تاریخ سند: 28 شهریور 1350
(یاعلی)
متن سند:
جناب آقای نخست وزیر محترم.
مسلما استحضار دارید که افکار عموم ملت
ایران به طور کم سابقه ای علیه شما و حزب
شما شوریده اند.
بی پروا شخص جنابعالی و
اغلب از اعضای دولت را مدعی هستند
نخواسته اید منویات مقدس پدر تاجدار
شاهنشاه آریامهر را از نظر تأمین رفاه و
جلوگیری از فساد و نادرستی و چپاول و
غارتگری نزدیکانتان بموقع اجرا بگذارید.
تنی
چند از وزراء برگزیده خودتان و همچنین یکی
دو نفر از معاونان نخست وزیری و کسانی که به
دستور و توصیه مستقیم سرکار مصدر کارهای
حساس و پردرآمد شده اند علاوه بر سوءاستفاده های علنی محیط کار و قلمرو اداری خود را به
محیط فعل و انفعال تبدیل و با استفاده از حمایت بی دریغ حضرتعالی به هر نوع سوءاستفاده و
انجام کارهای خلاف مقررات مبادرت می ورزند و کوچکترین صدای اعتراض را به وسیله محاکم
اختصاصی اداری ظالمانه خاموش می نمایند و از دربدری خانواده ها به طوری که ظاهر امر
نشان می دهد لذت فراوان می برند.
با کمال تأسف باید گفت که همین افراد وابسته به جنابعالی
به منظور مرعوب کردن مخالفان از تمام امکانات و قدرتی که در اختیار گرفته اند سوءاستفاده
نموده برای مشوب ساختن اذهان مقامات دلسوز و خدمتگزار کشور به تقدیم گزارشات خلاف
واقع حتی به مقام با عظمت سلطنت و نسبت دادن اتهامات گوناگون اقدام می کنند و در زیر
نقاب شاه دوستی و وطن پرستی بر روی تمام اعمال و رفتار نابجا سرپوش می گذارند و گاهی
آنچنان جسارت و گستاخی از خود نشان می دهند که انجام بعضی از امور ناصواب را به صدور
فرامینی از طرف مقامات عالیه مرتبط می سازند.
جای هیچگونه تردید نیست که به همت والا و
رهبری و نظارت مداوم شخص شاهنشاه
آریامهر از سال 1341 به بعد کشور عزیز ما بر
اثر انقلاب شاه و مردم به پیشرفت های شایان
توجهی نائل آمده است ولی در نهایت تأسف
باید قبول بفرمائید عوامل مورد علاقه
حضرتعالی در دولت و سایر دستگاهها بر اثر
رواج اختلاس و ارتشا و ایجاد بی نظمی و
بالاخره حمایت و یاری از ماموران نادرست و
متقلب حس خوش بینی و اعتماد را از میان
برده اند و نیرنگ و تزویر را جانشین صداقت و
صمیمیت در کار و انجام وظیفه کرده اند و تصور
می کنم هر قدر خدای نخواسته بی انصاف هم
باشید نمی توانید منکر این واقعیت و حقیقت
مسلم بشوید و در مقام انکار و تکذیب برآئید.
من به مناسبت انجام یک سلسله خدمات
شهری و فرهنگی و شرکت در مجامع و مجالس و کمیته های برگزاری جشنهای فرخنده
شاهنشاهی و در نتیجه تماس دائم با طبقات مختلف.
قضاوت هایی از طرف مردم کاملاً بی نظر و
شریف و شاه دوست می شنوم که اگر بخواهم تمام آنها را بازگو کنم هم به ساحت مقدس سرکار
جسارت شده و هم به قول معروف مثنوی هفتاد من خواهد شد بنابراین با کسب اجازه و عرض
معذرت از این حقیقت گویی به طور فشرده به عرض می رساند که عقیده اکثریت قریب به اتفاق
ملت شریف ایران این است که شما و بعضی از همکاران شما را خدمتگذاران صدیقی برای
شاهنشاه آریامهر و ملکت تلقی نمی کنند و معتقدند با یک نقشه حساب شده جز ایجاد دشمنی
و نفاق و بی ایمانی و بدبینی برنامه دیگری ندارید و متأسفند که این برنامه خانمانسوز قسمت
اعظم آن خیلی ماهرانه تا به حال صورت گرفته است.
شما اگر چند روزی به طور کاملاً مشخص
به میان مردم بروید.
با راننده تاکسی.
شوفر اتوبوس.
کشاورز.
