تاریخ سند: 4 دی 1336
عنوان مقاله: باز هم بحرین
متن سند:
شماره : 78
در شماره دیروز گزارش برخورد مدیر این روزنامه و سفیر کبیر مصر را در
جشن سفارت پادشاهی عراق به طور مختصر نوشتیم و تذکر دادیم که علت این
پیش آمد تصمیم و اگر بهتر بگوئیم تشکیل کنفرانس قاهره در خاک مصر و اظهار
نظر شرکت کنندگان در آن مجمع علیه حاکمیت ایران بر بحرین بوده است.
دیروز عصر یکی از
خوانندگان فرمان نامه
مفصلی ارسال داشته و
ضمن تقدیر از عمل
«شاهنده» تذکر داده بود که
تصمیم کنفرانس قاهره برای
ملت ایران کان لم یکن
می باشد.
ما نیز همین عقیده
را داریم و آنچه سبب
اعتراض دولت ایران با گله
وزارت خارجه ایران از
دولت مصر است، تشکیل آن
کنفرانس می باشد و هم
تصمیم آن گرسنگی و عدم
رضایت مالک مصر و
بن بستی که حکومت ناصر
بدان گرفتار آمده، سبب شده تا برای سرگرمی مردم و جلب افکار به افسون و
افسانه متوسل گردد و نیرنگ و شعبده پیشه سازد و در سر راه مردم، هرروز دامی
تازه گسترده و پرده ای رنگارنگ به نمایش گذارد.
یکی از آئین بندی ها و طلسم واری های (خیر ناصر دعوت عده ای از افسونگران
زیر دست از ملل متنوعه به قاهره و تشکیل مجمعی بنام کنفرانس قاهره بود.
در
اینجا عده ای از تربیت شدگان مسکو بنام نمایندگان ملل آفریقایی و آسیائی جمع
شده و ناگهان خودمختاری بحرین را پیشنهاد کردند! در حالی که این مجمع برای
استقرار روابط مسالمت آمیز بین شرق و غرب و فعالیت به منظور جلوگیری از
جنگ تشکیل گردیده بود.
گردانندگان این کنفرانس به قدری کم حافظه هستند که به یاد ندارند در روز
تشکیل این کنفرانس اعلام کردند در این مجمع مسائل مهمی که در کنفرانس
باندونک طرح گردید، دنبال خواهد شد!» البته لازم به تذکر نیست مصر نیز ...
کرده بود زیرا ایشان پریشب در آن حال مخصوص که نباید به یک دیپلمات دست
دهد فرمودند : خوب بود شما به این کنفرانس نماینده می فرستادید تا از حق شما
دفاع کند» البته ایشان بهتر بود به خاطر می داشتند که کارگردان این کنفرانس که
دولت متبوعه ایشان هم سهمی بزرگ در آن داشتند شخصی را بنام مصطفی از
بمبئی برده و بنام نماینده ایران به سایر جواسیس و بخت برگشتگان معرفی کرده
بودند!
ما بسیار خوشوقتیم که سفیر کبیر محترم مصر تلویحا و تصریحا فرمودند ایران
در کنفرانس قاهره نماینده نداشته است و این برای ملت ایران بزرگترین افتخار
است اما آنچه در آن کنفرانس در مورد بحرین گفته شده مطلبی است که رادیو
مسکو یک هفته پس از تصمیم دولت ایران اعلام داشت.
رادیو مسکو شبهای اول از تصمیم ایران به استقرار نفوذ در بحرین حمایت می کرد
ولی ناگهان صحبت از خودمختاری بحرین نمود و برای ملت ایران، کلمه ی
خودمختاری سابقه ای ننگین و ناگوار دارد، یاد فاجعه آذربایجان و جنایات
بردگان سرخ و سر سپردگان مسکو را تجدید می کند.
بهر حال اهم از اینکه
امپریالیستهای سرخ و سیاه بخواهند یا نخواهند، بحرین1 جزئی از خاک ایران و
متعلق به ایران است.
آن روزی که دول بزرگ سر نوشت ملل کوچک را در
اطاق های دربسته تعیین می کردند و خطوط مرزی را جلو و عقب می بردند،
گذشت.
امروز هیچ کشوری منجمله ایران اجازه نمی دهد در مسائلی که با حاکمیت و
استقلالش ارتباط دارد نمایندگان سایر دول تصمیم بگیرند.
چه رسد به اینکه
عده ای از آوارگان بین المللی دور هم جمع شوند و نام کنفرانس روی خود
بگذارند.
ملت ایران یکدل و یک جهت با پیروی از نیروی ناسیونالیسم ملی و رهبر ارجمند
آن شاهنشاه بزرگ اعلیحضرت محمدرضاشاه پهلوی2 تصمیم خود را برای
استقرار حاکمیت در بحرین اتخاذ نموده است و با اراده راسخ و صبر و بردباری به
این آرزوی جامعه عمل خواهد پوشاند!
