تاریخ سند: 15 آذر 1357
ساری
متن سند:
از: ساری تاریخ: 15 /9 /1357
به: 312 شماره: 5925 /2ﻫ 2
برابر اعلام سازمان بابل اخبار واصله از 1585 حاکیست جهانگیر محسنی افشار ضمن تماس با بهشهر با شخصی به نامهاشمینژاد مذاکره و از وی میخواهد که پنجشنبه 16 /9 /1357 ساعت 15در دانشسرای فنی بابل سخنرانی نماید.هاشمینژاد میگوید: من به انجمن اسلامی مهندسین در تهران وعده کردهام آیا تضمین میکنید اجازه بدهند چون دیروز نگذاشتند من در بهشهر صحبت کنم. محسنی افشار میگوید: دوستان مشغول فعالیت هستند که موافقت رئیس دانشسرا را جلب کنند.هاشمینژاد میگوید: اسم سخنران را سید حبیب هاشمینژاد بگوئید.1
محسنی افشار میگوید: اگر دانشسرا موافقت نکرد در مسجد کاظمبیک بابل برنامه میگذاریم اجازه هم نمیگیریم و دهن به دهن به مردم میگوئیم یکی از آقایان از مشهد تشریف میآورند. به هر حال طرفین به توافق میرسند که عصر پنجشنبه هاشمینژاد در دانشسرای فنی بابل و شب آن (شب جمعه) در مسجد کاظمبیک سخنرانی نماید. رئیس دانشسرای فنی بابل (دکتر عسگری) در جریان قرار گرفت تا به نحو مقتضی از سخنرانی جلوگیری نماید. به شهربانی محل و شهربانی استان نیز مراتب اعلام و به جناب آقای استاندار نیز اطلاع داده شده است.2
رخشا
به عرض مقام معاونت دوم رسید فرمودند فردا اقدام شود. 15 /9 /1357
عملیات 312: منظور عبدالکریم هاشمینژاد است، بهرهبرداری شود. 16 /9 /1357
توضیحات سند:
1. ساواک بابل پس از این گزارش، طی شماره:5979 /2ه ب - 16 /9 /1357 به ساواک ساری اطلاع داد: « اخبار واصله از 1585 حاکیست جهانگیر محسنی افشار ضمن مذاکره با شیخهادی روحانی کله بستی اظهار نمود که موضوع سخنرانیهاشمینژاد منتفی [است] زیرا جناب استاندار به وی گفته که این شخص ممنوع المنبر میباشد.» متعاقب آن نیز طی شماره: 598 /2ه ب – 16 /9 /1357 اعلام کرد: « دکتر عسگری رئیس دانشسرای عالی فنی بابل صبح جاری اطلاع میدهد که دانشجویان مذهبی اعلامیهای در دانشسرا نصب نمودهاند که پلیس از سخنرانیهاشمینژاد جلوگیری نموده است.»
2. ساواک بابل امروز 15 /9 /1357 در گزارش به ژاندارمری بابل نوشت: « طبق اطلاع شخصی به نام شیخ علی حسنپور ساکن منصورکنده که در مدرسه علمیه قم به تحصیل علوم دینی اشتغال دارد با وساطت خواهرزاده خوئی به نام علیرضا عبداللّهی و فرزند رجبعلی، دانشجوی دانشگاه مشهد به قریه منصورکنده واقع در جاده شاهی و بابل وارد و در بین اهالی تحریک و تبلیغ سوء مینماید و اضافه گردید دو نفر اشارهشده با تبانی هم تعدادی از جوانان ساده لوح قریه مذکور را برای شرکت در تظاهرات مخالف بابل و تهدید اهالی مذکور به منظور جلوگیری از تظاهرات موافق در سطح شهر نمودهاند ضمناً علیرضا عبداللّهی و برادرزنش (ناصر، سهراب و [ناخوانا]) از جمله افرادی بودند که همیشه در تحصن فرهنگیان در محوطه اداره آموزش و پرورش بابل شرکت داشتهاند خواهشمند است دستور فرمایید پیرامون صحت و سقم موضوع تحقیق در صورت اول ضمن شناسایی نامبردگان بالا و معرفی مرتبطین آنان نسبت به مراقبت از آنان اقدام لازم به عمل آورند.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 10 صفحه 337