تاجر.کارگر.کارمند دولت شیره ای
حرفه ای و حتی صاحبان سرمایه های بزرگ تماس بگیرید ملاحظه خواهید فرمود با چشمی پر
از اشک ضمن ابراز جان نثاری توأم به دلسوزی
نسبت به رهبر عالیقدر مملکت.
شما و
دسته ای از نزدیکان شما و حزب شما را به باد
انتقاد شدید می گیرند و علنا اظهار می دارند
مگر مقام نخست وزیری چقدر ارزش و اهمیت
دارد که با کتمان حقایق از لحاظ سوءاستفاده ها
«گرانی سرسام آور» مالیاتهای سنگین و
کمرشکن آن هم به طبقه ضعیف و فقیر و غیره
و غیره فعالیت برای بقاء نخست وزیری صورت
می گیرد مردم می گویند با تمام بذل و
بخششی که نخست وزیر و بعضی از دوستان
فاسد او از بودجه های سری می کنند و ظاهرا
انتقادات و اعتراضات را به سکوت موقتی
تبدیل می سازند هرگز گره ای از کارها
نمی گشاید و به این هرج ومرج دستگاه اداری
خاتمه نمی دهد.
مردم می گویند، ما، در شاه دوستی و وطن پرستی هویدا و عده ای از نزدیکان او
و همچنین اکثریت نمایندگان حزب ایران نوین تردید داریم و برای اثبات ادعای خود در نهایت
عصبانیت و ناراحتی می گویند چرا آقای نخست وزیر به هنگام مراجعت از رومانی در فرودگاه
مهرآباد در مقابل سؤال خبرنگارانی که از او پرسیدند «نظر شما راجع به گفته دکتر کفنی [کنی]
دایر به اینکه بعضی از وزرا آچار فرانسه هستند چیست؟؟» «جواب داده می شود» «این آچارهای
فرانسه را شاهنشاه آریامهر دست آنها را گرفته اند و به مقام وزارت ارتقا داده اند» و یا راجع به
انتخابات اخیر به مردم تفهیم گردیده که لیست نمایندگان به تصویب مقامات عالیه رسیده و
احدی نمی تواند در آن دخل و تصرفی بکند و خلاصه هر کار خلاف و خارج از قاعده ای که انجام
می شود نام مقدس مقامات عالیه به میان می آید.
مردم سؤال می کنند مهندس فتح اللّه
ستوده1 وزیر پست و تلگراف و تلفن که صد میلیون تومان اعتبارات پستی را بلعید و موزه پست
مملکت را از میان برد و هم اکنون از کثیف ترین افراد به نام همکار به منظور سوءاستفاده حتی
یک حلب روغن آن هم از پیک و نامه رسان
سالخورده بازنشسته بهره برداری می کند و به
استناد مدارک موجود و غیرقابل انکار بر اثر
اعمال نفوذ در شرکت تلفن ملیونها ریال به نفع
خود و به زیان خزانه دولت به جیب سرازیر
کرده، شاهنشاه آریامهر به شما تحمیل و
معرفی فرموده اند؟؟؟ مردم سؤال می کنند
انصاری مدیرعامل شرکت تلفن معروف به آرسن
لوپن که کارهای خلاف او سوءاستفاده هایی که در
زیر حمایت مستقیم ستوده نمود، علنی و
آشکار است و در حالی که هزارها نفر سالها
است ودیعه داده اند و موفق به گرفتن تلفن
نگردیده اند با الهام گرفتن از سرکار 250
شماره تلفن خارج از نوبت به شرکت
ساختمانی سامان در بلوار الیزابت می دهد و یا
با گرفتن پیکان از شرکت ایران ناسیونال به نام خانمش به طور متقلبانه از مرکز اکباتان کابل
پنجاه شماره ای مستقیم به داخل شرکت خود می کشد و یا مهندسینی [را] که تایید نمی کنند
کانال کشی هایی که اخیرا صورت گرفته طبق قراردادهای منعقده نیست بیرحمانه از خدمت
برکنار می سازد و صدها معاملات خلاف قانون انجام می دهد معرفی شده مقامات عالیه
است؟؟؟؟ مردم سؤال می کنند شهبازی2 معاون نخست وزیر و رئیس تعاونی هاکه به هنگام
وزارت شما در دارائی به صورت دلال از ارباب رجوع صد تومان می گرفت تا پرونده مالیاتی او را
ماست مالی کند و اکنون صاحب ملیونها ثروت شده مقامات عالیه به شما تحمیل فرموده اند؟
