تاریخ سند: 1 مهر 1349
تیمسار صالحزاده فرمانده محترم ژاندارمری ناحیه آذربایجان غربی
متن سند:
تاریخ اول مهر ماه 1349
محرمانه مستقیم
تیمسار صالحزاده فرمانده محترم ژاندارمری ناحیه آذربایجان غربی
طبق اطلاع حاصله شخصی به نام حاجی غلامرضا حسنی ساکن قریه بزرگآباد و ملای فعلی همان قریه (حوزه پاسگاه بالانج) که گویا در زمان دموکرات1 با [ناخوانا] متجاسر کرد همکاری داشته قریب سه چهار سال است در قریه فوق اقامت و با سرمایهگذاری شخصی در حدود پنجاه هزار تومان مسجدی بنا کرده (شایع شده آقا خانه خود را در تهران فروخته تا مسجد را بنا نماید) روی همین اصل جلب اعتماد عدهای را نموده است. بعد خود را نماینده خمینی معرفی کرده مردها و حتی جوانان کم سن و سال را به نگهداشتن ریش تشویق به طوری که اغلب ریش دارند.
اینجانب شخص فوق را ندیده و نمیشناسم ولی اظهار میدارند از چند سال قبل در اثر داشتن غیرعادی از صحبت در مساجد رضائیه منع کردهاند.
خطرناکتر از همه این است با بدگویی به خاندان جلیل سلطنت مردم را به سرپیچی از اوامر دولت تشویق و محیط خفقانآوری بوجود آورده که شنیدنش موجب تأثر و خشم هر ایرانی پاکطینتی است.
اینجانب از خدمتگزاران قدیمی خاندان جلیل سلطنت وطنم هستم تحمل شنیدن این قبیل شایعات حتی واهی هم باشد ندارم لذا مراتب را به استحضار آن فرمانده محترم رسانده تا هر طوری که صلاح بدانند امر به اقدام فرمایند اینجانب نیز بنا به وظیفه وطنی خود در اطراف قضیه دقیقاً به تحقیق خواهم پرداخت.
با تقدیم احترام والیزاده افشار
رونوشت جهت استحضار تیمسار صیادیان ریاست محترم ساواک آذربایجان غربی تقدیم شد.
این موضوع تأیید شده و سابقه هم مفصل دارد.
ژاندارمری هم که در این مورد مکاتبه کرده بود مشروحاً شرحی نوشته شده است معهذا نتیجه را به موقع توضیح بدهید.
______________________
1. فرقهی دموکرات آذربایجان: موقعیت استراتژیک ایران به عنوان شریان حیاتی منطقه و «پل پیروزی» در جنگ جهانی دوم، نزد شورویها زمانی اهمیت یافت که ارتش سرخ ثمرۀ شیرین آن را عملاً در بخشی از خاک ایران تجربه کرد. ازاین رو الحاق بخش شمالی ایران به آذربایجان شوروی در دستور کار «باقروف» قرار گرفت. طرح «شرکت مختلط نفت شوروی» در مجلس شورای ملی، سناریوی از پیش ساختهای بود که امکان عملی شدن آن نهتنها برای دولت ایران محال مینمود، بلکه این مسأله برای شورویها به روشنی از پیش معلوم بود. در نتیجه طرح و اجرای نقشه بدین شکل بود که ابتدا باید نهضتی ملی در آذربایجان تحقق پذیرد و بدین ترتیب قدرتی در شمال ایران پدید آید که بتواند «تهران» را تحت تأثیر و نفوذ خود قرار دهد. از این رو برای رهبری نهضت، باید چهرهای آشنا و عنصری کارکشته و حرفهای نامزد شود! این شخص کسی جز «سید جعفر پیشه وری» کمونیست شناخته شدهی قدیمی نبود که برای نخستین بار در باکو مجذوب افکار کمونیستی و انقلاب بلشویکی شده بود. وی در سال 1918 شمسی، پس از برگزاری اولین کنگرهی «حزب کمونیست ایران» در بندر انزلی، به عنوان عضو کمیتهی مرکزی و یکی از چهار سخنگو و رهبر اصلی حزب انتخاب شده بود. پیشهوری در سال 1304 رابط «حزب کمونیست ایران» و کمینترن بود و در سال 1306 در کنگرهی دوم حزب کمونیست، معروف به کنگرهی ارومیه که در شهر «رستوف» برگزار شد مجدداً به عنوان دبیر کمیتهی مرکزی و مسئول تشکیلات حزب در تهران انتخاب شد. پیشهوری در مهر ماه 1320 در اجلاسیهی هیات مؤسسان حزب توده شرکت و به اتفاق «ایرج اسکندری» اولین مرامنامهی حزب را تنظیم کرد، اما طولی نکشید که به علت اختلافات درون تشکیلاتی از حزب کنارهگیری کرد. پیشهوری در خرداد ماه 1322 روزنامهی «آژیر» را در تهران انتشار داد. به دنبال توقیف روزنامهی «آژیر» در مرداد ماه 1324 پیشهوری به آذربایجان رفت و یک ماه بعد در شهریور ماه 1324 «فرقهی دمکرات آذربایجان» را تأسیس کرد و در آذرماه همان سال با حمایت «ارتش سرخ» و گروه «فدائیان فرقه» تحت فرماندهی «دانشیان» و افسران متواری حزب توده حکومت خودمختار فرقه را در سرتاسر آذربایجان اعلام نمود. پس از روی کار آمدن دولت «قوام» و خروج قوای نظامی شوروی از مناطق اشغالی، فرقهی دمکرات در مقابل قوای نظامی دولت تاب مقاومت نیاورد و در آذر ماه 1325 «فرقهی دمکرات» در داخل کشور به کلی متلاشی و سران فرقه به آذربایجان شوروی متواری شدند.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مساجد، مساجد استان آذربایجان غربی- جلد اول صفحه 34