تاریخ سند: 17 آبان 1339
اطلاعیه
متن سند:
شماره: 7179 /30 تاریخ:17 /8 /1339
اطلاعیه
عباس شاهنده ـ دکتر الموتی ـ اسماعیل پوروالی در رأس چند نفر دیگر از روزنامهنگاران وابسته به حزب ملیون محرمانه جلساتی تشکیل داده و تصمیم گرفتهاند بهتدریج انتقاد از دولت فعلی را شروع کرده و اینطور وانمود نمایند که دکتر اقبال از نخستوزیر فعلی لایقتر و شایستهتر است.1
آقای مهندس شریفامامی2 از این جریان مطلع شده و ایشان هم تصمیم گرفتهاند با عدهای از روزنامهنگاران تماس داشته باشند به دنبال ملاقات چند نفر از مدیران جراید با آقای نخستوزیر عصر روز یکشنبه 8 /8 /39 قاسم مسعودی (از پست تهران) دکتر بهزادی3 (مدیر مجله سپید و سیاه4) و عمیدی نوری (مدیر روزنامه داد) با آقای نخستوزیر ملاقات کردهاند.
در این ملاقات عمیدی نوری پیشنهاد کرده است که هفتهای یک روز به طور مرتب با آقای نخستوزیر ملاقات نمایند. آقای مهندس شریفامامی این پیشنهاد را نپذیرفتهاند.
این ملاقاتها و اقدامات به کمک صادق بهداد مدیر روزنامه جهان انجام میشود.
توضیحات سند:
1. دستهبندیهای سیاسی و تخریب و یا تحبیب نخست وزیران از ویژگیهای روزنامه نگاران عصر پهلوی بود. در خاطرات علی امینی به دستهبندیهای اهالی مطبوعات علیه وی که به اشاره شاه صورت میگرفت، اشاره شده است. بسیاری از این افراد به دنبال کسب قدرت و پول از طریق تحت فشار قرار دادن افراد بودند.
2. مهندس جعفر شریفامامی: فرزند محمدحسین نظامالاسلام، در 27 خرداد 1291 ﻫ ش در تهران متولد شد. جعفر شریفامامى تحصیلات متوسطه را در تهران به پایان رسانید و براى ادامهی تحصیل به سوئد و آلمان رفت و در این کشور آخرین مدرک تحصیلى خود را در رشتهی برق کسب کرد. او در ایران، در راهآهن دولتى شاغل بود و به معاونت این سازمان رسید. در سال 1324 مدیرعاملى بنگاه آبیارى، در تیر و اسفند 1329 در دولت رزمآرا وزارت راه و در دولت سپهبد فضلالله زاهدى مدیریت عامل سازمان برنامه را به دست گرفت و در سال 1333 به سناتورى تهران انتخاب شد. شریفامامى در دولت دکتر منوچهر اقبال وزیر صنایع و معادن شد و در شهریور 1339به نخستوزیرى رسید. دولت مستعجل شریفامامى ثمرهی یک دوره تنشهاى جدى در روابط ایران و آمریکا بود. تشدید فعالیت جناحهاى وابسته به «حزب دموکرات» آمریکا در ایران به اعتصاب معلمین و شهادت دکتر ابوالحسن خانعلى و سرانجام سقوط دولت شریفامامى در اردیبهشت 1340 انجامید. او در سال 1342 مقام ریاست مجلس سنا را به دست گرفت و تا آستانهی انقلاب اسلامى ایران، به مدت 15 سال، در این سمت بود.