مردم قویا سؤال می کنند عصار معاون دیگر شما و رئیس اوقاف که با کمک شادمان استاندار
تهران ملیونها تومان ثروت اوقاف کشور را از بین برده اند و برای آنکه مورد تقویت علنی سرکار
قرار گیرد به هنگامی که بازرسان شاهنشاهی در آنجا مستقر و به کارش رسیدگی می کردند هر
روز سرکار در اداره ایشان سمینار تشکیل می دادید معرفی شده مقامات بالا است؟؟؟ مردم
سؤال می کنند دکتر هدایتی و دهها نظیر او که،
در زمان توده ای ها و مصدقی ها میتینگ
می دادند و شعار ضدایرانی در روزنامه های
کثیف آن روز در داخل و خارج کشور
می نوشتند و مامور خرید و پرتاب کردن
گوجه فرنگی بودند و شخص هدایتی3
مخصوصا مورد تنفر و انزجار قاطبه مردم این
کشور می باشد تحمیل شده بر شما است؟؟؟
مردم خیلی خالصانه و صادقانه می پرسند
انتخاب کلالی به مدیریت عامل شرکت واحد و
دزدی ها و سوءاستفاده هایی که نرفته آغاز
کرده دستگاهی بر شما تحمیل کرده اند؟؟؟؟
مردم سؤال می کنند برداشت و پرداخت از
وجوه سری و بخشش آن حتی به معشوقه ها و
زنان ولگرد دخالت و دستور مقامات بالا
است؟؟؟؟ مردم می گویند کوبیدن عناصر شاه دوست و وطن پرست واقعی که زیربار این فجایع و
نادرستی ها نمی روند و بدنام کردن آنها و نزدیک کردن عناصر مشکوک و خرابکار و غیرخادم به
حریم مقدس سلطنت توصیه و سفارش دیگران است؟؟؟؟ مردم می گویند حمایت و تحمیل
مردی بدسابقه چون شیخ بهائی به وکالت که ظاهرا در محضر حضرتعالی تعلق خاطری هم
دارد و امثال او ارتباط با لیست مصوبه به قول شما و حزبی های شما داشته است؟؟؟؟ مردم
می گویند برخلاف منویات شاهنشاه آریامهر تبلیغ خلاف واقع کردن و مردم را بدبین نمودن و
ایجاد عصبانیت و ناراحتی کردن چگونه می تواند ارتباط به دخالت دیگران پیدا کند؟؟؟
جناب آقای نخست وزیر اجازه فرمائید خیلی دوستانه به استحضار برسانم، عناصر شاه دوست و
خدمتگزارانی که در نهایت صداقت در مواقع بحرانی از سال 1320 تا خاتمه حکومت مصدق در
این مملکت جان بازی کرده اند و شهید داده اند و به خاطر بقاء مملکت و سربلندی و سرافرازی
اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر تسلیم هیچ دسته مخربی نشده اند از اتهامات وتحریکات
بعضی از دوستان و همکاران فاسد و خائن شما
در امان نیستند و بقاء خود را مستلزم گرویدن
به باند شما و حزب شما می دانند و ادامه این
رویه به هیچ وجه به مصلحت حال و آینده
کشور نیست و مطمئن باشید کسانی که در
بدترین ایام در زیر شلاق چاقوکشان مخالفان
مصالح کشور دست و پا زده اند و دارای ایمان
واقعی به شاه و کشور می باشند هرگز ولو اینکه
به سرنوشت شومی هم گرفتار آیند تسلیم
نظرات مخالف مصالح کشور نمی شوند.
جناب آقای نخست وزیر دنیای پر از حوادث و
تشنج ایجاب می کند که به موازات فعالیت های
عمرانی همه جانبه ای که صرفا بنا به اراده
شخص شاهنشاه آریامهر صورت گرفته و
می گیرد شما هم به نام یک ایرانی نه به عنوان
نخست وزیر بکوشید تا این همه عدم رضایت و نابسامانی و هرج و مرج اداری و رفیق بازی از بین
برود.
ملتی که ایمان به نخست وزیر و حزب او نداشت و حس بدبینی و نفاق در او گسترش پیدا
کرد محال است از روی صفا و صمیمیت با دولت همکاری بنماید و از این جدایی ها و نفاق ها
دشمنان ما با کمک ستون پنجمی های خودشان سوءاستفاده خواهند نمود.
