تاریخ سند: 5 شهریور 1355
درباره : خسرو امیر خسروی معروف به بابک1 بازگشت بشماره :1410/332 ـ 31/4/35
متن سند:
از : فرانسه
به : 332 شماره :753
اطلاعات کسب شده از منابع حاکی از آن است که نامبرده بالا در صدد است
تعدادی از دانشجویان ایرانی را به منظور فعالیت های مخفی بدون آنکه در
گروههایی ظاهر گردند
جلب نماید.
همچنین
مصرانه در صدد است که به
عناوین گوناگون و تحت هر
شرایطی جبهه واحدی از
مخالفین دولت شاهنشاهی
بوجود آورد.
به طوری که نمایندگی مطلع
است فعالیت سیاسی
مشارالیه در گذشته فقط
مربوط به اظهار نظر و یا
انتشار و توزیع اعلامیه های
حزب منحله توده بود، لیکن
مدتی است که علنا در
مجامع و محافل دانشجویی
شعار وی مبتنی بر
برانداختن رژیم شاهنشاهی ایران به هر شکل ممکن می باشد.
طبق اظهار نظر
حسین نظری به منبع کیا، نامبرده مسئولیت مستقیم سازمان جوانان و دموکرات
را در اروپا به عهده دارد و ضمنا در صدد است که سازمان دیگری تحت عنوان
«آزادیخواهان ایران» متشکل از هر طبقه ای بوجود آورد.
با توجه به ارتباط و نزدیکی مشارالیه با حزب کمونیست فرانسه کلیه نشریات
سازمان جوانان دموکرات و همچنین نشریه آرمان در چاپخانه حزب کمونیست
فرانسه چاپ و به کلیه نقاط اروپا فرستاده می شود و با آنکه امکانات نفری
سازمان جوانان نسبت به سایر گروهها بسیار کم است معهذا تبلیغات و تعداد
ووسعت انتشار آنان بسیار چشمگیر گردیده و حتی در شهرستانهایی که سمپاتی
نیز و جود ندارد انتشارات سازمان جوانان به نام همان شهر در پاریس چاپ و
دانشجویان فرانسوی که کمونیست هستند به صندوق های پستی دانشجویان
ایرانی و یا ترک و عرب می اندازند.
در حال حاضر چند گروه در فرانسه مشغول
فعالیت های براندازی علیه دولت شاهنشاهی هستند و نامبرده در صدد است که
یک جبهه ای تحت عنوان «جبهه ضد دیکتاتوری» در فرانسه بوجود آورده و در
اجرای این منظور اعلامیه ای
منتشر که به پیوست ایفاد
می گردد و ضمنا با چند نفر
از گردانندگان سازمانهای
دانشجویی و سیاسی ملاقات
و مذاکره نموده تا به طریقی
نظرات این عده را جهت
بوجود آوردن جبهه مذکور
جلب نماید.
نامبرده در یک مذاکره
خصوصی اظهار داشته یکی
از هدفهای مهم کمیته
مرکزی حزب توده اشاعه و
تبلیغ مارکسیسم و تقویت
این جنبش از لحاظ علمی
در میان جوانان خارج از
کشور و آماده ساختن آنان تا حدی که بتوانند مستقلاً جنبش داخلی کشور را
تقویت نمایند و چنانچه افرادی از بین دانشجویان خارج از کشور آمادگی
پذیرش افکار مارکسیستی را بدلایلی نداشته باشند به طریقی این عده را بایستی
آشتی ناپذیر با حکومت ایران بار آورد و هر نوع تبلیغ و مرامی از طرف سایر
گروههای سیاسی ما را به این هدف نزدیک می سازد.
شخص مورد بحث
همچنین اضافه نموده که کمیته مرکزی در صدد بوجود آوردن یک هسته از
دانشجویان دختر در دانشگاههای ایران است که مخفیانه و به صورت گروههای
سه نفره تحت نام سازمان زنان جوان دمکرات فعالیت نمایند.
نظر به اینکه سازمانهای کمونیستی در خارج از کشور که مخالف سیاست
شوروی و حزب منحله توده بودند از حالت تشکل خارج و به چند گروه مجزا
تفکیک گردیده اند مانند، گذشته نمی توانند مواضع مخالف خود را در برابر
شوروی حفظ نمایند لذا در صدد تعدیل نظریات خود برآمده اند.
به طور مثال
سازمان انقلابی گروه کادرها و سازمان انقلابیون کمونیست که تا چندی قبل
شوروی را سوسیال امپریالیزم می نامیدند امروز به نام ابرقدرت شعار می دهند و
طرفداران چین که در گذشته
افراد حزب توده را به
جلسات خود راه نمی داند
امروز در کنار آنها نشریات و
افکار خود را تبلیغ می کنند.
