تاریخ سند: 28 دی 1356
موضوع: عبداللّه نظرى فرزند عبدالنبى
متن سند:
سند شماره (56)
به: 312 تاریخ وقوع: 22 /10 /36
از: 2 ه 1 1028 تاریخ گزارش: 28 /10 /36
شماره گزارش: 2947 /2 ه 1
موضوع: عبداللّه نظرى فرزند عبدالنبى
پیرو: 2871 ـ 2 ه1 ـ 22 /10 /36
آیتاللّه آملى1 از قم با شیخ عبداللّه نظرى تماس و دستور داده به خاطر وحدت جامعه روحانیت و نشان دادن عکسالعمل در برابر وقایع اخیر قم از خواندن نماز جماعت خوددارى شود که شیخ عبداللّه نظرى سه روز از خواندن نماز جماعت در مسجد جامع سارى خوددارى و دیگر پیشنمازان مساجد سارى نیز از وى تبعیت مىنمایند ضمناً مشارالیه شخصى بنام اندرخوارا که گویا سرپرست کاروان حج نیز مىباشد از طرف خود به نکا فرستاده تا روحانیون آن منطقه نیز از برگزارى نماز جماعت خوددارى نمایند لذا شیخ حسین محمدى2 پیشنماز مسجد جامع نکاء و شیخ رضا صادقى پیشنماز مسجد توفیق نماز جماعت را سه روز برگزار نمىنمایند.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: صحت خبر مورد تأییداست تاکنون از شیخ حسین محمدى و شیخ رضا صادقى هیچگونه عمل خلافى مشاهده نشده است. ضمناً به مدت سه روز در هیچ یک از مساجد نماز جماعت برگزار نشد. هوشمند
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است % ب رومى
توضیحات سند:
1. میرزا هاشم آملى لاریجانى در سال 1322 هجرى قمرى 1283 شمسى در روستاى پردمه لاریجان آمل متولد شد. پس از تحصیل مقدمات، عازم تهران شد و از محضر حضرات آیات میرزا محمد رضا فقیه لاریجانى و سید محمد تنکابنى و میرزا یداللّه نظرپاک بهرهمند گردید. پس از ده سال راهى قم شد و در درس حضرات آیات حائرى، حجت، کوه کمرهاى، شاه آبادى و شیخ محمدعلى قمى حاضر گردید. وى پس از اخذ اجازه اجتهاد، در سال 1351 ه ق روانه نجف اشرف شد و در درس فقه و اصول آقایان سید ابوالحسن اصفهانى، نائینى و عراقى شرکت و سالها از آنان کسب فیض نمود. سرانجام به خاطر بیمارى در سال 1381 به ایران بازگشت و به قم رفت. وى که از مجتهدین و محققین طراز اول حوزه علمیه قم بود، شاگردان فراوانى در سطوح عالى تربیت کرد و موفق شد در مدت بیست سال، بیستوچهار دوره مکاسب شیخ انصارى را تدریس کند. در جریان نهضت امام خمینى (سلاماللّه علیه) و خصوصا حادثه کشتار فیضیه و دستگیرى حضرت امام در 15 خرداد 1342، همواره حامى امام و مردم بود و در حمایت از انقلاب اسلامى نقش خوبى ایفاء نمود.
از ایشان آثار زیادى از جمله کشف الحقایق، المعالم الماثوره و مجمع الافکار باقى مانده است.
سرانجام آیهاللّه میرزا هاشم آملى در روز چهارم رمضان 1413 مطابق با 7 /12 /1371 به دیار باقى شتافت و در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه سلاماللّه علیها، به خاک سپرده شد.
ر. ک : درسهایى از مکتب اسلام، ش 2، ص 33.
انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، ج 1، مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، ص 15.
2. آیتاللّه حسین محمدى لائینى فرزند محمدعلى در سال 1303 در روستاى ملامحله از روستاهاى هزار جریب بهشهر در یک خانواده روحانى بدنیا آمد. وى در سن کمتر از هشت سال از نعمت وجود پدر محروم و تحت سرپرست مادر فدارکار و با همت خویش تحصیلات علوم دینیه را نزد اساتید ممتاز آن در حوزههاى علمیه منطقه شروع نمود و چند سالى از محضر عالم متقى حضرت آیتاللّه نصیرى بهرهها جست سپس جهت ادامه تحصیل در بخش سطوح عالیه نزد مجتهد عصر، فقیه عادل و عارف مرحوم حضرت آیتاللّه آقاجان کوهستانى سالهاى متمادى تدّرس و تدریس نمود. و در سن 25 سالگى به منظور تکمیل تحصیلات رهسپار حوزه نجفاشرف شد و از محضر مراجع بزرگ و شخصیتهاى علمى و الهى چون حضرت آیتاللّه شاهرودى، حضرت آیتاللّه میرزاهاشم آملى و میرزاحسن یزدى ره بهرههاى فراوان برد و در سن 39 سالگى پس از گذراندن دو دوره خارج اصول و قسمت اعظم خارج فقه عبادى و معاملى و اخذ اجازه اجتهاد از اساتید بزرگ به کشور مراجعت نمود و به تدریس و ارشاد و خدمات دینیه و تربیت طلاب و احداث بناهاى خیریه همت گذاشت. وى صرفنظر از جنبههاى معنوى و اخلاقى یکى از چهرههاى درخشان علمى ولى ناشناخته در منطقه مازندران محسوب مىشدند.
از بدو شروع انقلاب اسلامى تا اوجگیرى و پیروزى به امید حاکمیت اسلام و برچیده شدن مظاهر کفر همواره طلایهدار حرکتهاى روشنفکرانه و انقلابى در منطقه بود او با جرئت و قاطعیت تمام پیشاپیش صفوف تظاهرکنندگان و راهپیمایان قرار داشت، لذا مردم با مشاهده او دلگرم مىشدند و پشت سر این جلودار خردمند و بصیر راه مىافتادند. تاریخ انقلاب و مردم انقلابى این سامان هرگز فراموش نمىکند صحنههاى باشکوه راهپیمایى هزاران زن و مرد شجاع را که شبها در اوایل انقلاب به سمت روستاها انجام مىشدند و بدینگونه انقلاب اسلامى به همت این مردم بزرگ به خانههاى روستایى و در دل مردم رسوخ و نفوذ کرد. پس از پیروزى انقلاب با تأسیس و سرپرستى ارگانهاى انقلابى در جهت سازندگى جامعه به فعالیت پرداخت با اینکه محور انقلاب در این منطقه بود از خودمحورى جدا پرهیز داشت و ذرهاى در فکر مطرح نمودن خود و جلب توجه مردم به خود نبوده است بیت وى ملجاء و مأمن مردم بود بسیارى از فقرا و خانوادههاى بى سرپرست را شخصاً تحت پوشش داشت و ماهیانه حقوقى کم و بیش به اندازه بضاعت خود به آنها مىپرداخت. ایشان دو دوره به عنوان نماینده مردم مازندران در مجلس خبرگان انتخاب شد و در سال 1372 به علت بیمارى قلبى و ریوى دارفانى را وداع نمود که جنازه آن مرحوم در تاریخ 18 /7 /72 با شرکت گسترده مردم، روحانیان، مسئولین استان و شهرستان و ائمه جمعه استان در نکاء تشیع و جهت خاکسپارى به قم انتقال داده شد.
سند شماره (57)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 1 صفحه 61