شهربانی بابل
متن سند:
شهربانی بابل
گزارش
مقام عالی را آگاه میسازم ساعت 123 روز 25 /5 /2537 عدهای در حدود 2 نفر پیاده از مسجد کاظم بیک به سمت مسجد جامع که در آنجا شیخ هادی روحانی کلّه بستی فرزند دوستمحمد وعظ مینماید حرکت و سپس وارد مسجد جامع میشوند در ساعت 151 پس از خاتمه سخنرانی جمعیتی در حدود 5 نفر زن و مرد و بچه در حالی که تکههای پارچه سیاه کوچک در دست داشتند از مسجد خارج و در وسط خیابان حرکت نمودند ناگهان چند نفری که در جلو بودند شروع به فرستادن صلوات [نموده] متعاقب آن همگی مبادرت به دادن شعارهای ضدملّی و ضد میهنی (مرگ بر حکومت فاشیست و مرگ بر شاه) نمودند که بلافاصله جمعیت به وسیله مأمورین متفرق و در نتیجه 3 نفر به نامان 1ـ محمدرضا علیجانزاده1 فرزند حاجعلی گل 2ـ روحالله قاسمپور آغوزی2 فرزند قاسمعلی 3ـ محمدرضا نوریان3 فرزند مرحوم عسگری توسط مأمورین دستگیر و به شهربانی دلالت گردیدند.
1ـ از محمدرضا شهرت علیجانزاده فرزند حاجعلی گل شغل واعظ ساکن بابل موزی گله تحقیق به شرح برگ بازجوئی اظهار میدارد از مسجد جامع سوار بر تاکسی شده نزدیک جمعیت که رسیدم در اثر ازدحام از تاکسی پیاده و از پهلوی جمعیت رد شدم و در مورد پخش اعلامیه و دادن شعارهای ضد ملّی و میهنی و برهم زدن نظم و آرامش خبری نداشتهام و در حالی که 2 الی 3 قدم با جمعیت فاصله داشتم مأمورین مرا دستگیر نمودند که کلیه اظهارات وی ضد و نقیض به نظر میرسد با نشان دادن عکسها که از صحنه تظاهرات گرفته شده بود (و تصویر وی هم در چندین عکس پیشاپیش جمعیت به طور وضوع مشخص میباشد) وی باز هم اظهار داشت:
چرا در جلوی جمعیت بودم ولی هدف من این بود که میخواستم بروم ده خودم و این اتفاقات برای من پیش آمد و یک برگ بازجوئی مشارالیه پیوست است.
2ـ از روحالله قاسمپور آغوزی فرزند قاسمعلی شغل طلبه در رستمکلا نرسیده به بهشهر اهل بابل قریه آغوزبن تحقیق به شرح برگ بازجوئی اظهار میدارد من در این جمعیت شرکت نداشتم و هنگامی که از مسجد بیرون آمدم دیدم یک نفر تکه پارچه مشکی را به من داد و خود فرار کرده من هم به داخل یک مغازه موکتفروشی رفته و آنجا پنهان شدم که مأمورین مرا گرفتند و به شهربانی دلالت نمودند و یک برگ بازجوئی نامبرده پیوست است.
3ـ از محمدرضا شهرت نوریان فرزند مرحوم عسگری شغل فروشنده لوازم یدکی اتومبیل واقع در خیابان جدید شاهی ساکن بابل دباغخانه پیش منزل استیجاری مهدیجو تحقیق به شرح برگ بازجوئی اظهار میدارد خدا را گواه و شاهد میگیرم که در این مورد روحم خبردار نیست من در چهارشنبه پیش بغل پیکان سواری ایستاده بودم و موقعی که پلیسها افراد تظاهرکنندگان را متفرق میکردند من در آنجا مشغول تماشا بودم یکی از مأمورین او را نمیشناسم مرا سوار بر اتومبیل شهربانی نموده و به شهربانی دلالت کردند ضمناً یک برگ بازجوئی پیوست است و با عنایت به مراتب فوق و عکسهای تهیه شده از جهت نامبردگان جزو تظاهرکنندگان بوده و مبادرت به دادن شعار ضدملّی و میهنی نمودهاند که عکسهای به دست آمده مؤید این امر میباشد. علیهذا پرونده امر که حاوی 16 برگ است به نظر میرسد تا هرنوع امر مقرر فرمایند اقدام شود.
متصدی پرونده ستواندوم مهدی عرفانیان 26 /5 /2537
دستور ریاست محترم شهربانی:
پرونده امر ضمن اعزام نامبردگان فوق با اشیاء به دست آمده برابر صورت مجلس برابر بند 5 دستورالعمل شماره 197 ـ 2535 ـ 28 /2 /37 جهت اقدام مقتضی به سازمان اطلاعات و امنیت بابل ارسال میگردد.
رئیس شهربانی بابل ـ سرهنگ جلیلزاده
توضیحات سند:
1. محمدرضا علیجانزاده، فرزند علی گل در سال 1332ﻫ ش در موزیگله بابل به دنیا آمد. در سال 57 طلبه و مُبلغ در بابل بود. در سال 25 /5 /1357در تظاهرات خیابانی شرکت داشت که به همین علت دستگیر و به مدت دو هفته زندانی شد. (اسناد ساواک- پرونده انفرادی)
2. روحالله قاسمپور آغوزی، فرزند قاسم علی در سال 1329ﻫ ش در آغوزبن بابل به دنیا آمد. در سال 57 محصّل مدرسه علمیه جعفریه رستم کلای بهشهر بود.
در تاریخ 25 /5 /1357 به اتهام شرکت در تظاهرات خیابانی در بابل دستگیر شد و در اظهارات خود گفت: « در ساعت 14:30 مورخه 25 /5 /37 پس از خاتمه نماز در مسجد شریف نژاد واقع در چهارشنبه پیش بابل از مسجد خارج مشاهده مینماید که عدهای ضمن دادن شعار و خواندن فاتحه برای کشته شدگان اصفهان در خیابان مقابل مسجد میدوند یک نفر از تظاهرکنندگان به محض مشاهده وی یک تکه پارچه سیاه که سایرین نیز در دست داشتند به وی داده و مشارالیه پس از دریافت آن متوجه میشود که افراد مذکور مورد تعقیب پلیس میباشند یاد شده از ترس این که مبادا مورد سوء ظن مأمورین انتظامی قرار گیرد به اتفاق آنان محل را ترک و در خیابان به راه میافتد و پس از مدتی در همان خیابان وارد مغازه موکت فروشی میگردد تا از دید مأمورین محفوظ باشد که دستگیر میگردد.» (اسناد ساواک- پرونده انفرادی)
3. محمدرضا نوریان، فرزند عسگر (عسگری) در سال 1325ﻫ ش در بابل به دنیا آمد. در سال 57 فروشنده لوازم یدکی اتومبیل در بابل و دارای مدرک تحصیلی پنجم متوسطه بود. در 25 مرداد 1357 به اتهام شرکت در تظاهرات خیابانی در بابل دستگیر شد و گفت: «قصد داشته به منزل برادرش واقع در محله چهارشنبه پیش بابل برود که مشاهده مینماید مأمورین شهربانی در حال متفرق کردن افراد تظاهر کننده میباشند کنار یک اتومبیل پیکان توقف مینماید و به تماشای آن میپردازد و به محض رسیدن مأمورین به محل توقف وی را دستگیر و به شهربانی هدایت مینمایند.» مشارالیه پس از دو هفته از زندان آزاد شد.(اسناد ساواک-پرونده انفرادی)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 06 صفحه 39