تاریخ سند: 19 خرداد 1331
متن سند:
شماره : 251
دکتر اختر کیانوری عیال عبدالصمد1 کامبخش نماینده سابق مجلس شورای ملی و
عضو فراکسیون توده در مجلس 14 و یکی از اعضاء برجسته کمیته مرکزی حزب
توده بوده است عبدالصمد کامبخش از سال 23 پس از تشکیل کمیته محرمانه نظام
حزب توده در راس این کمیته بفعالیت مشغول و اغلب از افسران و درجه دارانیکه از
واحدها و لشگرهای نظامی تهران و شهرستانها متواری و بعدها پس از پیدایش فرقه
دمکرات بپیشه وری [به پیشه وری] پیوستند تماما زیر نظر همین شخص انجام میشد
و به طوری کلی هدف این
کمیته که کامبخش2 در راس
آن وارداشش اوانسیان3
بمعاونت آن بود از هم پاشیدن
ارتش بود کامبخش در سال
24 و اوایل سال 25 در این راه
موفقیت های زیادی بدست
آورد ولی همینکه نیروهای
ارتشی در نیمه دوم سال 25
آهنگ تسخیر آذربایجان و
زنجان نمود بلافاصله
کامبخش و معاونش هر دو
مخفی و متواری شدند و هنوز
هم از ایشان خبری نیست در
آن وقت منزل کامبخش در
میدان مجلس کوچه نظامیه
بود و دو سال قبل عیالش شروع بساختن منزل فعلی در کوچه کاشانچی خیابان
شاهرضا نموده دکتر اختر کیانوری دارای سه برادر است که یکی سرهنگ بازنشسته
کیانوری که در خیابان صفی علیشاه منزل دارد و دیگر سرهنگ کیانوری که در
وزارت جنگ قسمت بازرسی کار میکند و خواهر عبدالصمد کامبخش هم عیال این
سرهنگ است سومی مهندس کیانوری معروف است که پس از واقعه بهمن 27 با دکتر
مرتضی یزدی و احمد قاسمی و جمعی دیگر دستگیر و زندانی گردیدند و بعدا فرار
کردند.
پرونده تاریخچه حزب توده رونوشت خواسته شد.
توضیحات سند:
1 ـ عبدالصمد کامبخش :
فرزند شاهزاده کامران میرزا
عدل الممالک قاجار در سال
1282 شمسی در شهر قزوین
تولد یافت.
در چهارده سالگی ـ
1915 ـ برای تحصیل به روسیه
اعزام شد و در آنجا در خانه
یکی از دوستان پدرش
می زیست و به تحصیل اشتغال
داشت.
آشنایی به زبان و ادبیات
روسی از اوان کودکی کامبخش
را به این زبان مسلط ساخته بود
چنانکه آنرا همتای زبان
مادریش می دانست و بدین
زبان با چیرگی سخن می گفت و
می نوشت در سال 1289
کامبخش بار اول از روسیه به
ایران بازگشت.
در سال 2130 ـ
3130 کامبخش گام در جاده ی
فعالیت سیاسی نهاد.
عضو
جمعیت آزادیخواهان قزوین و
انجمن پرورش شد و خود از
بنیاد گزاران جمعیت اخیر بود.
در سال 1307 از طرف دولت
ایران برای تحصیل مهندسی
هواپیما به شوروی اعزام شد
وی به هنگام امتحان ورودی
در دانشگاه شاگرد اول شد.
در
سال 1311 پس از احراز مقام
اول در امتحانات به میهن
بازگشت در ارتش با رتبه ستوان
دومی وارد خدمت شد با آنکه
افسر جوانی بود به علت آنکه در
رشته خود در ایران آن روز یکتا
بود او را به فرماندهی مدرسه
مکانیک ارتش ایران گماشتند.
فرماندهی مانورهای هوایی و
بمبارانها و عملیات دیگر هوایی
با او بود.
در همین سال (1311)
به اتهام سیاسی بازداشت شد.
یکسال و نیم در زندان دژبان
بود.
سپس از زندان آزاد و از
ارتش اخراج شد.
در سال 1313
از طرف انترناسیونال سوم
کمونیستی (کمینترن) تجدید
تأسیس حزب کمونیست ایران که
در سال 1310 ـ 1311 زیر
ضربات پلیس متلاشی شده بود به
او احاله شد.
کامبخش به همراه
دکتر ارانی و سرهنگ سیامک
این سازمان را احیاء کرد.
در
اردیبهشت 1316 سازمان نوین
حزب کمونیست که به علت
فعالیت سازمانی کامبخش و کار
مؤثر ایدئولوژیک دکتر تقی
ارانی به کامیابی هایی رسیده بود
به چنگ پلیس افتاد، 35 تن از
اعضاء این سازمان بازداشت
شدند ولی سیامک از طرف
پلیس شناخته نشد.
در سال
1317 محاکمه 53 نفر در دادگاه
جنایی تهران تحت ریاست
حسینقلی وحید انجام گرفت.
کامبخش در این دادگاه به ده سال
حبس محکوم گردید.
در سال
1318 از زندان تهران به زندان
بوشهر تبعید شد و 15 ماه در این
زندان بسر برد.
در آبان 1320 از
زندان بوشهر آزاد گردید.
در
اسفند 1322 کامبخش از طرف
اهالی قزوین به وکالت دوره
چهاردهم مجلس شورا انتخاب
گردید و در فراکسیون 8 نفری
حزب توده ایران در مجلس به کار
پرداخت.
در 10 مرداد 1323
کامبخش در نخستین کنگره حزب
توده ایران به عضویت کمیته
مرکزی حزب انتخاب شد.