طرفداران جبهه به اصطلاح
ملی نیز از مخالفت شدید
دست برداشته و ضمن
سکوت در مقابل تبلیغات
رادیویی و نشریات آنها
تلویجا همکاریهایی را آغاز
کرده اند.
از طرف دیگر کمونیستهای
شوروی که مرتبا در
نشریات خود به دلایلی
طرفداران سازمان انقلابی ـ
طوفان و کادرها را محکوم و طرد می کردند اکنون از در آشتی در آمده و تقاضای
تشریک مساعی با آنها نموده اند.
لذا این تغییرات ملموس کننده پیش بینی یک حرکت هم آهنگ کننده به رهبری
شوروی و علیه رژیم شاهنشاهی ایران در آینده تلقی می گردد که احتمالاً ممکن
است توافق هایی در سطح عالیتری انجام گرفته باشد.
علیهذا به منظور جلوگیری از این هم آهنگی و ایجاد پراکندگی هر چه بیشتر
گروهها و آگاهی جامعه ایران بخصوص دانشجویانی که در حال حاضر در ایران
هستند و در سالهای آینده جهت ادامه تحصیل به خارج آمده و در این هم آهنگی شرکت خواهند کرد
بایستی هر چه سریعتر اقدامات اساسی صورت گیرد.
نمایندگی نظراتی بشرح زیر دارد که به استحضار
می رسد:
1ـ کمیته یا انجمنی مرکب از تحصیلی کرده های شوروی و یا بلوک شرق در ایران بوجود آید و تعدادی
از این افراد با هدایت و نظر ساواک در این کمیته ها عضو شده و ضمن اعلام موجودیت خود تحت عنوان
جلسات فرهنگی و یا ادبی نظرات خود را در مورد وضع زندگی مردم شوروی و اقدامات سیاسی دولت،
بخصوص مامورین امنیتی، مقایسه عملیات خشونت آمیز دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آن کشور با
ایران، اقدامات و عملیات فرقه دمکرات، حزب منحله توده در قبل از 28 مرداد و بعد از آن و وابستگی این
عده به کشور مذکور و سایر مسائل تبلیغاتی دیگر ابراز دارند و مرتبا این مسائل پیگیری و یکی از هدفهای
ملی درآید.
2ـ به منظور انشعاب در این گروهها، یکی از گروههای سیاسی موجود در خارج از کشور را به طریقی
تقویت و انتشارات آنها با ذکر نام در بعضی از جراید داخلی منعکس و روی آن تبلیغ گردد.
3ـ تاکنون رساله ها و مقالات متعددی از طرف کنفدراسیون، سازمان طوفان، سازمان انقلابی در
نشریات مخالفین درج گردیده که صرفا علیه سیاست شوروی و کمیته مرکزی حزب توده است.
چنانچه عینا این مقاله ها و یا رساله ها بدون سانسور بتدریج در نشریات و مجلات ایران درج و سپس از
مجموع این رساله ها کتبی تهیه و در داخل و خارج از کشور توزیع گردد اثر بسیار مثبتی در طرز تفکر
جوانان خواهد داشت.
4ـ از هم اکنون مقدمات بوجود آوردن یک گروه طرفدار شوروی را در ایران پایه گذاری نموده که به
تدریج با خارج از کشور ارتباط برقرار و در مورد نفوذ در گروههای طرفدار شوروی در خارج از کشور
نیز بیشتر و موثرتر اقدام نمود.
5ـ سازمان جوانان حزب رستاخیز ملت ایران هدایت کردند که مسائل ملی را مورد توجه قرار داده و
ضمن تبلیغات در مور سیاست های خائنانه شوروی و انگلستان در گذشته به طریقی این رشته تبلیغات را
آزادانه (ارائه) داده و حتی تلویحا به بعضی از سیاست های آمریکا نیز به منظور جلب افکار عمومی اشاره
نمایند.
با عرض مراتب بالا مستدعی است چنانچه نظرات نمایندگی مورد تایید است ابلاغ فرمایند تا رساله ها و
مقالات منحرفین علیه کشور مذکور بتدریج جمع آوری و ارسال گردد.
رئیس نمایندگی
توضیحات سند:
1ـ نورالدین کیانوری در
خاطرات خود در خصوص بابک
امیر خسروی چنین می نویسد :
او دانشجوی دانشکده فنی و از
اعضای حزب و از یک خانواده
متموّل بود.
