تاریخ سند: 2 شهریور 1357
موضوع: دکتر مهدیان
متن سند:
از: 20 ﻫ 11 تاریخ: 2 /6 /2537[1357] 13570602
به: 312 شماره: 13947 /20 ﻫ 11
موضوع: دکتر مهدیان
پیرو 13884 /20 ﻫ 11- 1 /6 /2537
نامبرده فوق ضمن صحبت با دکتر عنایت1 اظهار داشت که مصاحبه شاهنشاه را دیدم خیلی خوب سئوال طرح کردید شخصیت و شجاعت شما قابل ستایش است این مصاحبه خلاصه شده بود در سئوالات شما و بعد هم قائم مقامی2 که با صمیمیت صحبت کرد. در برابر سئوالات شما شاه در بنبست قرار گرفت آنجا که سئوال کردید که تقدس سلطنت، شاه لبخند زد یعنی ای حرامزاده چی میخواهی بگوئی بخصوص اینکه بعد باز خراب کردید با یک سئوال دیگر و آن اینکه مردم دلشان میخواهد تصویری که از سلطنت دارند نزدیک به تصویر ایدهآل باشد یعنی نیست و شاه ناراحت شد و خیلی کوتاه پاسخ داد و گفت بله چنین دستوری دادهام.
انشاءاله روزی برسد که سریع تر[صریحتر] گفته بشود و اگر قرار باشد که وزیر و مدیرکل از ثروتهای خود صحبت کنند باید بالاتر از آن هم صحبت بشود و این شایعات که راجع به ثروت خاندان هست چه میشود یعنی مایه اصلی نارضائیهای مردم این است بر فرض هم که این شایعات دروغ باشد لکن باید جواب داد.
دکتر عنایت اظهار داشت درست است تاکنون چنین سئوالاتی نشده بود.
آنگاه دکتر مهدیان اظهار داشت که موضوع ایرانستان چیه یعنی این شلوغیها زیر سر روسها است چون وضعی در مملکت حکمفرما است که این وضع خود به خود نتیجهای ندارد گو اینکه پشت سر آن کودتائی باشد یعنی آدم مقدمه یک کودتا را میبیند حس میکند برای اینکه زنان میآیند داخل خیابان و سرود ضد شاه میخوانند و آخوندها خیلی میدان دیدهاند مثل 28 مرداد است ولی این کودتا را روسها که نمیتوانند بکنند به نظر میرسد آمریکا شروع بکند حال چرا شاه اغماض میکند نمیدانم چرا میپوشاند خدا میداند وانگهی ایرانستان چیه توهینآمیز است این حرف به ضرر مملکت است.
و سپس دکتر مهدیان با آقای نراقی صحبت کرد و راجع به همین مصاحبه صحبت نمود.
و نراقی اظهار داشت همین چند لحظه قبل با دکتر عنایت صحبت میکردم که از او خواستم که موضوع سئوال خاندان شاه را خودت در روزنامه دنبال کن و بگو اکنون که شاهنشاه دستور داده خوب میتوانی تفسیر کنی چون عدهای سوءاستفاده میکنند.
مهدیان اظهار داشت درست است اصل این مطلب است تمام ایرادها و نارضایتیها برای این است یعنی نه مربوط به انتخابات است و نه چیز دیگر یعنی اگر یک حکومتی میداشتیم در نهایت استبداد و خودش صالح و پاک بود این همه حرف در نمیآمد.
آنگاه نراقی اظهار داشت دیروز یک نفر آمد پیش من و درباره درستی وزراء صحبت شد که گفتم اگر وزراء هم درست باشند دزد نباشند کما اینکه چند نفرشان هم اکنون درست هستند اما شب که مثلاً دور هم جمع میشوند به هم پز میدهند که مثلاً امروز در مقابل یک فشار ایستادگی کرده و دومی میگوید که من در مقابل دو و سومی خواهد گفت که در مقابل سه فشار ایستادگی نمودهام آخر این درست است که وزیر مملکت همین طور بلرزد و بترسد که از بالا و از خاندان به آنها فشار بیاورند البته اظهار نظر میشد که تقصیر آمریکاییها و اروپائیها هست که در هر معامله پورسانت میدهند و همین امر باعث شد که همه زعمای قوم اهل رشوه شدند و رشوه را آوردهاند جزو حق مسلم خودشان.
