تاریخ سند: 30 شهریور 1357
مکالمات سوژه از ساعت 1345 پنجشنبه 30/6/57 تا ساعت 0700 شنبه 1/7/57
متن سند:
مکالمات سوژه از ساعت 1345 پنجشنبه 30 /6 /57 تا ساعت 0700 شنبه 1 /7 /57
شخصی که لهجۀ اصفهانی داشت، از قم تماس گرفت و بعد از احوالپرسی، گفت: فردا شخصی به نام مهدوی، که از خود ما است و کاملاً بهش اعتماد نمایید با یک خبرنگار خارجی که نمیدانم مال گاردین است یا جای دیگر میآیند خدمتتان و شما خلاصه ... [نقطه چین در اصل] مخصوصاً راجع به سینما رکس آبادان و علمای بازداشت شده و غیره صحبت کنید و از آقای مهدوی کاملاً خاطر جمع باشید. سپس خداحافظی کردند. 30 /6 /57
*****
پسر گلپایگانی از منزل سوژه با قم تماس گرفت1 و گفت: هرکسی سراغ ما را گرفت، بگویید نیستن و آدرس و اسمشان را بگیرید و یادداشت کنید و بگویید انشاءالله تا پس فردا برمیگردند و ما قراره امشب ساعت 12 شب، شاید به اتفاق آقای علومی و آقای جعفری خودمان هم از تهران آمدهاند و آقازاده آقای مدرسی2، خلاصه چهار پنج تا ماشین هستیم برویم طرف طبس.
مخاطب: آقای صدوقی هم میآیند؟
پسر گلپایگانی: خیر، ایشان یزد کار دارند و نمیتوانند بیایند. اخبار رادیو ایران چه خبر بود؟
مخاطب: هیچی.
پسر گلپایگانی: رادیو لبنان چی گفت؟
مخاطب: من هم گوش نکردم.
(پسر گلپایگانی با منزل پدرش تماس گرفته بود.)
*****
پسر گلپایگانی از منزل سوژه با خانمش تماس گرفت و جویای اخبار رادیو لندن و روزنامهها شد.
همسر: خبر جدیدی نبوده است. کی میروید؟
پسر گلپایگانی: امشب ساعت 12 شب.
همسر: شب نروید.
پسر گلپایگانی: نه، شب خلوتتر است و ماشینهایمان هم مرتب هستن و هوا هم خوب است. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی از منزل سوژه با شخصی به نام [ابوالقاسم] شعشعی تماس گرفت و بعد سوژه خودش گوشی را برداشت و گفت: یک تعداد دیگر از آن اعلامیهها تهیه کنید.
شعشی: چشم، من الان میروم دنبالش و یک سری دیشب بود که دادم آقای عارف ببرد.
صدوقی: برای بعضی از مقامات دیگر میخواهم تهیه شود، ممنونم. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی تلفن کرد و گفت: حاجی آقا ! هفت و هشت نفر از بچههای قلعه کهنه را گرفتهاند.
صدوقی: بیخود که نمیگیرند، حتماً مثل آن قبلیها از مدارس و یا جای دیگر چیزی دزدیدهاند؛ خلاصه بیخود که مردم را نمیگیرند. حتماً یک کاری کردهاند. بعدگوشی را قطع کرد.
توضیحات سند:
1. ساواک یزد در گزارشی پیرامون این حضور نوشته است: « مهدی گلپایگانی فرزند آیت اله گلپایگانی در تاریخ 30 /6 /57 به یزد وارد و در منزل حاج محمد صدوقی اقامت نمود و در تاریخ 31 /6 /57 در معیت هیئتی به منظور کمک به زلزله زدگان عازم شهرستان طبس میگردد.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 4. سند شماره: 4244 /26 ﻫ - 1 /7 /57
2. آیتالله سیدمحمدرضا مدرسی یزدی فرزند آیتالله سیدجواد مدرسی در سال 1334ش در یزد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در یزد بود و در کنار آن، در مدرسه مصلی، به تحصیل علوم حوزوی پرداخت. پس از طی مقدمات و مقداری از دروس سطح، در سال 1351ش راهی قم شد و در کنار تحصیلات حوزوی به تحصیل در رشته نجوم و هیئت و فلسفه غرب نیز اقدام نمود و در کنار تدریس در این عرصه، تألیفات متعددی را نیز به چاپ رساند، که از آن جمله است:
مقدمهای بر شناخت امامان در پرتو روایات . فلسفه ارزشها . مقدمهای بر نظام مالیاتی و بودجه در اسلام . زکات و خمس در اسلام . مباحث تولید، توزیع و مصرف . فلسفه اخلاق . تشیع در تسنن( ترجمه شده به زبانهای عربی، انگلیسی و اردو) . مقالات فقهی . بحث حول القیمی و المثلی
ایشان که در جریان انقلاب اسلامی، از مخالفین رژیم شاهنشاهی بود، پس از پیروزی انقلاب، با عضویت در کمیته امام(ره)، در رتق و فتق امور در استان لرستان فعالیت داشت و در دوران جنگ تحمیلی نیز بارها در جبهه حضور یافت.
ایشان در حال حاضر، ضمن عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و فقهای شورای نگهبان، به تدریس در دانشگاه و حوزه مشغول است و عضو هیئت امنای بنیاد ملی نخبگان نیز هست.
***
منبع:
کتاب
گفت و شنود، جلد اول - شنود مکالمات شهید آیتالله محمد صدوقی صفحه 285