تاریخ سند: 14 فروردین 1346
موضوع : وضع شیعیان لبنان
متن سند:
به : کل هفتم 712
از : کل دوم 212 شماره : 54 /12
مسئله آمادگیهایی که شیعیان لبنان برای استقبال از سید موسی صدر عالم
روحانی عالی قدر ایرانی الاصل در هنگام مراجعت خود از سفر آفریقا تهیه
می بینند محافل سیاسی و مذهبی کشور لبنان را در مدت اخیر به خود جلب
کرده.
جای آن دارد که وضع شیعیان لبنان ـ به طورکلی از نظر اهمیت نقشی که به
احتمال قوی، این طایفه در توجیه سیاست کشور خویش در آینده نزدیک ایفا
خواهد نمود ـ به دقت بررسی و معروض گردد تا با توجه به مراحمی که ذات
اقدس همایونی حامی شیعیان نسبت به قاطبه شیعیان دارند و همچنین با در نظر
گرفتن استفاده معنوی و اجتماعی و حتی سیاسی که از ترقی شیعیان به طور عموم
و علو شأن سید موسی صدر علی الاخص نصیب ایران در لبنان خواهد شد،
مطالعه و نظریات عالی را امر به ابلاغ فرمایند.
شیعیان لبنان اگر چه تاکنون هم مواجه با اشکالات اجتماعی و سیاسی
فراوانی می باشند ولی بدون شک وضع فعلی آنها نسبت به گذشته و حتی چند
سال پیش تفاوت زیاد کرده، روز به روز به سوی بهبودی پیش می رود.
فی المثل
تا ده سال پیش سطح فرهنگ در صفوف شیعیان به اندازه ای پایین بوده که دولت
هنگام استخدام کارمندان به اندازه کافی کارمند واجد الشرایط در بین شیعیان
نمی یافت و ناچار سهمیه این طایفه را سنیها و یا دروز[یها] و دیگران می گرفتند و
به همین جهت فعلاً کمتر کارمند شیعه عالیرتبه با سابقه در ادارات دولتی یافت
می شود.
حال آن که در حال حاضر این وضع دگرگون شده و مثلاً اگر سهمیه
شیعیان در اداره ای دو یا سه کارمند باشد گاهی اتفاق می افتد که سی الی شصت
نفر در امتحانات ورودی (که قاعدتا قبل از استخدام کارمندان در لبنان انجام
می گیرد) از طرف شیعیان شرکت می کنند.
همچنین از نظر مادی و اجتماعی شیعیان پیشرفت قابل ملاحظه ای کرده اند.
شیعیان، سابق غالبا به کارهای کم درآمدی از قبیل کشاورزی، باربری در بندر،
واکس زنی و پیشخدمتی و حداکثر پاسبانی یا ژاندارمری یا سربازی اشتغال
داشتند و کسانی که به عنوان «کتبه» و کارمندان کوچک ادارات مشغول کار
می شدند طبقه ممتاز آنها بودند.
ولی فرزندان آنها که از فشار فقر و فاقه خود به
کشورهای دورافتاده آفریقا و آمریکای جنوبی مهاجرت کرده بودند در سنوات
اخیر با سرمایه های بالنسبه کلانی به میهن بازگشته و طبقه سرمایه دار ممتازی را
تشکیل داده اند که وزنه اقتصادی به شمار می روند.
متأسفانه از نظر سیاسی شیعیان لبنان هنوز نتوانسته اند با پیشرفتهای
فرهنگی و اجتماعی و مادی خود همگام شوند و تاکنون مسیحیان و سنیها در این
زمینه بر آنها برتری دارند و همین تباین موجب شده که انقلاب درونی شدیدی در
روحیه شیعیان به وجود آید و سعی کنند تا تشکیلات سیاسی خود را از صورت
عشایری سابق بیرون آورده، بر حسب احتیاج رهبران سیاسی خویش را از بین
افراد تحصیل کرده و درستکار انتخاب نمایند لذا نفوذ زعمای قدیمی شیعیان از
قبیل خانواده های: الاسعد، حماده1، بیضون، خلیل، عسیران، زین و غیره کم کم
کاسته شده و فرزندان این خانواده ها دیگر مانند سابق تنها به اتکای نفوذ
عشایری خود نمی توانند مصدر امور باشند و در انتخابات پیروز گردند.