دکتر مهدیان اظهار داشت آمریکاییها زمانی که جنس میخرند حق خودشان را در صورتحساب تا 30 درصد مینویسند برای خودش و میگیرد.
که نراقی مجدداً اظهار نمود درست است یکی از خانمهای بالا که در ارتاکسی شریک است پورسانتش که از هواپیماهای فانتوم که 4 درصد برای کمیسیونر بوده ایشان رسانیده به 25 درصد از دولت ایران پورسانت گرفته و از فروشنده هواپیماها هم به همین ترتیب و آن وقت به دولت فشار آورده که اگر مثلاً میخواسته 4 فروند بخرد با فشار ایشان 21 فروند خریداری شده است یعنی از چند جا میگیرد دلالی را از دست دیگران گرفتهاند.
دکتر مهدیان گفت همین شخص از شهرک غرب قسمت مهستان 300 میلیون تومان گرفته که اسمش را ببرند بالا و بعد هم از آنها حمایت کند که در نتیجه متری ده هزارتومان میفروشند و کسی هم جرأت نمیکند حرف بزند در صورتی که کلیه اجناس را هم ارزان میخرند.
سپس نراقی افزود که با فرانسویها هم شریک شده گفته است که سهم من زمینها است حال این زمینها مال کیست زورکی از مردم گرفتهاند یا اینکه شهرک واوان زمین آن مربوط به همسر علم بوده و پروانه شهرکسازی گرفته و حدود 180 میلیون پول گرفته که اکنون میگویند گم شده یا مسئله هژبر یزدانی که ایادی معرف وی بوده و نصیری شریکش. ایادی وی را جهت اخذ وام 300 میلیون تومان به خوشکیش3 معرفی میکند و زمانی که خوشکیش به علت اینکه قبلاً وام گرفته موافقت نمیکند نصیری طی گزارشی مراتب را به عرض شاه میرساند و چنین وانمود میکند که خوشکیش رشوه میخواسته و دو نفر را به عنوان شاهد اسم بردهاند که شاه این پرونده را میدهد به هویدا برای رسیدگی که هویدا نیز زرنگی میکند و میدهد به دستگاهی که خارج از دسترسی و کنترل نصیری بوده و دو نفر را میخواهند و بازجوئی جدی میکنند اعتراف میکنند که گزارش خلاف واقعیت است و گفتهاند که ما رفته بودیم رشوه برده بودیم برای خوشکیش نه اینکه خوشکیش از ما رشوه بخواهد و آن وقت دو نفر آزاد میشوند و دو روز بعد میدهد به چاقوکشهای خودش که این بابا را که کارمند خودش هم بوده است بزنند و بکشند که آنان نیز به قصد کشتن میزنند و داخل جوب[جوی] میاندازند لکن بعد زنده میشود و میبرند بیمارستان و هویدا از ماجرا مطلع میشود و میگوید که این فرد را از طرف بودجه محرمانه دولت به خارج ببرند که شش ماه 300 هزارتومان خرج وی میشود و بر میگردد ایران و هنوز خوب نشده است. عجیب اینجا است که چطور ممکن است نخستوزیرش در جریان باشد و نتواند تعقیب کند او را و بعد هم در روزنامه نوشته شود و خبرنگار رستاخیز نیز در همین زمینه از شاه سئوال کند.
آنگاه دکتر مهدیان اظهار داشت درست است زمانی که سئوال شد چرا دادگستری در این مدت سکوت کرده و پروندهها را یک جا اکنون میخواهند جمع کنند و رسیدگی کنند شاه مانند سئوالی که عنایت نمود نتوانست درست جواب بدهد و افزود وقتی که قانون میبرند مجلس که باید وزراء ثروت خودشان را معلوم نمایند، میبینیم که وزیر کارهای نیست در مملکت ایران آن وقت آن کسانی که همه نوع پورسانت میگیرند و سوءاستفاده میکنند و تمام نیازهای مردم این کشور را ملعبه دست خود میکنند آنها چرا حساب پس ندهند به همین جهت است که مملکت به آشوب کشیده شده صحبت سر همین جریانات است.
