تاریخ سند: 19 آذر 1357
موضوع: فعالیت حبیباله عسگراولادیی
متن سند:
به: عرض میرسد تاریخ: 19 /9 /1357
از: 322
موضوع: فعالیت حبیباله عسگراولادیی
در ملاقاتی که بین یکی از اساتید دانشگاه با نامبرده بالا انجام گرفت مطالبی به شرح زیر مورد مذاکره قرار گرفت:
استاد دانشگاه پیرو مذاکرات قبلی عنوان نموده است که از بحثهای پراکنده با بعضی از اساتید چنین اطلاع حاصل نموده است که بعضی از عناصر گویا طرفدار شدّت عمل شدید نسبت به تظاهرکنندگان میباشند و ممکن است در مناطق هشتگانه تهران برخوردهای شدید اتفاق افتد و باید مسئولین اجرائی راهپیمائی این مطلب را در نظر داشته و گروههای پزشکی به همراه داشته باشند. مسئله دیگر آنکه نظامیان در صورت نزدیکی تظاهرکنندگان به ساختمانها و مناطق معیّن حتماً دست به کشتار مردم و متفرق کردن آنها و ایجاد یک دولت کودتائی صددرصد نظامی خواهد زد و در واقع امکان جنگ داخلی شروع پیدا میکند و در این باره هیچگونه ریسکی نباید کرد چون تصمیم دولت قطعی است. بردن هرگونه اسلحه و نمایش سلاح در راهپیمائی نیز راهپیمائی را تبدیل به میدان جنگ میکند زیرا مقامات دولت نظامی نسبت به اسلحه در روزهای اخیر شدیداً حساسیت دارند.
حبیب عسگراولادی گفت که آقای دکتر امینی به عنوان واسطه با بعضی از روحانیون تهران تماس گرفته و ضمن گفتگوهای خود به همان مطالب بالا اشاره کرده و به خصوص راجع به شعارها و جهت راهپیمائی و حمل اسلحه سئوالات زیادی کرده که خود نشان میدهد که اولاً: دولت هنوز تصمیم قطعی نگرفته و ثانیاً: از این مطلب هراس دارد. عسگراولادی ادامه داد که حتی اگر منع عبور و مرور 48 ساعته شود مردم در این دو روز به خیابانها خواهند ریخت و دیگر راه بازگشتی موجود نیست و اضافه نمود که در مورد گروههای پزشکی اقدام خواهد شد که هر منطقه گروه پزشکی سیار و ثابت تهیه کند و اعلامیه علماء تهران را که در آن 8 منطقه ذکر شده است ارائه و اشاره نمود که برای هر منطقه، مناطق فرعی در نظر گرفته شده که در صورت متفرق کردن یا جلوگیری از تجمع افراد به مناطق دیگر رفته و از آنجا مناطق حرکت را آغاز کنند.
عسگراولادی همچنین گفت که با گروه انتظامات گفتگو کرده که حتیالامکان از بروز حوادث جلوگیری خواهد شد و اگر تظاهرات ادامه یابد آرام خواهد بود.
وی در مورد دستگیری شیخ[سید] محمد بهشتی1 گفت که دستگیری این شخص احتمالاً به خاطر انجام مذاکراتی بوده و دولت بدین وسیله قصد برقراری رابطه داشته و تا به حال نمیدانسته چه اشخاصی از علماء تهران عمده هستند و حتماً رهبران جبهه ملّی آقای دکتر بهشتی را معرفی کردهاند. ضمناً نامبرده راجع به اختلاف نظرهائی که علماء تهران با سازمان دفاع از حقوق بشر2 دارند گفتگو و گویا در مورد این که سازمان دفاع از حقوق بشر پیشتاز راهپیمائی شده دلگیر میباشند.
نظریه بخش 322:
طرح مطالب بالا صحت دارد و تصمیمات متخده بعدی گروه خمینی در ارتباط با راهپیمائی روزهای تاسوعا و عاشورا به همراه یک نسخه از اعلامیه روحانیون وابسته در تاریخ 18 /9 /57 به استحضار رسیده است. ضمناً باتوجه به مطالب مطروحه در جلسه مورخ 15 /9 /57 چند نفر از اعضاء گروه یادشده در محل کار حبیباله عسگراولادی، در ملاقات انجام شده توجه همکار به وظائف وجدانی و حیثیتی او در زمینه جلوگیری از آشوب و بالنتیجه کشته شدن عدهای از مردم بیگناه به هر صورت و به هر طریقی که امکان داشته باشد یادآوری، ضمناً به طریق غیرآشکار و ضمنی نظر دولت را در سرکوبی هرگونه بلوا و آشوب یادآوری و توجهات لازم دیگر داده شد که با این ترتیب تصور میرود طرح مطالب اولیه گزارش خبر بر این مبنا باشد. ضمناً با در نظر گرفتن خصوصی بودن مذاکرات حفاظت همکار ضروری میباشد.
