صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجویی از آقای حسن حسین‌زاده موحد

بازجویی از آقای حسن حسین‌زاده موحد


متن سند:

بازجویی از آقای حسن حسین‌زاده موحد

س . با احراز هویت شما تعیین نمایید محرک سرکار در تهیه و توزیع تراکت‌ها چه شخص یا اشخاصی بوده‌اند و چه افرادی در این زمینه با شما همکاری داشته و اصولاً هدف و منظور شما از پخش تراکت‌ها چه بود؟
ج . من پس از اینکه از زندان قصر آزاد شدم یکی از کسانی که در سال اول دبیرستان با من همکلاس بود به نام داود دستمالچی چندین مرتبه به مغازه ما آمد و مرا در کارهایی که کرده بودم تشویق کرد بعد مدتی او را ندیدم می‌گفتند مسافرت رفته پس از اینکه به تهران آمد در مسجد حاج ملا محمدجعفر به تحصیل علوم دینی پرداخت و حجره‌ای گرفت. من هم که تا قبل از این آماده برای فعالیت بودم به حجره وی می‌رفتم گاهی که صحبت می‌کرد مرا تشویق به این قبیل اعمال می‌نمود تا یک مرتبه که چند روز به مسابقه ایران و اسرائیل1 باقی بود به او گفتم جایی برای ساختن مهر داری؟ او نوشته‌هایی را که برای ساختن مهر آماده کرده بودم گرفت و پس از مطالعه گفت پیش من باشد تا به مهرسازی بدهم ولی بعد از چند روز گفت کاغذها را بگیر و به مهرسازی صنعت نو مراجعه کن تا او برایت مهر بسازد من هم یک روز به مهرسازی صنعت نو رفتم و کاغذی را دادم که مهرساز گرفت و گفت تا روز اربعین ساخته می‌شود و قبض رسیدی در مقابل آن به من داد و مبلغ 8 ریال اخذ کرد. روز بعد کاغذ دیگری بردم و به او دادم مبلغ 5 ریال نیز برای آنها از من گرفت و مهر را به حجره داود دستمالچی بردم. او گفت دو قطعه نمد بگیر و روی تخته‌ای میخکوب کن و جوهر استامپ بخر و بیار اینجا من هم گلیسیرین روی نمد می‌ریزم و کاغذ بخر من هم نخست یک کیلو کاغذ خریدم و به آن حجره بردم هر دو نشستیم و کاغذها را به کمک یکدیگر بریدیم و مقدار زیادی تراکت تهیه کردیم روز بعد روز مسابقه امجدیه بود برای پخش تراکت به آنجا رفتم. ابراهیم نظری که سال گذشته هم با ما هم پرونده بود آنجا بود به او مقدار زیادی از تراکت‌ها دادم و گفتم پخش کن من هم که مقدار زیادی برایم مانده بود در دو نقطه پخش کردم یکی در خیابان و دیگر در خود امجدیه بعد از آن که 28 صفر نزدیک بود مقدار زیادی که از آن یک کیلو کاغذ مانده بود بریدیم و مهر زدیم و روز 28 صفر به حسینیه‌ای که در خیابان شهباز واقع است و جمعیت زیادی در آنجا جمع می‌شوند رفتم نخست خودم در دو نقطه تراکت‌ها را ریختم وقتی در نقطه دوم ریختم شخصی به نام عمادی که در مسجد موسی‌بن‌جعفر او را دیده بودم مرا دید و بقیه تراکت‌ها را گرفت و در آنجا ریخت دو کیلو کاغذ دیگر خریده بودم و در حجره‌ دستمالچی گذاشته بودم تا باز هم تراکت تهیه کنم ولی دیشب قبل از اینکه به خانه بروم کاغذهایی را که در جیبم بود ریختم دور و دیگر فکر تهیه آن را از خود دور کردم کسی تا قبل از اینکه تراکت‌ها پخش شود از آنها و کار ما دو نفر اطلاع نداشت ولی پس از پخش به عبدالرسول حجازی گفتم چنین کاری کردم او گفت خوب بود ولی حرف دیگری نزد این بود کلیه کاری که من کردم نوشته‌هایی هم که مهر شد من خودم نوشته بودم روز‌ها در مغازه اوقات بیکاری به نوشتن آنها مشغول می‌شدم واقع کارهایی که من انجام دادم همین ها بود و غیر از این خلاف واقع است شخص دیگری هم از کارها اطلاع نداشته که من می‌کردم در بازجوئی قبلی آقای بازجو فکر می‌کردند کسانی که در زندان قصر زندانی هستند مرا به این کارها تشویق کرده‌اند ولی مادر من نامه‌هایی را که از زندان به توسط پست برای می‌رسید مطالعه کرده و در آنها هم آنچه نوشته شده بود تشویق من به درس بود.
س . اظهارات خود را به چه نحو گواهی می‌نمائید.
ج . به وسیله امضاء. الموحد

توضیحات سند:

1. ارتباط وسیع رژیم پهلوی و رژیم غاصب قدس، شروع منازعه ای سخت میان مردم مذهبی ایران با رژیم شاه بود، رژیم شاه در واقع در مناسبات خود هیچ دریغی از علنی شدن رابطه با سران اسرائیل نداشت. در ورزش اما شیوه مبارزه با شاه به شکل دیگری بود.
پیروزی اسرائیل بر همسایگان عربش در جنگ شش روزه، خشم مسلمانان ایران را نیز برانگیخت، چرا که خود را عمیقاً با اعراب مخالف اسرائیل هم آرمان می دانستند و حکومت شاه را که ابائی از فروش نفت به اسرائیل ندشت، به عنوان متحد این دشمن می‌شناختند.
اما شکست اعراب در جنگ شش روزه سال 1967 ، به احساسات ضد صهیونیستی میان مسلمانان ایران دامن زد آن‌گونه که


















