صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

ریاست ساواک تهران

تاریخ سند: 1 فروردین 1341


ریاست ساواک تهران


متن سند:

تاریخ :1 /1 /41
ریاست ساواک تهران

گزارش تا ساعت 1730 روز 1 /1 /42 بشرح زیر است
1ـ عصر روز 29 /12 /41 خمینى در مسجد اعظم مطالبى بشرح زیر اظهار داشت آقاى علم پى مواد است ـ اطرافیان شاه خائن هستند ـ من نمیترسم و مبارزه ادامه خواهم داد دولت بدین اسلام صدمه میزند و ما عید نداریم و مردم این دولت را نمیخواهند مفصل اظهارات پستا تقدیم خواهد شد.
2ـ ساعت ده روز 1 /1 /42 یک گردان سرباز بمنظور زیارت بقم آمد سربازان با قربانى کردن گاو و نثار گل تجلیل بعمل آمد سربازان حدود یک کیلومتر با راه پیمایى پیاده در مسیر حرم پیاده حرکت کرده و اهالى آنها ابراز احساسات کردند در صحن ابتدا صبحگاه سربازان خوانده بسلامتى اعلیحضرت همایونى هورا کشیده شد و بعدا زیارت نامه خوانده شد و تا سال در صحن متوقف و سپس باسایشگاه رفتند صحن بزرگ و صحن کوچک محل جمعیت بود و اتفاقى رخ نداد فقط تعدادى اعلامیه‌هاى کوچک در مورد عزاى عمومى پخش شد که پنج شش نفر از (نامفهوم) دستگیر شدند. 3ـ عصر1 امروز خمینى در منزل خود صحبت خواهد نمود که مفاد آن متعاقبا تقدیم خواهد شد.
413 سرهنگ بدیعى
1 /1 /41

توضیحات سند:

1ـ عصر روز اول فروردین سال 1342 در مراسمى که در منزل امام برگزار شد، آیت‌اللّه‌ محمد آل طه سخنرانى کردند. ایشان در خاطراتشان در این باره چنین مى‌گویند:... کشمکشها ادامه داشت تا رسید به عید سال 42. علما تصمیم گرفتند که در آن سال ـ به عنوان اعتراض به دستگاه ـ عید نگیرند حتى فرمودند که اعلام عزا مى‌کنیم. یادم هست که در منزل همه آقایان، از بلند گو، قرآن پخش مى‌کردند. روز قبل از شهادت امام صادق علیه السلام ـ که 24 شوال و اول فروردین بود ـ از ساختمان فرماندارى قم، صداى ساز و آواز پخش مى‌کردند، من از این جریان ناراحت شدم. عصر آن روز (1 /1 /42) به منزل امام رفتم تا ببینم چه خبر است. وقتى که رسیدم، دیدم جمعیت این قدر زیاد است که جلو نمى‌شود رفت. تا مرا دیدند، گفتند فلانى آمد. ما رفتیم خدمت امام و سلام کردیم. فرمودند: «برو بالا براى مردم صحبت کن» از پله نمى‌شد بالا رفت، بلندم کردند و گذاشتند بالا. در آنجا گفتم: «مردم ایران !آقایان امسال عید نگرفتند و اعلام عزا کردند. چرا امام زین-العابدین علیه السلام فرمودند: اى کاش از مادر زاده نشده بودم؟ براى این که دید پسر پیغمبر را کشتند و به ساز و آواز پرداختند، دست زدند و رقصیدند. آقایان ! مگر امشب شب شهادت امام صادق علیه السلام نیست؟ چرا باید از بلند گوى فرماندارى و شهردارى، صداى ساز و آواز پخش شود؟ حیا نمى‌کند این فرماندار هرزه؟ این فرماندار رژیم است که این طور هرزه و رقاص و اهل ساز و آواز است». (خاطرات 15 خرداد دفتر پنجم ص 25 از انتشارات دفتر ادبیات انقلاب اسلامى)


منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 2 صفحه 17

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.