بهرهبرداری شود. 22 /9
شهنام 19 /6 /57
آقای پناهی 25 /9 /57
توضیحات سند:
1. بازداشت آیتالله دکتر بهشتی: به دنبال برنامهریزیهای گسترده شهید بهشتی و یاران امام و انقلاب برای تظاهرات روز تاسوعا و عاشورای سال 57 که مصادف با 19 و 20 آذر بود، رژیم پهلوی در نهایت استیصال، روز 14 آذر اقدام به بازداشت ایشان طبق ماده 5 قانون حکومت نظامی می¬نماید. مفاد ماده مذکور چنین است: «اشخاصی که سوء ظن مخالفت با دولت مشروطه و امنیت و انتظام عمومی در حق آنها بشود قوه مجریه حق توقیف آنان را خواهد داشت و پس از توقیف، استنطاق آنان شروع میشود هر گاه در استنطاق سوء ظن به کلی رفع نشود شخص مظنون در توقیف باقی و بعد از اختتام حکومت نظامی به عدلیه تسلیم خواهد شد.» ولی با توجه به شرایط موجود در آن دوره، از ادامه بازداشت ایشان منصرف شده و در روز 16 آذر او را آزاد می¬نماید. (نک: شهید آیت¬الله دکتر محمد حسین حسینی بهشتی به روایت اسناد ساواک، صفحه 338 و 341 و مصوبات مجلس شورای ملی، 27 /4 /1290، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی)
2. جمعيت ايراني دفاع از حقوق بشر: كريم سنجابي در خاطرات خود در مورد تشكيل جمعیت ايراني دفاع از حقوق بشر می¬گوید: «آقاي مهندس بازرگان و چند نفر ديگر پيشنهاد كردند كه جمعيتي به اسم طرفداران حقوق بشر تشكيل بدهند. بنده هم چون تشكيل چنين جمعيتي را در خط مبارزه و وسيله¬اي براي اتحاد نيروها مي¬دانستم با آن موافقت كردم. اين جمعيت در منزل من و به رياست من اعلام موجوديت كرد و مصاحبه اول آن با روزنامه نگاران خارجي نيز در منزل من و به وسيله من صورت گرفت و اعلاميه اول آن به امضا من صادر گرديد. بعد از مدتي كه گذشت و واكنش شديدي از طرف دولت نسبت به آن صورت نگرفت، آقاي بازرگان نامزد رياست آن شدند. بنده هم اعتراضي نكردم. در همين ايام از طرف سازمان حقوقدانان بين¬المللي، به نظرم اگر اشتباه نكنم شخصي به نام ويليام باتلر، وارد ايران شد و در منزل احمد صدر حاج سيد جوادي كه از رفقاي بازرگان است، دعوتي از كميته به عمل آمد كه در آن جا جمع شديم. وقتي كه بنده وارد آن جا شدم، دختر آقاي مهندس بازرگان مترجم جلسه بود و انگليسي را روان صحبت مي¬كرد. متوجه شدم كه اين آقاي باتلر در جمع رفقاي مهندس بازرگان بيگانه نيست و به اصطلاح «سلمان منا اهل البيت» است و با آنها از سوابق كارها و فعاليت مشتركشان صحبت مي¬كند. از آن جا دريافتم كه تشكيل اين جمعيت ما مرتبت با سوابقي است و با دستگاههاي خارجي هم ارتباط دارد. از آن تاريخ به بعد بنده در اين جمعيت طرفدار حقوق بشر ايران، شركت نكردم. به خصوص در همان ايام آقاي مهندس مقدم مراغه¬اي كه يكي از اعضاي اين جمعيت بود به منزل من آمد و چون نارضايتي مرا دربارۀ عمل مهندس بازرگان تشخيص داد صراحتاً به من گفت در ايامي كه قبل از آغاز مبارزات اخير در آمريكا بوده، هر جا مي¬رفته و با هر مقام امريكايي كه صحبت مي¬كرده، آنها فقط اسم از آقاي مهندس بازرگان مي¬بردند. (امیدها و نا¬ امیدی¬ها، خاطرات سیاسی دکتر کریم سنجابی، صفحه 284 و 285)
منبع:
کتاب
حبیبالله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 567