در سال
1323 کامبخش که پیوسته با
افسران آزادیخواه تماس و
آشنایی داشت موفق شد به کمک
سرهنگ سیامک و سروان خسرو
روزبه سازمان نظامی حزب توده
را بوجود آورد.
وی در دومین
کنگره حزب توده به عضویت
مرکزی حزب توده انتخاب گردید
در 26 تیر ماه 1336 در
چهارمین پلنوم کمیته مرکزی به
عضویت هیئت اجرائیه و دبیری
حزب انتخاب شد و تا پایان عمر
در این سمت باقی ماند.
در سال
1338 تحصیلات خود را در
آکادمی علوم اجتماعی وابسته به
کمیته مرکزی حزب کمونیست
شوروی واقع در مسکو در رشته
تاریخ نوین بپایان رساند.
در
پلنوم دهم (فروردین 1341)
کمیته مرکزی کامبخش را به
عنوان یکی از اعضاء سه گانه
«بوروی موقت» و پلنوم 12 ـ
خرداد 1347) به عنوان یکی از
اعضاء هیأت اجرائیه و هیئت
دبیران کمیته مرکزی انتخاب کرد.
در پلنوم های 13 و 14 کمیته
مرکزی در همین سمت ها باقی
ماند در آبان ماه 1350 پس از
دهسال بیماری دشوار ـ تنگی
نفس و سکته قلبی) در 68 سالگی
درگذشت
ـ نظری به جنبش کارگران در
ایران، عبدالصمد کامبخش، پیش
سخن، ص 6 ـ 8
2 ـ آرادشس (اردشیر) اوانسیان
(اردشیر) در در سال 1284 ش
در یک خانواده ارمنی پیشه ور
در آذربایجان به دنیا آمد.
دوران
کودکی و نوجوانی را در رشت
گذرانید و تحصیلات متوسطه را
در کالج امریکایی رشت به پایان
برد در سال 1302 در سن 18
سالگی به عضویت حزب
کمونیست ایران درآمد سپس به
شوروی رفت و در دانشگاه
کمونیستی «کوتو» به تحصیل
پرداخت.
در سال 1305 به ایران
بازگشت و به عنوان عضو کمیته
مرکزی سازمان جوانان
کمونیست به فعالیت پرداخت.
در
سال 1310 دستگیر و به 10 سال
زندان محکوم و تا شهریور
1320 در زندان بود.
در زندان
مناسبات او با سید جعفر
پیشه وری به شدت خصمانه شد.
در مهرماه 1320 در تأسیس
حزب توده شرکت کرد و به
عضویت کمیته مرکزی موقت در
آمد.
در انتخابات مجلس
چهاردهم به عنوان نماینده ارامنه
شمال به مجلس راه یافت و در
فراکسیون توده به فعالیت
پرداخت در کنگره اول حزب توده
(مرداد 1323) به عضویت کمیته
مرکزی انتخاب شد.
در این
دوران روابط کینه توزانه او با
پیشه وری ادامه یافت و در
جریان تشکیل فرقه دمکرات
آذربایجان به مخالفت با
پیشه وری پرداخت.
لذا از سوی
مقامات شوروی به این کشور
احضار شد و مدت کوتاهی بعد
بازگشت و سیاست حمایت از
فرقه را پیش گرفت.
در سال
1324 به علت مشارکت در قتل
حاج احتشام در آذربایجان
توسط حسین نوری (زولون) به
شوروی رفت.
اردشیر در کنگره
دوم (اردیبهشت 1327) به
عضویت کمیته مرکزی انتخاب
نشد و این امر باعث رنجش
شدید وی شد.
در پلنوم چهارم
(تیر 1336) به عنوان کادر ناظر
کمیته مرکزی برگزیده شد و در
پلنوم هفتم (دی 1339) مجددا
به عضویت کمیته مرکزی دست
یافت و به عنوان نماینده حزب
در هیئت تحریریه مجله مسایل
صلح و سوسیالیسم ـ ارگان
حزب کمونیست ـ به پراگ رفت.
در پلنوم دوازدهم ـ خرداد
1347 ـ عضو هیئت اجرائیه شد.
در پلنوم چهاردهم (دی 1349)
از عضویت هیئت اجرائیه کنار
گذارده شد و حمید صفری به
عنوان نماینده حزب در پراگ
تعیین گردید.
اردشیر به عنوان
عضو کمیته مرکزی به ایروان
رفت و تا پایان عمر در این شهر
به سر برد.
او در مهرماه 1369
در سن 86 سالگی درگذشت.
خاطرات کیانوری، ص 74
3 ـ دکتر مرتضی یزدی :
مرتضی یزدی فرزند شیخ حسین
متولد تهران، ابتداء مدارس
حشمتیه، سن لویی، دارالفنون و
طب را در تهران پیموده، سپس
در سال 1922 (1301) میلادی
جهت تکمیل تحصیل طب به
آلمان رفت.
و در آنجا بود که در
اثر تبلیغات مرتضی علوی به
کمونیسم گرائید.
او پس از
مراجعت به تهران (1311) در
زمره اعضاء جمعیت بوده و در
جلساتی که در منزل دکتر ارانی
تشکیل می شد شرکت می کرد.
وی در طبع مجلاتی که دکتر
ارانی عهده دار آن بود کمک
مالی و مساعدت می نمود و پس
از تأسیس حزب توده از
کارگردانان آن گردید.
پرونده
پنجاه و سه نفر، حسین فرزانه
ص 391 و 491
منبع:
کتاب
چپ در ایران - سازمان افسران حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 17