تاریخ سند: 2 آبان 1356
تلفنگرام
متن سند:
از: ساری تاریخ: 2 /8 /2536[1356] 13560802
به: 312 شماره: 2039 /2ﻫ1
تلفنگرام
برابر اطلاع عدهای از متعصبین مذهبی در شهرستان چالوس در نظر دارند در مورخه 3 /8 /36 به علت فوت مصطفی خمینی1 فرزند روحاله مجلس ترحیمی برگزار نمایند که به نحو مقتضی از برگزاری مجلس مذکور جلوگیری به عمل آمده و عاملین شناسایی خواهند شد نتیجه متعاقباً به عرض خواهد رسید. رخشا
11ـ 312 بایگانی شود.
گیرنده ـ دبیری
گوینده ـ پورجوان
ساعت ـ 12.50
1ـ فرزند خمینی حدود دو هفته است مرده است.
2ـ همزمان با جشنهای میلاد مسعود امام هشتم(ع) و شاهنشاه آریامهر که مردم غرق شادی هستند برگزاری مجالس ختم توسط عدهای که متعصب مذهبی بوده و به صورت نمایشی مجلس را برگزار خواهند کرد البته جلوگیری خوب [ناخوانا]. 6 /8 /36
توضیحات سند:
1.. آیتالله سیدمصطفى خمینى، فرزند گرانقدر امام خمینى(ره) در آذرماه 1309 ﻫ ش(12 رجب 1349 هجرى قمرى) در شهر قم دیده به جهان گشود. او در محیطى آکنده از معنویت رشد کرد و در سن 15 سالگى در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینى پرداخت. دوره سطح را از محضر اساتیدى چون حائرى، صدوقى، سلطانى و محمدجواد اصفهانى گذراند. در سن 21 سالگى مشغول فراگیرى دروس خارج شد و از محضر حضرات آیات سیدحسین بروجردى، امام خمینى و سیدمحمد محقق داماد استفادههاى علمى بسیارى نمود. فلسفه و کلام را نزد فیلسوفان نامدارى چون علامه سیدمحمدحسین طباطبایى و آیتالله سید ابوالحسن رفیعی قزوینى آموخت و در علم رجال و تاریخ نیز اطلاعات فراوانى کسب کرد. وى در حدود 27 سالگى به درجه اجتهاد رسید. از آغاز مبارزه حضرت امام تا زمان تبعید ایشان به ترکیه، پشت سر امام گام برمىداشت. همزمان با دستگیرى و تبعید امام خمینى به ترکیه در 13 آبان 1343، منزل حاج آقا مصطفى نیز مورد تعرض مأموران رژیم قرار گرفت توسط مأموران شهربانى قم دستگیر و روانه زندان قزلقلعه شد. عوامل رژیم قصد داشتند او را با میل خود از ایران برانند تا یاد و خاطره امام به دست فراموشى سپرده شود. بنابراین وى را پس از 57 روز از زندان آزاد کردند و موافقتش را جهت خروج از ایران جلب نمودند. اما او پس از مشورت با استادان و فضلاى حوزه علمیه از مسافرت به ترکیه منصرف شد. به همین دلیل سرهنگ بدیعى، رئیس ساواک قم مجدداً او را دستگیر و به تهران اعزام کرد و از آنجا به ترکیه تبعید گردید. در سال 1344 به همراه امام عازم نجفاشرف شدند. او مدت 13 سال در حوزه علمیه نجف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب اشتغال یافت و دست به تألیفات زیادى از جمله القواعد الحکمه، القواعد الاصولیه، اصول مختصر و مفصل، شرح زندگانى معصومین(علیهم السلام) و تفسیر قرآن به سبک جدید زد که برخى از آنها ناتمام مانده است. وى دست راست امام محسوب مىشد و یک چهره انقلابى بود که با روحانیون، روشنفکران و دانشجویان مسلمان داخل و خارج کشور ارتباط داشت. در اول آبان 1356 به شکل مرموزی دار فانی را وداع گفت. بسیاری بر این اعتقادند که وی را به شهادت رساندهاند. پیکر پاک او را به کربلا بردند و پس از غسل در آب فرات و طواف در حرمهاى مطهر حضرت امام حسین و حضرت ابوالفضل(علیهماالسلام)، به نجف بازگردانده و در ایوان طلاى حضرت امیر(علیهالسلام) به خاک سپردند. پس از درگذشت ایشان، جمعى از طلاب با چشمانى اشکبار جهت عرض تسلیت خدمت حضرت امام رسیدند و ایشان به رغم مصیبتزدگى، در کمال صبر و آرامش فرمودند: «امانتى بود که خدا به ما داد و از ما گرفت، گریه ندارد! ذلک فضلالله یؤتیه من یشاء».
ر.ک: شهید آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک؛ تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 02 صفحه 237