که نراقی اظهار نمود برای اطلاع بگویم که در چند شرکت عمده یزدانی یکی از صاحبان عمده پسر ارتشبد نصیری4 است که شش سال بیشتر ندارد و به همین علت من تصمیم دارم که بگویم هر کس که در جریان پرونده هژبر دست دارد باید رو شود چون در غیر این صورت افتضاح خواهد شد به هر صورت امیدوارم که روزنامه نویسها مانند عنایت این مسئله را دنبال کنند تا به نتیجه برسند.
که مهدیان گفت محال است که بگذارند دنبال شود دیدید عنایت چقدر قشنگ سئوال خود را طرح کرد و گفت مردم راجع به تقدس سلطنت تصویرهائی دارند که دلشان میخواهد که تصویر شاه به تدریج نزدیک شود به تصویر ایدهآل لکن این موضوع مانع است.
نراقی سپس گفت مجبور هستند که تن بدهند و این مسئله مهمترین مسئله است من به پریسیما5 همسر عبدالرضا میگفتم که این ماجرا مهمترین مسئله رژیم سیاسی ایران است. اگر این تسویه نشود تمام رژیم و سلطنت و دودمان در خطر است.
که مهدیان گفت هم اکنون هم در خطر است مگر میشود 300 میلیون تومان را انکار کرد تهمت که نیست که از سازندگان مهستان 300 میلیون تومان گرفتهاند با این ترتیب چطور میخواهند دفاع کنند وقتی که 300 میلیون تومان میدهد همه جور از بودجههای دولتی استفاده میکنند هزار جور گرانفروشی میکنند یارو آپارتمان ساخته پرویز رائین رفته آپارتمان بخرد گفتهاند متری 8 هزارتومان رائین گفته به چه علت زمانی که متری 1500 تومان تمام میشود میخواهید 8 هزارتومان بفروشید گفته وقتی که در مهستان سیمان را کیسهای 12 تومان میخرند 12 هزارتومان میفروشند من که سیمان را کیسهای 70 تومان خریدهام حق دارم 8 هزارتومان بفروشم با این ترتیب همه از آنها تبعیت میکنند و کسی هم جرأت ندارد اعتراض بکند از طرفی میگویند ایرانستان خوب آیا این منطقی است این بحث که به روابط ایران و شوروی لطمه میزند و خطرناک است یعنی آنها ایرانستان درست میکنند توسط چه شخصی توسط روحانیون یا زنان چادری که قرآن روی سر میگذارند و شعار میدهند یا اینکه گفته شده در زمان رضاشاه شیخی در خوزستان استقلال داشته خوب بررسی بکنید خیلی خطرناک است اینگونه بحثها خیلی خطرناک است نسبت به روابط بینالمللی ایران داریوش همایون میگوید این اغتشاشات به خاطر آزادیهائی است که داده شده الان مردم نسبت به دستگاه بالا اعتماد ندارد[ند] من شنیدهام که اشرف 300 میلیون تومان پول گرفته خوب اگر هم دروغ است باید رسیدگی بشود و ثابت شود که دروغ است همین مسائل است که آخوندها شلوغ کردهاند مثلاً خمینی کتابی نوشته تحت عنوان کاشف الغطاء و پشت جلد نوشته شده نامهای از امام موسوی6 باید سئوال کرد که... تو امام چندم هستی آخر امام اصطلاحی داریم امام لغوی که نیست و گفته حق قانون گذاری با خداست آن هم به صورت شریعت اسلام که آن هم یک بار برای همیشه شده است حالا فقیه مسئله گر[گو] نیست این ولی است امام است که باید حاکمیت داشته باشد باید حکومت سیاسی دستش باشد و بعد هم مردم حق قانونگذاری نداشته باشد[باشند] یعنی چه یعنی تمام این قوا باید در دست خمینی جمع شود این کتاب را حتماً بخوانید و ببینید چقدر سفسطه شده است یک دنیا... آخوندی نشان داده که حد ندارد تمام استدلالات و منطق و فلسفه و غیره را جمع کرده در نقل روایت از ائمه[علیهم السلام] به هر صورت خیلی مسخره است بهتر است قراری بگذاریم بیشتر حرف بزنیم وضعی پیش آمده که حتی من دوست ندارم اینها برنده شوند باز هم همین خاندان با تمام دزدیها شرف دارند.
نظریه شنبه. خبر صحت دارد.