اگر چه
در ظاهر هنوز فرزندان این خانواده ها در رأس امور شیعیان قرار دارند ولی در
حقیقت فرزندان این خانواده ها به کمک تحصیلات عالیه خود موفق به اشغال این
مقامات شده اند با وجود این رقابت شدیدی بین افراد تحصیل کرده شیعه برای
اشغال مشاغل مهمه به وجود آمده است.
سید موسی صدر که نخست هدف وی خدمت اجتماعی بود، مشاهده نمود که
پیروان مذاهب دیگر و به خصوص سنیها نمی خواهند شیعیان از وضع ضعیف
سیاسی کنونی خود بیرون بیایند و بدان جهت از هر گونه کمکی به پیشرفت آنها
دریغ می ورزیدند؛ زیرا بیم دارند شیعیان که از نظر تعداد جمعیت بیشتری را
تشکیل می دهند و اخیرا افراد تحصیل کرده بیشتری در بین آنها پیدا شده
جانشینی سنیها که اکنون بعد از مارونیها2 در دولت مقام دوم دارند گردند و بدین
منظور با بهترین حربه یعنی تفرقه بین زعمای شیعه به مبارزه شیعیان درآمده اند.
از طرف دیگر چون شیعیان در لبنان برخلاف مارونیتها، سنیها، دروز3 و تمام
طوایف دیگر «مجلس ملی» دارای مرکز و خانه ای می باشد و در نتیجه رهبر
واحد و یا مقام برجسته ای که زعمای آنها وادار به همکاری بکند وجود ندارد.
از
این نظر سید موسی فعالیت خود را متوجه تشکیل مجلس ملی برای شیعیان
نموده و در سه سال اخیر با مشکلات زیادی مواجه و موفقیتهایی
نصیب وی گردیده است.
نخست زعمای سیاسی شیعیان با سید موسی مخالفت
کردند زیرا در عرف لبنان چنین متداول است که رئیس مجلس و یا خانه هر
طایفه را یکی از علمای مذهبی آن طایفه به عهده بگیرد و فی المثل کاردینال
معوشی رئیس خانه مارونیها و شیخ حسن خالد مفتی جمهوری لبنان و شیخ
محمد ابوشقرا مفتی دروز، رئیس خانه دروزیهاست و به همین منوال چنانچه
برای شیعیان خانه ملی تشکیل گردد ریاست آن با یکی از علمای مذهبی خواهد
بود و کلیه زعمای سیاسی شیعیان ناچار به خاطر مصالح انتخاباتی خود از وی
باید پیروی کنند و بدیهی است این موضوع برای زعمای سیاسی شیعیان که در
حال حاضر هر کدام خود را رهبر کل شیعیان می دانند ناگوار آمد.
ولی با استقبالی
که تمام طبقات شیعیان از پیشنهاد سید موسی صدر نمودند وزرا و نمایندگان
شیعه نیز ناچار خود را پشتیبان آن اعلام کردند.
مصر نخست کوشش فراوانی کرد که سید موسی را به سوی خود جلب کند و
نامبرده هم چون نفوذ ناصریها [را] تحت چهره تقویت ناسیونالیسم عرب قوی
دیده بود تا حدودی بی میل به همکاری با آنها نبود ولی چون متوجه شد که مصر
باطنا با هیچ یک از رهبران شیعه توافق ندارد لذا حالت بی طرفی مطلق اختیار
نمود و مصر چون از مساعی خود در این راه نتیجه ای نگرفت، روش خود را تغییر
داده، عده ای از آخوندهای مزدور شیعه لبنان را به مخالفت وی برانگیخت و [به]
حمله تبلیغاتی [وسیعی] علیه سید موسی صدر دست زد که از جمله وی را مزدور
استعمار، مزدور ارتجاع، مزدور پیمان سنتو4، مزدور پیمان اسلامی، جاسوس
ایران و غیره معرفی نمود و در
نتیجه پیکار سید موسی صدر با مصر صورت مبارزه ناصری و ضد ناصری و
حتی سوسیالیست و ضد سوسیالیست به خود گرفته، مسیحیان نیز به پشتیبانی
سید موسی برخواستند و همین عوامل، خود، موجب شهرت و افزایش نفوذ سید
موسی گردید؛ به طوری که بدون شک در حال حاضر وی را متنفذترین شخصیت
شیعه لبنان چه از نظر سیاسی و چه از نظر مذهبی می توان نامید.