بابک را ما دو سال
پیش از 28 مرداد به عنوان
نماینده سازمان دانشجویان
برای کار به دبیرخانه اتحادیه
بین المللی دانشجویان
فرستادیم.
او به عنوان نماینده
سازمان جوانان حزب در
دبیرخانه اتحادیه بین المللی
دانشجویان (مستقر در پراگ) و
فدراسیون بین المللی جوانان
دمکرات سالها به کار پرداخت و
مسافرتهای زیادی به تمام دنیا
داشت.
سپس، پس از پایان
کارش در فدراسیون، ما ترتیبی
دادیم که وی دوره سه ساله
مدرسه عالی حزبی را در مسکو
بگذارند.
پس از پایان این
دوره، بابک به آلمان
دمکراتیک آمد و دو سال در
آنجا بود.
در این زمان ما یک
دوره ویژه برای او گذاشتیم تا
تحصیلات خود را در رشته
مهندسی ساختمان تکمیل کند و
بتواند در این رشته در غرب به
کار بپردازد.
رفقای حزب
سوسیالیست متحده آلمان به
توصیه ما برای او معلم
مخصوص گرفتند تا تمام آن
دروسی را که در ایران فراگرفته
و فراموش کرده بود مجددا به او
بیاموزد.
بدین ترتیب، بابک
دوباره مهندس شد.
خانم او هم
به آلمان دمکراتیک آمد و طی
این مدت مدرک دکترای خود را
در رشته شهرسازی با نتیجه
«بسیار ممتاز» گرفت.
آنها
سپس با موافقت حزب به پاریس
رفتند.
بدین ترتیب، آنها با این
کمک های حزب و با سرمایه
ارزی زیادی که بابک در
مسافرتهای خود به عنوان دبیر
فدراسیون جوانان دمکرات
اندوخته بود، زندگی بسیار
مرفهی را در پاریس شروع
کردند.
بابک بلافاصله در حومه
پاریس و نزدیکی کاخ و رسای
و در یک ناحیه جنگلی بسیار
زیبا، ویلای خیلی قشنگی
ساخت که من رفته و دیده ام.
او
در پاریس در یک شرکت
ساختمانی فرانسوی، که در
الجزایر پیمانکاری های مهمی
داشت، کار می کرد و اغلب
هفته ها به الجزیره می رفت.
او
در پاریس عده ای از افراد حزبی
را نیز در پیرامون خود داشت،
که این گروه همیشه با گروه
حزبی حسین نظری دعوا و
اختلاف داشتند.
پس از انقلاب،
بابک نیز به ایران آمد و در کمیته
مرکزی حزب مسئولیت هایی
گرفت که مهم ترین آن مسئولیت
شعبه پژوهش بود.
در این
دوران، بابک همیشه با من دعوا
می کرد و مرتب می گفت : چرا
من را عضو هیئت سیاسی
نمی کنید، من از تمام این
افسرانی که عضو هیئت سیاسی
شده اند (عمویی، حجری و
دیگران) بالاترم و سوادم بیشتر
است.
من به او می گفتم : تو
درست می گویی، ولی نباید
خودت را با آنها مقایسه کنی.
آنها 25 سال در زندان مقاومت
کرده اند و تو حتی یک روز هم
به زندان نرفته ای و اگر رفته
بودی معلوم نبود چه می شدی!
بابک ناراحتی قلبی (تنگی
شریان) داشت و برای عمل
جراحی به سویس رفت.
پس از
معالجه، به من تلفن کرد که کرد
که به ایران بیایم؟! من پاسخ
دادم : اگر می خواهی بیایی،
بلند شو و بیا! او دو هفته بعد باز
تلفن زد که بیایم؟! باز همان
جواب را دادم.
این کار چند بار
تکرار شد.
این در زمانی بود که
حزب زیر فشار قرار گرفته و
فعالیت در ایران توأم با مخاطره
بود.
بالاخره، میزانی به من
فهماند که این بابا نمی خواهد به
ایران باز گردد، شما چرا به او
اصرار می کنید.
من پاسخ دادم :
ما کسی را مجبور نمی کنیم،
خوب، نیاید و در همانجا بماند.
بابک در اروپا ماند.
همسر و
فرزندش نیز در پاریس بودند.
بدین ترتیب، بابک یکی از
کسانی است که در تمام تاریخ
حزب فقط از امکانات حزب
استفاده مادّی کرده و زندگی
راحت و آسوده ای برای خود
ترتیب داده است.
(ص 558 ـ
559)
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در خارج از کشور به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 282