جعفر شریفامامى در مرداد 1346 به ریاست مجلس مؤسسان سوم رسید که وظیفه داشت نیابت سلطنت فرح پهلوى را تسجیل کند. با آغاز امواج انقلاب اسلامى ایران، محمدرضا پهلوى در یکى از واپسین تلاشهاى خود به فراماسونرى و استاد اعظم آن، جعفر شریفامامى متوسل شد و وى را در نقش دیرینش، به عنوان محور تفاهم و «آشتى ملّی » سیاستهاى بیگانهی مؤثر در ایران به صدارت رسانید. باید افزود که برخلاف تصور شاه، هر چند شریفامامى طى دوران «شیخوخیت» خود، به عنوان سمبل «آشتى» و «تفاهم» کانونهاى قدرت بیگانه وجههاى اندوخته بود و لذا مىتوانست نمادى از «آشتى بینالمللى» به شمار رود، ولى او هیچ گاه نتوانست در سطح مردم به عنوان یک چهرهی «وجیه الملّه» مطرح شود. در دوران نخستوزیری وی کشتار وسیعی در شهرهای مختلف روی داد که مهمترین آن قتل عام مردم در 17 شهریور 1357 بود. که در حقیقت برگ سیاهی دیگر بر اوراق زندگی این استاد اعظم فراماسونری اضافه نمود. جعفر شریفامامى در تاریخ 14 /8 /1357 از صدارت استعفا داد و جاى خود را به دولت نظامى ارتشبد غلامرضا ازهارى سپرد.
شریفامامی ثروت زیادى در دوران حیات خویش اندوخت. احمد شیبانى ـ از نزدیکانش ـ به فردوست اطلاع داده است که هنگام خروج از ایران در زمان انقلاب 17 میلیون دلار به حساب خود در خارج ریخته بود. شریفامامى از مهرههاى واسط و محلل به شمار مىرفت که در شرایط بحرانى از او استفاده مىشد. یک بار پس از حسین علاء و قبل از دکتر علی امینى و در سال 1349 و بار دیگر در اواخر عمر رژیم در سال 57 به سمت نخست وزیرى رسید.
وى از دوران جوانى عضو تشکیلات ماسونى بود و در تشکیلات ماسونى، به استاد اعظمى رسید و از چهرههاى وابسته به سیاست غرب بود و پس از پیروزى انقلاب اسلامى، به انگلیس پناهنده شد و در سال 1378 در آمریکا درگذشت.
رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، کتاب هفدهم، جعفر شریف امامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385
3. علی بهزادی: در سال 1304ﻫ ش در رشت به دنیا آمد. پدرش غلامحسین بهزادی از افسران شهربانی بود که با درجهی سرهنگی بازنشسته شد. بهزادی پس از پایان تحصیلات دانشگاهی در مقطع لیسانس در سال 1328 راهی فرانسه شد و در سال 1331 موفق به اخذ مدرک دکتری از این کشور گردید. وی پس از بازگشت به کشور در سال 1331، مدتی را به با محمدعلی مسعودی در روزنامه «پست تهران» به همکاری پرداخت و سرانجام به صورت مستقل «مجله سپید و سیاه» را منتشر کرد. وی از اعضای تشکیلات فراماسونری و در « لژ کورش» عضویت داشت. علی بهزادی همکاری نزدیکی با ساواک داشت و براساس خط و مشی آنها سپید و سیاه را منتشر میکرد. این مجله مروج بیبند و باری فساد و فحشا در عصر پهلوی بود. بهزادی در دانشکدهی علوم و ارتباطات به عنوان استاد تدریس نیز میکرد. وی در اواخر عمر خاطرات خود را در سه مجلد و با عنوان «شبه خاطرات» منتشر کرد. وی در 6 شهریور 1389 در تهران درگذشت.
ر.ک: مطبوعات عصر پهلوی؛ کتاب چهارم مجله سپید و سیاه، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382
4. مجله سپید و سیاه: به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی علی بهزادی با روش سیاسی و اجتماعی بصورت هفتگی از سال 1332 در تهران منتشر میشد. این مجله مروج فرهنگ غرب و مدافع سلطنت پهلوی و درباریان بود.
منبع:
کتاب
مصطفی الموتینیا به روایت اسناد ساواک صفحه 51