تاریخ سند: 30 دی 1343
موضوع : مشاهدات سروان اسدالهی در عراق
متن سند:
شماره : 3627
سروان مهدی اسدالهی سرپرست تیم فوتبال ارتش شاهنشاهی که اخیرا
برای انجام مسابقات فوتبال بین تیم ارتش شاهنشاهی و ارتش عراق به آن کشور
عزیمت نموده بود در مراجعت گزارش مبسوطی از مشاهدات خود تنظیم کرده که
رونوشت آن به پیوست ایفاد می گردد.
1
عینا جهت اقدام به اداره یکم
ارسال می گردد.
1 /11 /43
اوضاع داخلی عراق
گیرندگان : ادارات کل هفتم
و دوم جهت استحضار
گیرندگان : اداره دوم ـ
ساواک
توضیحات سند:
1ـ به قسمتی از گزارشات وی
توجه نمائید :
«روز 14 /10 /43 به عنوان
مربی تیم فوتبال ارتش به
همراهی 24 نفر ورزشکار و
سرپرست از مرز خسروی به
بغداد رفتم.
مسابقه عبارت از
بازی نخست بین دو تیم فوتبال
ارتش های ایران و عراق بود.
در
مدت اقامت چند ساعته در
کرمانشاه و یکشبه در
قصرشیرین شایع شده بود که
یکی از هنگ یا لشگرهای
مصری در نوارهای مرزی ایران
مانور می کنند و با گلوله توپ به
یک دهکده ایرانی خسارت
وارد آورده اند...
بر عکس آنچه
شایع شده بود در مرز عراق نقل
و انتقالات نظامی مشهود نبود و
جریان استقبال و برخورد
مقامات عراقی مثل سال پیش
عادی و دوستانه بود و حتی در
نزد افسران بسیار صمیمانه تر
شده بود و این برای هیئت
شگفت انگیز بود.
حرکت
ورزشکاران ایرانی از سرحد به
سوی بغداد در روزی بود که
ارتش عراق رژه داشت و
فرصت شد تا ستون نظامی یکی
از پادگانها مورد تماشا قرار
گیرد.
این ستون از شهر یعقوبیه
به پادگان شرق آن شهر در
حرکت بود تعدادی زره پوش به
شکل 20 م آمریکائی ولی
ساخت شوروی با سلاحهای
روسی سبک و کامیون های
ساخت شوروی و جیپهای
ساخت آن کشور، از آغاز ستون
تا پایان آن نظارت داشتم و جمعا
18 زره پوش و 45 کامیون و 14
اتومبیل جیپ و 8 موتور
سیکلت و غیره که البته کامیونها
اکثرا بیش از 3 تا 5 سرباز مسلح
به تفنگهای نیمه خودکار
روسی نبود و اهالی نسبت به
واحد نظامی مذکور ابراز
احساسات نمی کردند.
در مرکز
یعقوبیه جایگاهی وجود داشت
که با پرچم عراق و عکسهای
عارف تزئین شده بود تعداد 8
عکس عارف و ناصر را در کنار
هم نشان می داد (عارف سمت
راست عکس و ناصر سمت
چپ)...
.
.
اکثر وسایل موتوری و
تجهیزات ارتش ساخت روسیه
شوروی بود.
برخورد مردم
بغداد و ایرانیهای مقیم با هیئت
خیلی دوستانه و صمیمانه بود و
این دوستی بیشتر در اثر اتحاد
عراق و مصر بوجود آمده بود که
قاطبه مردم و ارتشی های جوان
از آن متنفرند...
تا آنجا که شایع
بود و محصلین ایرانی مقیم
عراق می گفتند تعداد هزار افسر
مصری به عراق آمده بودند.
از شهرهای کاظمین، سامرا،
کربلا و کوفه دیدن شد در روی
دیوارهای آبریزها بدون استثناء
شعارهائی مخالف عارف و
ناصر به زبان عربی نوشته شده
بود و جمله لعنت خدا بر عارف و
ناصر روی تمام دیوارهای این
نوع اماکن به چشم می خورد و
کسی هم آنها را پاک نمی کرد.
ـ اسناد ساواک، پرونده های
موضوعی
منبع:
کتاب
تحولات داخلی عراق و امنیت ملی ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 396