تاریخ سند: 12 شهریور 1352
بخش فارسى رادیو صداى آزادى ایران ساعت 30/19
درباره : هفتمین جشن هنر شیراز
متن سند:
تاریخ :12 /6 /52
بخش فارسى رادیو صداى آزادى ایران ساعت 30 /19
درباره : هفتمین جشن هنر شیراز
شنوندگان گرامى چند روز پیش هفتمین جشنواره هنر شیراز توسط فرح افتتاح شد مطابق معمول اکثریت کسانى که در افتتاح این جشنواره حضور داشتند مهمانان خارجى و درباریان و سردمداران رژیم بودند ولى به مقتضاى ماهیت ارتجاعى و ضد خلقى رژیم سلطنت به تشویق چنین هنرى نمىپردازد و نمىتواند بپردازد برگزارى هر ساله جشن هنر در شیراز و افتتاح آن از طرف فرخ نیز یکى از وسائل تبلیغاتى است که رژیم از آن به نفع خود بهرهبردارى مىکند هنر نباید منعکس کننده و بیانگر خودسرى ذهنى هنرمند باشد بلکه مىبایستى بیانگر حقایق خواستها و نیازهاى تودهها باشد یعنى از تودهها الهام بگیرد تا ابداعات و استعارات و قریحه هنرى هنرمند پرورش پیدا کند جنبه فنى آن حفظ شود و آن وقت به تودهها پس داده شود در این صورت است که مىتوان از یک اثر هنرى نام برد وگرنه هر بیان ساده هر رپرتاژ مسخره و هر واقعه نگارى تحمیلى نمىتواند یک اثر هنرى باشد هنرمندى که یک اثر هنرى را بوجود مىآورد و مىخواهد آن را به جامعه تحویل دهد قبل از هر چیزى مىبایستى احساس مسئولیت نماید، احساس مسئولیت در مقابل اجتماع و در مقابل تودهها وظیفه هنرمند و مسئولیت وى بخصوص در زمانى که وحشت و اختناق ترور و استبداد و تضادهاى طبقاتى در جامعه حکفرماست بیشتر از هر زمان
دیگرى است، در دوران کنونى که تضاد بین کشورهاى ستمدیده و امپریالیست تضاد بین سوسیالیزم و امپریالیزم و خلاصه تضاد بین خلق و ضد خلق روزبروز به نفع نیروهاى حزبى در حال تغییرات است دیگر [ناخوانا ]براى سرپرستى جوانان هنرمند واقعى کشور ما حل شده هنرمند در این دوره مىخواهد خودش را مسئول اجتماع بداند هنرمند دلیر و حساس و متفکر ظلم و ستم، تضادها خفقان و وحشت آدمکشى و جنایات رژیم عدم آزادى قلم، بیان اندیشه را لمس مىکند و شجاعانه با وجود فقدان آزادى قلم، با وجود سانسور شدید سازمان جهنمى سازمان امنیت باز این مصائب را با تصویر هنرى خود منعکس مىنماید هنرمندان امروز دیگر براى خوردن چند لاشه گوسفند اضافى و یا نوشیدن چند حوض آب به مدیحهسرائى شاهان مزدور نمىپردازند سرمشق هنرمندان امروز کشور ما افراشتهها، بهرنگیها، نوشینها، لاهوتیها و صدها هنرمند واقعى دیگر هستند نه دشتیها، شجاعالدین شفاها، خواجه نوریها صورتگرها، و دیگر به اصطلاح هنرمندان دربارى امروزه هنرمندان ما قلمشان و قدمشان در راه مبارزه با شرایط بیمار کننده و اندیشه در مقابل مدافعان شرایط بیمار کننده جهت مىگیرد (.. پارازیت) مىبایستى آزادى را در راه مبارزه با شرایط بیمار کننده یعنى آن شرایطى که حکومتها و رژیمهاى دست نشانده به حساب خودشان مىگذراند بکار برد مثلاً هویدا از آزادى سخن مىگوید شادروان دکتر محمد مصدق هم از آزادى سخن مىگفت هویدا مىگوید ما باید دموکراسیمان را خودمان بسازیم و به نوع ملى خودمان را تقویت کنیم دکتر مصدق هم از دموکراسى سخن گفته تصویرى که هویداى خائن از دموکراسى دارد تصویرى است
