تاریخ سند: 28 مرداد 1357
موضوع: محمدباقر رحمانی خلیلی فرزند حسین
متن سند:
از: 2ﻫ1 تاریخ: 28 /5 /2537[]
به: 312 شماره: 2503 /2ﻫ1
موضوع: محمدباقر رحمانی خلیلی فرزند حسین
0528
نامبرده بالا کارمند کارخانه آزمایش در تهران میباشد مورخه 13 /5 /37 در حیاط مسجد ملاصفرعلی بهشهر که شیخاسماعیل اکبری، شیخنظرعلی حسنپور، شیخحسینشفیعی، شیخحسینعلی اکبری نیز حضور داشتند ضمن اشاره به سخنرانی کامل خیرخواه در مسجد جامع اظهار میدارد حضرتآیتاله خمینی اخیراً اعلامیهای داده که اگر روضهخوانی حقایق را بیان ننماید و جنایات و خیانتگریهائی که صورت گرفته به مردم بازگو نکنید باید مردم به آخوندها اعتراض کنند و یا منبر او را ترک نمایند در این موقع شیخحسینعلی اکبری اظهار میدارد خمینی با این کارش باعث شورش و بلوا میشود ایشان باید امر کنند که در بین مردم آرامش برقرار گردد به طوریکه ما دیدهایم حضرت آیتاله خوئی حتی یک بار نیز در این مورد اعلامیهای صادر نکردهاند
محمدباقر رحمانی پاسخ میدهد آقای خوئی را کسی نمیشناسد ولی آقای خمینی شهرت جهانی دارد و اضافه میکند دولت عراق اخیراً قصد کشتن خمینی را داشت که پنج کشور مسلمان که همه مقلد خمینی هستند در این مورد حملاتی به دولت عراق نمودهاند حتی یاسر عرفات به حسنالبکر2 پیغام داده اگر به خمینی آسیبی برسد من چهل هزار چریکهای خود را میفرستم عراق که وضع آنجا را دگرگون سازند در این موقع شیخنظرعلی حسنپور میگوید اگر یاسر عرفات چنین قدرتی دارد پس چرا از وطنش بیرونش کردهاند برود با اسرائیل چنین رفتاری بنماید محمدباقر رحمانی پاسخ میدهد که ارباب اسرائیل قوی است و گرنه اسرائیل را تا بحال نابود میکردند.
نظریه شنبه: عنوان مطالب فوق صحت دارد.
نظریه یکشنبه: باتوجه به صداقت شنبه خبر مورد تائید است. هوشمند
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تائید است%ب رومی
بنام یاد شده فوق فیش تهیه شود. 29 /5 /37 میثم 25 /8 /37
توضیحات سند:
1. احمد حسن البکر در سال 1293 ﻫ ش در تکریت تولد یافت. در سال 1311 از دانشسرای عالى فارغالتحصیل شد و تا سال 1317 به شغل معلمى پرداخت. سپس به دانشکده افسرى در بغداد ملحق شد. پس از کودتاى 14 دی 1336 به عضویت شوراى دادگاه نظامى درآمد. در قیام 17 اسفند 1336 متهم به شرکت در این قیام گردید و به این علت با درجه سرهنگ دومى بازنشسته شد. بعد از کودتاى 19 بهمن 1341 به دریافت درجه سرلشکرى نایل آمد و به نخستوزیرى برگزیده شد. بعد از 20 آبان 1342 اختلاف و درگیرى در کادر حزب بعث عراق شعلهور گردید. در این زمان البکر ریاست جناح مخالف على صالح اسعدى دبیر کل وقت حزب را که در برابر میشل عفلق، دبیرکل [اصلى] حزب ایستادگى مىکرد عهدهدار بود. حسنالبکر بعد از کودتاى «عبدالسلام عارف» در 19 بهمن 1341 علیه شرکاى بعثى خود، از سمت نخستوزیرى برکنار و به عنوان جانشین رئیسجمهور ـ که یک سمت تشریفاتى بود ـ برگزیده شد، ولى قبول نکرد. وى مدتى در دوران حکومت عبدالسلام عارف به همراه تعداد کثیرى از بعثىها به اتهام تلاش براى براندازى رژیم زندانى شد. در سال 1343 بعد از طرد على صالح اسعدى دبیر کل حزب از این تشکیلات، از سوى رهبر قومى به جاى وى منصوب گردید. البکر پس از کشته شدن عبدالسلام عارف در یک سانحه هوایى، و روى کار آمدن عبدالرحمن عارف ضعیف نفس و بىکفایت در آوریل 1344 فعالیت سیاسى خود را به منظور به دست گرفتن قدرت گسترش داد. تا اینکه پس از پیروزى دومین کودتاى بعثى در 17 ژوئیه به ریاست جمهورى و ریاست شوراى رهبرى انقلاب برگزیده و به دریافت درجه فیلد مارشالى نائل شد.
در دوران او حزب بعث با سلطه استبدادى و استعمارى خود علیه اسلام، تشیع، محدود کردن فعالیت حوزههاى علمیه، تبعید، دستگیرى مراجع و علماء ضربات شدیدى به حوزه هزارساله نجف وارد آورد. حزب بعث در دوران حسنالبکر به صورت یک ایدئولوژى سوسیالیستى ـ ناسیولیستى در تمامى رسانههاى عراق سایه افکند.
سرانجام احمد حسن البکر در سال 1361 به علت ابتلاء به بیمارى سرطان درگذشت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 06 صفحه 65