نظریه سهشنبه. مفاد خبر فوق از نظر بیان مطالب بین نامبردگان مورد تأیید است. روشن
نظریه چهارشنبه. نظریه سهشنبه مورد تأیید است.
از طبقه بندی سری خارج و به خیلی محرمانه تبدیل گردید.
در پرونده شخصی احسان نراقی به کلاسه 47374 بایگانی شود. روحانی
توضیحات سند:
1. محمود عنایت: فرزند علی، در سال 1311ش در تهران به دنیا آمد. از دبیرستان فیروز بهرام دیپلم گرفت و در سال تحصیلی 31 ـ 1330 به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران راه یافت و در سال 1336 دکترای دندانپزشکی گرفت. از سال 1329 به کار مطبوعاتی روی آورد و بعدها مدیریت مجله «نگین» را به عهده گرفت. او مدتی نیز سردبیر «مجلۀ فردوسی»، «تهران مصور»، «مهر ایران» و «ایرانآباد» بود و مدتی نیز مسئول تهیه گفتارهای رادیویی در اداره تبلیغات و انتشارات.
محمود عنایت، فعالیتهای سیاسی خود را با گرایش به حزب توده و بعدها با تمایل به جبهه ملی نشان داد. او که در سال 1349ش از جمله سوسیالیستهای علمی که با وساطت اسدالله علم، مصدر امور شده، معرفی گردیده و در سال 1351 با وساطت ساواک، مورد تحبیب وزارت اطلاعات قرار گرفته بود، در سال 1356 چنین مورد ارزیابی ساواک قرار گرفت:
«مشارالیه در یک وضعیت میانه قرار دارد و ضمن اینکه دوستان نویسنده خود را که اکثراً در کانون عضویت دارند، از خود نمیراند، در فعالیتها و اقدامات کانون پیشقدم نبوده و فعالیت حادی از نامبرده مشهود نیست. «در همین سال بود که پس از این ارزیابی، از سوی ساواک به عنوان رابط بین دبیر کل حزب رستاخیز و نویسندگان معرفی شد.
محمود عنایت که از مروجان تفکر سلطتنی بود، در زمان اوجگیری انقلاب اسلامی و پس از کشتار 17 شهریور در سال 1357ش، در مصاحبه مورخه 5 /7 /57 با تلویزیون بیبیسی گفت: « تصور میکنم برخی از حامیان شاه از وضع موجود راضی نیستند... و احتمالاً آنها شاه را تشویق میکنند که به عقب بازگشته و وضع پیشین را دنبال نماید؛ امّا من فکر میکنم از آنجا که شاه مرد بسیار باهوشی است، ترجیح خواهد داد که به اعطای آزادیهای سیاسی در ایران ادامه دهد...» محمود عنایت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در راستای مقابله با جمهوری اسلامی، با حزب خلق مسلمان و نهضت آزادی همکاری نمود و در سال 1364ش به آمریکا رفت و به فعالیتهای خود علیه انقلاب اسلامی ادامه داد و در دی ماه سال 1391ش در آمریکا درگذشت.
2. سعید قائم مقامی: در سال 1322ش، در تهران به دنیا آمد. از دوران دبیرستان به فعالیتهای هنری از جمله: نمایشنامه و قصه نویسی روی آورد. در 16 سالگی، گروه تئاتر کاوه را ایجاد کرد و به همکاری با تلویزیون خصوصی ثابتپاسال پرداخت.
در سال 1341، پس از اخذ دیپلم، به عنوان گزارشگر و بازیگر نمایشهای رادیوئی، در رادیو ایران استخدام شد و پس از تشکیل تلویزیون ملی، از رادیو به تلویزیون رفت و به عنوان گوینده خبر و گزارشگر و مجری، به فعالیت مشغول شد.
