تاریخ سند: 27 تیر 1346
متن سند:
مجله خواندنیها مورخ 24 /4 /46 نامه وارده با امضای مستعار جرقه را درج
نموده که نکات اساسی آن بشرح زیر میباشد: باید افسوس خورد هیچوقت و در
هیچ زمانی مطبوعات و قلم در کشور ما باین درجه تنزل و انحطاط و ابتذال دچار
نشده بود تمام نویسندگان با شخصیت قلمهای خود را شکسته و در انزوا و بهت
فرو رفته و بجای بلبلان زاغان و بزدلان با نوشته های منحط، نکبت خیز و
تملق آمیز در باتلاقهای عفن عرصه را بر نویسندگان اصیل ایرانی تنگ کرده اند
بطوریکه در آستانه شروع انتخابات کسی مطلقا این کمدی یا تراژدی را مورد
توجه قرار نداده و کوچکترین بحثی در اطراف بزرگترین مسئله حیاتی ملت ایران
نمیکند.
کجاست آن نیروهای مبتکر و سازنده؟ کو افکار عمومی مساعد؟ کجاست آن
اعتماد مردم بدستگاه قانونگذاری؟ دستگاه قانونگذاری کجاست؟
دستگاه حاکمه برای دوره آینده مجلس هیچگونه زحمتی بر خود هموار نکرده و
بنام انتخابات حزبی تصمیمات قطعی برای انتصاب عده ای بنام وکیل اتخاذ
نموده اند بطوریکه حتی منتصبین نیز از انتصاب خود بی خبرند.
وقتیکه صریحا اعلام گردید این دوره انتخابات صددرصد حزبی است، مفهومش
اینست که این دوره ملت ایران صددرصد از مداخله و شرکت در امر انتخابات
محروم اند و حق استفاده از حقوق مفوضه قانون اساسی ندارند.
زیرا ملت ایران بهیچوجه داخل حزبین نیستند و عقیده باین احزاب ندارند و
حاضر نیستند باعضای این احزاب رای دهند.
پس در واقع قانون اساسی زیر پا گذاشته شده و ملت ایران از حقوق اولیه خود که
همان شرکت در انتخابات آزاد است و رستاخیز خونین انقلاب مشروطیت
بخاطر آن بر پا گردید محروم شده اند.
با این وصف فاتحه قوه مقننه عملاً و حقیقتا در کشور خوانده شده و اثری از
آزادی رای و انتخاب و بیان نمانده است حزب اکثریت و اقلیت اعضای قوه مقننه
را به تناسب سهم شیر و روباه چون مال مفت و غارتی بین خود تقسیم کرده اند
بطوریکه حتی گوشت شتر قربانی زمان خاقان مغفور را با این بیرحمی تقسیم
نمیکردند.
آیا در امر انتخابات دوره 22 آزادی نسبی وجود دارد؟ آیا اصلا فعلی بنام
انتخابات در جریان است؟ پس مبارزه انتخاباتی و مظاهر انسانی و جهانی آن
کجاست؟ چرا کسی از آن خبر ندارد، آیا انتخابات باندازه یک عروسی نباید سر
و صدا داشته باشد؟ تمام طبقات ملت از مترقی و غیر مترقی از جریان برکنار و
بی خبرند، سکوت و خاموشی مرموز و مرگ آسا و یأس، اکناف و اعماق جامعه را
فراگرفته و از جنبش و حرکت اثری نمانده است.
با چنین انتخابات و با انتصابات در غوغای پرفتنه جهان طوفانی گوی افتخار را
نمیتوان ربود، حرف حرف است و عمل عمل دیدیم که عرب حماسه گفت و
اسرائیل عمل کرد، زمان حرف سپری شده است.
برای رهائی کشتی انقلاب از طوفانهای هولناک به وجود رجال شجاع از خود
گذشته احتیاج است.
با یک مشت بزدل و دروغ باف و بی عقیده و فاقد هر نوع مسلک اجتماعی و سیاسی نمیتوان به مشکلات
فائق آمد زیرا چراغ دروغ فروغ ندارد و خیلی زود خاموش و بتاریکی گراید.
خواندنیها : خود شما که این همه از آزادی دم میزنید، حتی از ذکر نام واقعی خودتان در زیر آنچه نوشته اید
امتناع دارید چگونه توقع دارید سایرین خود را با شاخ گاو طرف کنند و بخطر بیندازند که شما و امثال شما
به آزادی تئوری و مشروطه دلخواهتان برسید؟
همین مجله نوشته است :
آنقدر که ملت غیور و صبور و بردبار و خوانندگان عزیز برای خواندن سرگذشت هنرمندان علاقه نشان
میدهند به امور انتخابات نشان نمیدهند حق هم دارند، بمردم چه که کی میخواهد وکیلشان بشود،
انتخابات حزبی و لیستی است ما در این میان چکاره ایم؟ پس زنده باد شهین و مهین.
(به خواندنیها بگوئید اصلا درج این مطالب حاکی از شیطنت باطنی و بد جنسی خودت است و صدای ته
دل خودت است که نمیتوانی به زور دولت انتخاب شوی)
تلفونی با خواندنیها تماس گرفته وقت تعیین شود که بیاید و قبلاً بدفتر ویژه اطلاع دهید که سر کار سرهنگ پرنیان فرهم قبلاً
حاضر باشد
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله خواندنیها به روایت اسناد ساواک صفحه 120