرازی 8ـ علی
مشکینی 9ـ غلامرضا صلواتی
10ـ ابراهیم امینی 11ـ محمد
شاه آبادی.
در پی انتشار نظر دوازده نفر از
اساتید حوزه علمیه قم نسبت به
صلاحیت و شایستگی امام
خمینی برای مرجعیت عامه شیعه،
برخی از روحانیون برجسته در
شهرهای مختلف کشور این نظر
را تأیید کردند.
رژیم شاه که از
فعالیت روحانیون شهرستانها و
اساتید حوزه های علمیه برای
معرفی امام خمینی به عنوان
مرجع تقلید اعلم به خشم آمده
بود، عده ای از این روحانیون را
به مناطق بد آب و هوا تبعید کرد و
یا روانه زندانها کرد.
به دنبال
شدت گرفتن اختلافات، امام
خمینی در نامه ای خطاب به
فرزند خویش حاج سیداحمد
خمینی ایشان را از دخالت در این
گونه مسائل منع کردند.
(رک :
هفت هزار روز جلد اول و کتاب
«ده گفتار» بخش اجتهاد در
اسلام، شهید مطهری).
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 560