قائم مقامی، همزمان با فعالیت در تلویزیون، در رشته روزنامهنگاری ادامه تحصیل داد و در سال 1350ش فارغالتحصیل شد و به عنوان رئیس رادیو تلویزیون ملی، به استان ساحلی رفت. پس از آن، این ریاست را در استان های: کرمان، آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی نیز دارا شد و پس از بازگشت به تهران، به عنوان رئیس پخش برنامههای شبکه اول و اخبار سراسری رادیو ایران منصوب گردید و در کنار آن، گویندگی و اجرای برنامههای رادیوئی و تلویزیونی را نیز دنبال نمود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به مشاغل آزاد روی آورد و در سال 1367ش نیز به اروپا و کانادا رفت و پس از دو سال، از آنجا راهی کالیفرنیای آمریکا شد و ضمن همکاری با رادیو صدای ایران! به همکاری با سلطنت طلبان مشغول شد؛ تا اینکه خود، رادیویی را با عنوان «پرشین رادیو» راه اندازی نمود، تا به صورتی منسجمتر به فعالیت علیه جمهوری اسلامی ادامه دهد.
3. یوسف خوشکیش: فرزند احمد، در سال 1285 ش در تهران متولد شد. دوره ابتدایى را در دبستان علمیه و متوسطه را در دبیرستانهای: سنلوئى، ادب و شرف به پایان رساند و به دانشگاه تهران راه یافت. وى پس از سه سال تحصیل در رشته طب، به فرانسه رفت و از دانشگاه پاریس در رشته علوم سیاسى دیپلم گرفت و در سال 1315ش، با استفاده از بورسیه تحصیلى، در رشته مالى و بانکدارى در فرانسه تحصیل نمود.
مشارالیه در سال 1310ش در بانک ملى استخدام شد و در گمرک بوشهر، وزارت دارایى، بانک سپه و ملى در تهران به کار پرداخت و در سال 1337ش، با استخدام او در مشاغل حساس درجه یک وزارت امور اقتصادى و دارایى موافقت شد. یوسف خوشکیش به لطف دوستى با حسین فردوست، به مسئولیتهاى مهمى از جمله: معاونت بانک سپه، مدیریت کل بانک ملى ایران، رئیس کل بانک مرکزى ایران، نمایندگى مالى دولت در اروپا، نمایندگى تجارت و خرید احتیاجات دولت در کشور هندوستان، رئیس شوراى بورس، عضو شورایعالى سازمان صنایع و معادن، عضو هیئت مدیره سازمان شاهنشاهى خدمات اجتماعى، عضو هیأت و خزانهدار کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان و بازرس بنگاه حمایت مادران و نوزادان و عضو شورایعالى سازمان گسترش و نوسازى صنایع ایران رسید و در مسئولیتهاى مختلف ادارى، اختلاسهاى زیادى نمود و ضمن خریدارى قسمت اعظم سهام شرکت گلبند، ثروت زیادى به دست آورد.
نامبرده عضو باشگاه ایران جوان و از مؤسسین باشگاه ورزشى شاهنشاهى بود و در تشکیلات فراماسونرى، در لژهای: سعدى. لژ بزرگ فرانسه و ابن سینا عضویت داشت و از طرف شاه، نشان درجه یک آبادانى و پیشرفت دریافت نمود.
یوسف خوشکیش، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دستگیر و محاکمه و در مردادماه سال 1359ش، اعدام شد.
4. نعمتالله نصیری پس از تحصیلات مقدماتی، به تحصیلات نظامی مشغول شد و در سال 1313ش، با درجه نایب دومی فارغ التحصیل گردید. در طول عمر، دو بار ازدواج کرد که اولی به نام «پروین خواجوی مازندرانی» و دومی «زلیخا خلوتی» نام داشت و صاحب دو فرزند به نامهای «محمدرضا» و «زرینناز» بود.
5. پریسیما پهلوی: دختر ابراهیم زند، از وزراء و استانداران دوره پهلوی است که در سال 1329ش، با عبدالرضا پهلوی ازدواج کرد و از او صاحب دو فرزند به نامهای کامیار و سروناز شد.
6. سخنرانیهای امام خمینی(ره) پیرامون حکومت اسلامی و ولایت فقیه در سال 1348ش، در آغاز به صورتهای مختلف تکثیر و منتشر شد و در پاییز سال 1349ش، برای اولین بار در بیروت به صورت کتاب چاپ شد و به صورت مخفیانه به ایران ارسال گردید؛ ولی در مهرماه سال 1356ش، نیز تحت عنوان: «نامهای از امام موسوی کاشفالغطاء » به صورت رسمی در ایران منتشر گردید و بعدها، به نام ولایت فقیه، انتشار یافت.
منبع:
کتاب
احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 495