اگر ملاحظه
می فرمائید گاهی در دانشگاهها اعتصاب می شود و یا احیانا تظاهراتی در گوشه و کنار مملکت
صورت می گیرد و شعارهای برخلاف و غیرقابل تحمل و هضم می دهند مسبب اصلی آن عدم
توانایی شما و سوء سیاست توام به سوء نیت بعضی از همکاران نزدیک شما در امور محوله تلقی
می شود چون سی ملیون جمعیت ایران از طفل سه چهار ساله گرفته تا پیرمرد و پیرزن
صدساله از صمیم قلب و خیلی صادقانه و خالصانه تا سر حد ایثار خون ناقابل خود نسبت به
شاهنشاه معظم و شهبانوی گرامی و نوردیده ملت ایران ولیعهد عزیز عشق می ورزند و حاضرند
به فرمان مطاع پدر تاجدار خود با چوب و چماق به جنگ دشمنان مملکت بروند ولی نمی توانند
هرگز و تحت هیچ شرایطی تحمل کنند که عناصری نادرست و ناصالح به نام وزیر و وکیل و غیره
به هر نوع سوءاستفاده مبادرت ورزند و نخست وزیر محترم برای دفاع از خود و نجات آنها از
اتهامات وارده به خبرنگاران و ملت ایران رسما و علنا و بدون هراس تفهیم کند دست این گروه را
شاهنشاه گرفته اند و به مقامات وزارت و وکالت و مشاغل دیگر ارتقا داده اند.
این اظهارات از دهان
یک نخست وزیر نباید بیرون بیاید چون اگر قصد سوئی هم در کار نباشد که «هست» افکار
عمومی جریحه دار و ناراحت می شود.
به نام یک ایرانی پاک باخته که عمری را در راه جان فشانی نسبت به شاهنشاه و مملکت طی
نموده ام و در مواقع بحرانی همواره پیشاپیش جان بازان شاه و مملکت برای مبارزه با خائنان در
صف مقدم بوده ام و اکنون دوران کهولت را آن هم به علت غرض ورزی وزیر شما با داشتن ده سر
عائله که آنها هم در زمره فداکاران هستند در نهایت سختی و بدبختی می گذرانم عاجزانه
استدعا می کنم دستور فرمائید افراد بی غرض و مطمئنی به میان مردم بروند اگر مندرجات این
عریضه را صددرصد تایید ننمودند نامه مرا به هر مرجعی که مایلید بفرستید تا به نام مفتری
تحت تعقیب قرار گیرم.
رجاء واثق دارم که محتویات این نامه را حمل بر تحریک علیه دولت و آشوب طلبی و
ماجراجویی نخواهید فرمود و برای یتیم کردن اطفال بیگناهم که پدر آنها جرمی جز
شاه دوستی و وطن پرستی و عدم سازش با نادرستان و خائنان نداشته به یک سلسله
فعالیت های نخست وزیرمآبانه دست نخواهید زد
با تقدیم احترام.
سیدمحمد صادقی.
مشاور وزارت پست و تلگراف و تلفن
زیباشهر.
بلوک 3 طبقه 4 شماره 71 یا صندوق پستی 517
توضیحات سند:
1ـ فتح اللّه ستوده فرزند علی اکبر در 1303 ش در تهران زاده شد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران سپری کرد و
در رشته برق و ماشین از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و برای ادامه تحصیلات عالی به آمریکا رفت و دیپلم
مهندسی رشته صنایع را از دانشگاه نیویورک گرفت.
در همانجا به سرمهندسی تحقیقات علمی منصوب شد.
همچنین
دوره مدیریت صنعتی را گذراند.
از مهمترین مشاغل او می توان به موارد زیر اشاره کرد: مشاور سازمان برنامه، مدیر
عامل شرکت سهامی کارخانجات ونک، رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت سهامی شیلات ایران، وزیر پست و
تلگراف و تلفن در کابینه های حسنعلی منصور و هویدا، عضو هیئت امنای مؤسسه عالی آموزش ارتباطات، عضو باشگاه
شاهنشاهی، باشگاه فرانسه، عضو شورای عالی شکار، عضو هیأت مدیره کاخ جوانان.
وی مدتی در انستیتوی
تکنولوژی به تدریس مشغول بود.
فتح اله ستوده که از وابستگان سیاست غرب در ایران و از اعضای مؤسس کانون
مترقی بود، در لژهای مختلف فراماسونری، از جمله: لژ ژاندارک و لژ دانش عضویت داشت.