در بسیاری سخنرانی‌ها در مساجد، رژیم صهیونیستی آماج تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم قرار گرفت. در چنین فضایی در سال 1968(1347) اعلام شد که تیم ملی فوتبال اسرائیل برای شرکت در بازی‌های جام ملت های آسیا به ایران می‌آید.
به این ترتیب، درست در زمانی که تیم‌های ورزشی اعراب، اسرائیل را تحریم می کردند، رژیم شاه ایران که خواستار پیگیری یک سیاست مستقل در قبال مساله اعراب و اسرائیل بود، میزبان یک تیم از اسرائیل شد. در هفته‌های پیش از مسابقات، تنش در تهران کاملاً آشکار بود. این شایعه رواج داشت که یهودیان ایران از تیم اسرائیل حمایت خواهند کرد.
تنش در تهران بالا گرفته بود و در روز مسابقه شایعه‌ای وسیع در شهر پیچید که حبیب القانیان، یک سرمایه دار متمول یهودی که با رژیم شاه ارتباط تنگاتنگی داشت و مالک ساختمان معروف پلاسکو در چهارراه استانبول و مورد تنفر شدید مردم مسلمان ایران بود، 1500 بلیت استادیوم 30000 نفره امجدیه را برای توزیع میان یهودیان خریده است تا به نفع تیم اسرائیل شعار دهند.
بلیت در بازار سیاه به قیمت بالا معامله می‌شد و تعدادی از تماشاگران بدون بلیت به درون استادیوم هجوم آوردند. این خود به شایعه‌ای دیگر دامن زد که براساس آن مأموران درهای ورزشگاه امجدیه را به عمد باز گذاشته بودند تا مردم بدون بلیت وارد شوند و شاه بتواند با ایجاد امکان حضور مسلمانانی که به نفع تیم ایران شعار می‌دادند، پیوند خود را با اسلام و ایرانیت به اثبات رساند.
در طول مسابقه تماشاگران شعارهای ضد اسرائیلی سر می‌دادنند و بالون‌هایی با نقش صلیب شکسته به هوا پرتاب می‌کردند. در پایان تیم ملی ایران با گل‌های همایون بهزادی و پرویز قلیچ خانی با نتیجه دو بر یک به پیروزی رسید و قهرمان آسیا شد. تماشاگران زمین بازی را گل باران کردند و بیش از دو ساعت در محل مسابقه به سر دادن شعارهای ملی پرداختند در حالی که پلیس با نگرانی از سفارت آمریکا که مجاور استادیوم بود حفاظت می‌کرد. تعداد کمی طرفداران رژیم صهیونیستی بعد از مسابقه با ایجاد بلوا سعی در به آشوب کشیدن آن روز تهران داشتند. مردم تعدادی الاغ را که یک چشم آنها با چشم بند بسته شده بود، به یادآوری موشه دایان، وزیر دفاع وقت اسرائیل، در خیابان‌ها می‌گرداندند.
طرفداران رژیم صهیونیستی با این پیروزی به شایعاتی دامن زدند از جمله این که دولت شاهنشاهی ایران به داور مسابقه رشوه داده، یا این که تیم اسرائیل عمداً باخته تا شاه بتواند ادعا کند آنچه اعراب از انجامش ناتوان بودند، یعنی شکست اسرائیل، در کشور او تحقق یافته است. از دیدگاه بسیاری از تماشاگران ایرانی، این یک مسابقه بین دو دولت نبود، بلکه مسابقه‌ای بود که بعد از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل باعث شکست رژیم غاصب صهیونیستی در میدان بین‌المللی شده بود.
پیروزی 1347 ، فوتبال را به پدیده ویژه‌ای در ایران مبدل کرد. بازیکنان تیم ایران بارها به شرکت در برنامه‌های رادیویی دعوت شدند و عکس‌های آنها در خیابان‌ها دست به دست می‌شد. همه روزه به جوانانی که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می‌کردند افزوده شد و این خود شایعه دیگری را دامن زد که سود این پدیده به جیب کارخانه پلاستیک سازی حبیب القانیان می‌رود.
مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سال 1362 در گفتگویی تلویزیونی» آن روزها طلبه جوانی بودم که به تهران آمده بودم. جو عمومی در تهران علیه تیم اسرائیل بود و بعد از مسابقه همه مردم شادی خود را از این پیروزی نشان می‌دادند. در تاکسی هم راننده می‌گفت دیدید چطور به آن‌ها گل زدیم که این‌ها نارضایتی ملت ازهمکاری شاه با اسرائیل را نشان می‌داد«.
همین روند مبارزه و اظهار خشم و نارضایتی نسبت به ارتباط رژیم شاه با رژیم اشغال‌گر قدس و موج مخالفت و ابراز خشم نسبت به رژیم اسرائیل و جنایات بی شمار او علیه فلسطینیان در سال‌های 1349 و 1353 (1970 و 1974 میلادی) در مسابقات آسیایی و در مصاف تیم فوتبال ملی ایران و رژیم اسرائیل با شدت بیشتری بروز کرد... ( رک: خاطرات عزت‌شاهی، تدوین و تحقیق محسن کاظمی، صفحه 51 تا 54 ، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول سال 1385 و هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، غلامرضا کرباسچی، جلد دوم صفحه 400 و 401 ، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول سال 1371)

منبع:

کتاب شهید حاج حسن حسین‌زاده موحد به روایت اسناد ساواک صفحه 129


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.