البته خود وی
تاکنون ظاهرا از سیاست بی طرفی دست برنداشته و هیچ گاه به حملات مصر
پاسخی نداده است.
سید موسی حوالی دو ماه پیش به آفریقا مسافرت کرد تا با شیعیانی که در
کشورهای آن قاره به عنوان مهاجر و غیره زندگی می کنند آشنا گردد و ضمنا
برای اجرای پروژه های خیریه خود در لبنان که متضمن ساختن خانه ای برای
شیعیان، بیمارستان، باشگاه، مدرسه و غیره می باشد، کمکهایی بگیرد و تاکنون
نیز در آنجا می باشند.
سید موسی طبق اخباری که از جراید و سایر منابع مختلفه رسیده در این سفر
همه جانبه از طرف سفیر لبنان و رؤسای جمهوری کشورهای آفریقایی و رجال
دولتی آن کشورها استقبال شده و ضیافت مفصلی به افتخار وی برپا گردیده
است؛ به طوری که پیوسته در رفت و آمدها وزرا و مقامات رسمی همراه وی
بوده اند.
شیعیان و مسیحیان لبنان با وجود اینکه هنوز در حدود یک ماه به
مراجعت سید موسی صدر مانده است، از هم اکنون خود را آماده استقبال بسیار
باشکوه و بی نظیری از ایشان می کنند که احتمال می رود از استقبال رئیس جمهور
نیز وسیع تر باشد که احتمال می رود کلیه نمایندگان و وزرای شیعه و مسیحی و
عده زیادی از رجال مذهبی و بیش از 50 هزار نفر از شیعیان لبنان در آن شرکت
خواهند داشت.
جبهه مخالفین دولت (شمعون ـ جمیل ـ اده) پیش بینی می کنند که سید موسی
صدر با گامهای بسیار وسیعی پیش می رود و در آستانه زمامداری شیعیان قرار
گرفته است و از هم اکنون این سه گروه سعی می کنند خود را به وی مقرب سازند.
توضیحات سند:
1ـ حماده ـ صبری :
سیاستمدار لبنانی، فئودال
عشایری، نماینده بعلبک، از
رهبران استقلال لبنان در سال
1973 و رئیس سنی مجلس
نمایندگان لبنان.
وی در سال
1902 به دنیا آمد.
به عنوان
نایب نخست وزیر و وزیر کشور
در سال 1947 انتخاب شد و در
طی سالهای 1972 ـ 1973
وزیر امور عام المنفعه بود و در
سالهای 1973 ـ 1974 وزیر
کشاورزی بود.
وی در سال
1975 درگذشت.
2ـ مارونیها :
فرقه ای از مسیحیان لبنان که
نسبت خود را به قدیس مارون
می رسانند.
مارونیها بزرگترین
فرقه مسیحی در لبنان محسوب
می شوند (800 هزار نفر) و از
آغاز استقلال لبنان در سال
1943 قدرت را با سنی ها تقسیم
کرده اند (رئیس جمهور، فرمانده
ارتش و رئیس بانک مرکزی
معمولاً از مارونیهاست و
نخست وزیر هم از فرقه سنّی)
فرقه مارونی به طور سنّتی
مورد حمایت فرانسه بوده است.
3ـ دروز :
یکی از طوایف اسماعیلی
(اسلامی) است که در اصل به
«حاکم بامراللّه فاطمی» و ایمان
به امامت او در قرن 11 باز
می گردد.
از دو جبهه نژادی و
فرهنگی از اعراب محسوب
می شدند و به زبان عربی تکلم
می کنند.
قرنها پیش، در رشته
کوههای و ودیان لبنان و سوریه
و فلسطین مستقر شدند.
در میان
آنها رهبران بزرگی مانند
فخرالدین معنی کبیر (1585 ـ
1653) وجود داشت.
وی
علی رغم وجود سیطره عثمانی،
بر فلسطین و بخشهایی از
سوریه حکومت می کرد.