او پس از پیروزی انقلاب
اسلامی به خارج از کشور گریخت و به همکاری با بنیاد به اصطلاح فرهنگی ابوالفتح محوی، مشغول شد.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
2ـ یداله شهبازی فرزند اکبر سال 1304 در تهران متولد شد.
تحصیلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته حقوق ادامه
داد.
سال 1326 در وزارت دارائی استخدام و بدوا به سمت کارمند اداره مالیات منصوب و سپس ممیز دایره تحقیق اداره
آمار و اطلاعات مالیاتهای مستقیم شد.
در تاریخ 18 /3 /1330 بدون دادن استعفا از خدمت دارائی در شرکت ملی نفت
(آغاجاری) به سمت کارآموزی استخدام و در نتیجه از خدمت در وزارت دارائی معاف گردید و تا 19 /12 /1342 در شرکت
ملی نفت به مشاغل مختلف مشغول گشت.
در 28 تیر 1335 با پوران صنیعی ازدواج کرد.
در آن مقطع که هویدا وزیر
دارائی بود به عنوان مشاور به وزارت دارائی و پس از انتصاب هویدا به نخست وزیری مشارالیه از تاریخ 10 /4 /1344 به
نخست وزیری مامور و در تاریخ 17 /10 /1345 به سمت معاون نخست وزیر منصوب گردید.
به علت سوءاستفاده هائی از
معاونت نخست وزیری برکنار و به کارهای حقوقی آنجا مشغول گشت!
با پیروزی انقلاب اسلامی از ایران گریخت و در لندن علیه جمهوری اسلامی با همکارانش دست به توطئه و خرابکاری
زد، در مراکش با شاه مخلوع ملاقات و همکاری نمود.
وی با افسران اسرائیلی و دکتر المودی فرماندار سابق تل آویو و
دیگر شخصیت های اسرائیلی رفت وآمدهای نزدیک داشته است.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
3ـ هادی هدایتی فرزند ابوالحسن، در سال 1302 در تهران متولد گردید و تحصیلات مقدماتی را در تهران گذرانید.
وی
دوره متوسطه را در دارالفنون به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل به خارج رفت و در رشته حقوق به تحصیل پرداخت.
هدایتی دکترای خود را در رشته حقوق از کشور فرانسه دریافت نمود.
وی در خارج عضو کنفدراسیون دانشجویان و
طرفدار حزب توده بود هدایتی پس از آن به ایران آمد و در وزارت فرهنگ به فعالیت پرداخت وی در دانشگاه تهران به
عنوان استاد حقوق به تدریس مشغول شد.
وی در روز 17 اسفند سال 1342 که حسنعلی منصور کابینه خود را تشکیل می داد به عنوان وزیر مشاور وارد کابینه او
شد.
منصور در تاریخ 18 آذرماه سال 1343 کابینه خود را ترمیم نمود و دکتر هادی هدایتی به عنوان وزیر آموزش و
پرورش به مجلس معرفی گردید.
هادی هدایتی پس از ترور منصور و تشکیل کابینه هویدا در هفتم بهمن ماه 1343 در
وزارتش ابقا گردید.
این سمت در ترمیم کابینه دوم هویدا نیز برای دکتر هدایتی منظور شد.
وی تا سوم آذرماه 1347
وزیر آموزش و پرورش بود.
به هنگام وزارت هدایتی، قانون تفکیک وزارت فرهنگ به دو وزارت فرهنگ و هنر و آموزش
و پرورش به مجلس برده شد و به تصویب رسید.
دکتر هدایتی در دوره 21 مجلس شورای ملی از سوی مردم شهرری به
مجلس راه یافت.
تألیفات او : ترجمه اصول فن اداره ـ تاریخ هرودت.
هادی هدایتی از اعضای شبکه ای بود که به عنوان «توده ای انگلیسی» مشهور بودند.
اعضای این شبکه از مأمورین
اینتلجنت سرویس انگلستان بودند که تحت هدایت احتمالی اسداللّه علم انجام وظیفه می کردند.
مشارالیه همچنین، عضویت شبکه مطبوعاتی و روشنفکری «بداَمن» را داشت و در مدتی که سردبیری روزنامه فرمان را
به عهده داشت، در راستای اهداف غرب فعالیت می کرد.
حسین فردوست در معرفی او می گوید:
«هادی هدایتی توده ای انگلیسی، از طریق تملق بی حد و زیاده روی در چاپلوسی به محمدرضا [موفق شد] خود را در
پست وزارت نگه دارد.
»
منبع:
کتاب
امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 182