در ظاهر درست ولى در باطن هم خودش و هم تودهها مىدانند که دروغى بیش نیست و تصویرى است از بردگى مطلق و تصویرى که مصدق از دموکراسى داشت تصویرى واقعى بوده و تودهها مىدانستند که تصویر او از دمکراسى در جهت خلاف بردگى مطلق است رژیم مزدور هم از آزادى صحبت مىکند روزبه1 قهرمان هم از آزادى سخن مىگفت چومبه ملعون هم درباره آزادى صحبت مىکرد لومومباى مرحوم هم از آزادى صحبت مىکرد تصویرى که چومبه ملعون از آزادى داشت تصویرى از بردگى مطلق و تصویرى که لومومباى مرحوم از آزادى داشت تصویرى از انسان جدید آزاد بود که باید بر تاریخ آفریقا حاکم باشد و تمام این خطه بزرگ غارت شده را در اختیار انسان جدید آزاد مىگذاشت و بالاخره رژیم خائن از آزادى صحبت مىکند کارگران و دهقانان ستمکش هم، با این نمونهها وظیفه هنرمند واقعى چیست وظیفه هنرمند این است که تصویرى دقیق از آن آزادى که فلسطینیها لومومباها، روزبهها، مصدقها، کارگران و دهقانان دلیر سخن-مىرانند ترسیم کند دردهاى آمال احتیاجات تودهها را لمس نماید آنها را با قریحه هنرى خود پرورش دهد و آن وقت به صورت یک اثر ارزنده و جاودانى آن را منعکس نماید.
توضیحات سند:
1ـ خسرو روزبه فرزند ضیاء لشکر در سال 1294 در ملایر به دنیا آمد تحصیلات ابتدایى را در مدرسه امریکایى ملایر و تحصیلات متوسطه را در همدان به پایان برد و سپس در دانشکده افسرى در رشته توپخانه و در دانشکده فنى در رشته مکانیک به تحصیل پرداخت. در سال 1318 به علت درگیرى با فرمانده هنگ توپخانه ضد هوایى یک ماه و نیم به اهواز تبعید شد و سپس به تهران بازگشت پس از شهریور 1320 در دانشکده افسرى به تدریس پرداخت روزبه از استادان باسواد دانشکده افسرى و مورد توجه رزمآراء ـ رئیس دانشکده ـ بود و تألیفاتى در زمینههاى ریاضى و فنى و نظامى تدوین کرد. در سال 1322 به حزب توده پیوست. در بهار 1323 در پى تأسیس سازمان نظامى حزب توده روزبه عضو هیئت اجرائیه این سازمان شد. اشتغال روزبه در دانشکده افسرى تا مهرماه 1324 ادامه داشت. درپى ماجراى افسران خراسان روزبه مخفى شد او در این دوران-کتاب اطاعت کورکورانه را علیه نظام حاکم بر ارتش پهلوى با نام مستعار «سنخر» (سروان توپخانه خسرو روزبه) منتشر کرد روزبه در 17 فروردین-1326 توسط رکن دوم ستاد ارتش دستگیر شد و در 17 اردیبهشت همان سال توسط حسام لنکرانى، ابوالحسن عباسى و صفیه حاتمى از زندان دژبان فرار داده شد. دادگاه ارتش غیا با او را به 15 ماه زندان و اخراج از ارتش محکوم کرد. او در فروردین 1327مجددا دستگیر شد و دادستانى-ارتش براى وى تقاضاى اعدام کرد. افکار عمومى و مطبوعات با این درخواست به مخالفت برخاستند و در نتیجه روزبه به 15 سال زندان محکوم شد او در آذر 1329 بهمراه سایر رهبران حزب توده از زندان گریخت و در سازمان اطلاعات حزب توده به فعالیت پرداخت. پس از کودتاى 28 مرداد 1332 روزبه عضو ستاد جنگى حزب توده که به منظور مقابله با کودتا ایجاد شده بود شد و در این رابطه بهمراه سرهنگ على اکبر چلیپا-مدت کوتاهى به میان ایل قشقایى رفت پس از دستگیرى و خروج از کشور از آخرین بقایاى رهبرى حزب توده روزبه از آغاز سال 1335 در ترکیب-هیئت اجرائیه موقت حزب در داخل کشور به فعالیت ادامه داد خسرو روزبه در 15 تیرماه 1336 طى یک درگیرى مسلحانه دستگیر و در 21 اردیبهشت 1337 تیرباران شد.
برگرفته از، سیاست و سازمان حزب توده و اسناد ساواک
منبع:
کتاب
جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک صفحه 238