توضیحات سند:
1ـ بحرین در طول تاریخ به
ایران تعلق داشت و تابع ایالت
جنوبی ایران، فارس بود و
مسئولین محلی آن ایرانی و
منتخب ایران بودند و در زمان
صفویه، ایران مدت دویست
سال بر بحرین حاکمیت داشت
ولی بعد از مرگ کریم خان زند و
آشفتگی ایران و توطئه
کشورهای استعماری بریتانیا
باعث شد به تدریج این جزیره
از ایران مستقل شود.
در دوران قاجاریه به این مسئله
توجهی جدی نشد ولی شیخ
محمدبن خلیفه امیر بحرین در
سال 1860 زمانی که انگلیسیها
می کوشیدند بر بحرین چیره
شوند طی نامه ای به ناصرالدین
شاه قاجار خود و برادر و همه آن
خلیفه و مردم بحرین را اتباع
دولت ایران معرفی کرد و از
دولت مرکزی جهت مقابله با
تجاوز انگلستان کمک
درخواست نمود ولی دولت
ایران یارای آن را نیافت که از
بحرین در برابر انگلیسیها
حمایت کند.
علیرغم تمام
سیاست ها و ظاهرنمایی ها،
خاندان آل خلیفه از زمان
حاکمیتشان و بحرین دنبال
مستقل نمودن این جزیره از
ایران بودند و این وضعیت در
دوران رضاشاه و محمدرضا
پهلوی همچنان نامشخص باقی
ماند ولی ایران همچنان بحرین
را قسمتی از قلمرو خود تلقی
می کرد وقتی در اواخر آبانماه
1336 مجلس شورای ملی
ایران لایحه ای را تصویب کرد
که به موجب آن بحرین استان
چهاردهم ایران اعلام شد و دو
کرسی خالی برای نمایندگان
«استان چهاردهم» در مجلس
ایران در نظر گرفته شد و
محمدرضا در چندین مصاحبه
از جمله در سال 1968 با تلاش
کشورهای بیگانه از جمله
بریتانیا جهت جدا نمودن بحرین
از ایران مخالفت کرد و در همین
راستا مطبوعات نیز با
موضع گیریهایشان، در مقابل
اقدامات خودسرانه بیگانگان،
مخالفت خود را جهت استقلال
بحرین اعلام نمودند.
با آنچه در
فوق آمد و علیرغم حق مسلم و
تاریخی حاکمیت ایران بر بحرین
به دلیل نشان دادن ضعف دستگاه
حاکمه و در پیش نگرفتن
دیپلماسی قوی، نهایتا مسئولین
وقت موافقت کردند که طی یک
همه پرسی، در صورت تمایل
مردم بحرین، ایران حاضر به
دادن استقلال به آنها می باشد و
سازمان ملل کار نظرخواهی را
از روز 30 مارس 1970 با
فرستادن مأموری به بحرین
آغاز و او طی گزارشی به
دبیرکل سازمان ملل (اتانت)
اعلام کرد : اکثریت مردم بحرین
خواهان آن هستند که سرزمین
آنان رسما به عنوان کشوری
مستقل با حاکمیتی کامل و با
آزادی تعیین روابط با ملل دیگر
شناخته شود.
با اعطای این
گزارش شورای امنیت قطعنامه
278 مورخ 11 مه 1970 را که
خواسته مردم بحرین را تأیید
می کرد صادر نمود و بدینوسیله
یکی از مناطق مهم،
سوق الجیشی و فنی ایران در
خلیج فارس از ایران جدا شد.
بحرین : گردآوری و تنظیم :
معصومه سیف افجه ای، مؤسسه
چاپ و انتشارات وزارت امور
خارجه، ص 135 تا 145
2ـ روزنامه فرمان که از
محمدرضا شاه پهلوی به عنوان
رهبر ارجمند و شاهنشاه
بزرگ یاد می نمود و از
موضع گیری های او در قبال
بحرین دفاع می کرد در اواخر
دهه چهل که محمدرضا پهلوی با
جدایی بحرین از ایران موافقت
کرد تا مطامع کشورهای
استعماری از جمله انگلیس در
خلیج فارس عملی گردد کلمه ای
در انتقاد از این مسئله مهم بر
زبان نیاورد و در روزنامه
فرمان مقاله ای برعلیه
تصمیم سازان جدایی بحرین از
ایران ننوشت و در واقع
مطبوعات از جمله روزنامه
فرمان با اقداماتشان یکی از
عاملان جدایی بحرین از ایران
بودند.
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - روزنامه فرمان به روایت اسناد ساواک صفحه 66