در قرن
17، هنگامی که وطن عربی،
مورد طمع استعمارگران غربی
قرار گرفت، دول مزبور
توانستند با ایجاد شکاف بین
دروزیها و مارونیها، آتش فتنه
و کشتار سال 1860 را مشتعل
نمایند.
در زمینه فقهی،
دروزیها بر عقاید (سری) و
رسوم خویش، که آن را از سایر
مذاهب اسلامی متمایز
می نماید، باقی مانده اند.
تنها
بزرگان و عقلای صاحب شأن
دروزی از تفصیل و مشروح
عقاید خویش مطلعند و دیگران
غالبا نسبت به این موارد
بی اطلاعند.
شایستگی و نظافت
دروزیها، زبانزد همگان است.
همچنین نبرد شدید آنها در
جنگ با عثمانیها در قرن 17 و با
فرانسویها در قرن 19، شهرت
فراوان دارد.
شاید بتوان ادعا
نمود که، انقلاب جبل عرب
(حوران) مشهورترین انقلاب
ملی جدید آنها باشد.
انقلابیهای
جبل عرب در انقلاب «کفّ
الاخضر» بر ضد استعمارگران
بریتانیایی و صهیونیستی، در
سال 1930 شرکت جستند.
از
میان رهبران ملی آنها می توان
به تعدادی از آنان اشاره نمود:
امیر شکیب ارسلان ؛ یکی از
افراد مؤثر جنبش ملی عرب در
نیمه اول قرن بیستم، سلطان
اطرش: رهبر انقلاب جبل، کمال
جنبلاط: رئیس حزب
سوسیالیست پیشرو و یکی از
شخصیتهای ملی برجسته لبنان،
برخی از آنها نیز در احزاب
انقلابی عرب دیده می شوند.
قتل منصور اطرش و شبلی
عیسمی که عضو حزب بعث
عربی به انضمام تعدادی از
نویسندگان و شعرای ملی
پیشرو در اراضی اشغالی
نیروهای امپریالیست،
صهیونیست، تلاش وسیعی را
در جهت برپا نمودن فریادهای
فرقه گرایی در میان دروزیها
مبذول داشتند، تا هر چه بیشتر
وسایل تجزیه و تضعیف تشکل
عربی را مهیا نمایند.
صهیونیستها با پذیرفتن
دروزیها به خدمت نظام از سال
1956 و سردادن ندای «دولت
دروزی» به ایجاد شکاف میان
دروزیها و سایر گروههای عربی
اقدام نمودند.
لازم به تذکر است
که صهیونیستها می خواستند با
ایجاد دولتهای فرقه ای ضعیف،
به تفکر ملیت عرب در
خاورمیانه، ضربه وارد نمایند.
بدین ترتیب آنها می توانستند بر
مناطق عربی، به آسانی مسلط
شوند.
در حدود 000 /250
دروزی در لبنان و نزدیک به
همین تعداد در سوریه و
000 /50 نفر نیز در اراضی
اشغالی به سر می برند.
(فرهنگ سیاسی لبنان، علیزاده،
ص 149، 165
4ـ سنتو :
سازمان مرکزی (علامت
اختصاری : سنتو) در 21 اوت
1959 به عنوان جانشین «پیمان
بغداد» به وجود آمد.
در این
پیمان، دولتهای عضو پیمان
بغداد (ایران، انگلستان، پاکستان
و ترکیه) به جز عراق، شرکت
کردند.
ایالات متحده آمریکا
عضو این پیمان نبود، امّا بر آن
نظارت داشت و در مانورهای
آن شرکت می کرد و به اعضای
آن کمک نظامی می داد.
سازمان
پیمان مرکزی حلقه مرکزی
سیستم دفاعی غرب شناخته
می شد و ناتو و سیتو را بهم
می پیوست.
این پیمان که از
سالها پیش قوّت خود را از دست
داده بود، سرانجام در 1979 با
خروج ایران (پس از برقراری
رژیم جمهوری اسلامی) و
سپس پاکستان و ترکیه از آن، از
میان رفت.
(ر.ک : دانشنامه
سیاسی، فرهنگ اصطلاحات و
مکتبهای سیاسی، داریوش
آشوری، ص 202)
منبع:
کتاب
امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 80