تاریخ سند: 2 خرداد 1350
[موضوع:] تشکیل جلسه مذهبی در مسجد هدایت
متن سند:
[شماره:] 8741 /20 ه 2
پس از اداء نماز جماعت توسط سید محمود طالقانی در مسجد هدایت قرائت
قرآن کریم وسیله سید ابراهیم موسوی انجام آنگاه معادیخواه واعظ به مدت نیم
ساعت پیرامون خلقت اولیه انسان و ساختمان قوای تعقل و جنبش و همچنین
دوران تسلط و قدرت نهائی در ازمنه گذشته و وجود آزادی در بین اجتماع به
تفصیل صحبت کرد و جلسه
مزبور در ساعت 2040 پس
از صرف چای خاتمه یافت
افراد حاضر حدود 150 نفر
و از بین آنان مهندس مهدی
بازرگان ـ مهندس عرب زاده
ـ دکتر عباس شیبانی ـ
حجتی کرمانی واعظ ـ
حجتی کرمانی دانشجو ـ
هزارخانی ـ محمد بهفروزی
ـ شاه حسینی ـ رضاخانی ـ
رضا سلیمی ـ علی بابائی ـ
حاجی میرزائی ـ حاجی
اسلامی ـ عبداله حسینی ـ
محمدعلی قیومی هوشیار ـ
اسمعیل امیرخانی ـ کریم
امیرخانی ـ مروج عاشری ـ حسام الدین انتظاری ـ محمدعلی یزدان پناه شناخته
شدند و پس از ختم جلسه بعضی از افراد گردهم جمع و بحث هایی می نمودند، از
آن جمله در جمع حسام الدین انتظاری ـ مهندس عرب زاده ـ دکتر شیبانی ـ
صحبت از سیاست انورسادات1 در مصر و جلوگیری از مداخله شوروی در امر
آن کشور بود و در جمعی دیگر جریان سرقت بانک ملی بود و اظهار می گردید که
سارقین در حین دستبرد شعارهایی به نفع چریک های سیاهکل می دادند و دولت
تاکنون موفق به دستگیری آنان نگردیده است ضمنا به طوری که احمد سلطانی
در بازار اظهار داشته شایع است ارتشبد جم2 را دزدیده اند و معلوم نیست در کجا
به سر می برد و دستگاه هم حاضر به افشای آن نیست.
نظریه یکشنبه ـ به صحت گزارش شنبه اعتماد حاصل است ضمنا تحقیق پیرامون
مفاد خبر به حفاظت شنبه لطمه وارد می آورد.
سپاهی
نظریه چهارشنبه ـ نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
توضیحات سند:
1ـ محمد انورالسادات ـ رئیس
جمهور سابق مصر ـ در 25 دسامبر
1918 در دهکده ای واقع در
دلتای رود نیل به دنیا آمد.
پدرش
کارمند یک بیمارستان بود.
سادات پس از تحصیلات متوسطه
و در دانشکده افسری با جمال
عبدالناصر آشنا شد.
وی در
1952 به نهضت افسران آزاد
پیوست و پس از پیروزی کودتای
1952 ناصر، وزیر کشور شد.
مدتی سردبیری روزنامه های
«الجمهوریت و التحریر» را
برعهده داشت و بین سالهای
1957 تا 1961 دبیرکل «حزب
اتحادیه ملی مصر» بود.
از سال
1961 تا 1964 رئیس مجلس
ملی مصر بود.
پس از آن دوبار ـ
به مدت 3 سال ـ معاون رئیس
جمهور بود.
پس از درگذشت
ناصر ـ در 16 اکتبر 1970 ـ به
عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.
سادات پس از رسیدن به قدرت،
به تدریج از مواضع ناصر دور شد
و راه انحراف و سازشکاری را در
پیش گرفت و پس از جنگ 1973
که در آن توانست کنترل کانال
سوئز را پس 8 سال به دست آورد،
به تدریج به سمت غرب متمایل
شد.
در سال 1976 قرارداد دولتی
مصر و شوروی (سابق) را لغو کرد
و در سال 1977 در میان شگفتی
فراوان مردم مصر و جهان عرب،
به اسرائیل سفر کرد.
و با این اقدام
این رژیم را به رسمیت شناخت.
ادامه سیاست موجب انعقاد پیمان
صلح بین مصر و اسرائیل، (کمپ
دیوید) شد.
این پیمان، خشم
کشورهای اسلامی را برانگیخت
و بیشتر کشورهای عرب رابطه
سیاسی خود را با مصر قطع کردند
و یا به حال تعلیق در آورند.
سادات از سال 1978 اقدام به
جانشینی سلاح های امریکایی
به جای انواع روسی آن نمود و در
سال 1980 خود را رئیس جمهور
مادام العمر مصر خواند.
او در
همین سال با اسرائیل رابطه
دیپلماتیک در سطح سفارت
برقرار ساخت.
سادات در 1981 کمک های
نظامی و اقتصادی فراوانی برای
رژیم سودان و شورشیان حسن
هابره در چاد ارسال کرد و به دنبال
تجاوز گسترده عراق به ایران از
ارسال کمک های تسلیحاتی و
نیروی انسانی به عراق دریغ
نورزید.
همه این اقدامات سادات
با مخالفت مردم مصر مواجه بود؛
از این رو موج مخالفت و شورش
و تظاهرات به صورت پراکنده
علیه وی آغاز شد و گروههای
مخالف اقداماتی نیز انجام دادند.
سادات سرانجام روز ششم اکتبر
1981 در جریان یک رژه نظامی
با تیراندازی یک واحد از
نظامیان مصری که در حال حرکت
از مقابل جایگاه بودند به قتل
رسید.
عامل اصلی این اقدام
ستوان «خالد شوقی اسلامبولی»
منسوب به گروه اسلامی «الجهاد»
بود که دستگیر و به همراه
دوستانش به شهادت رسید.
پس
از این واقعه بیش از سه هزار نفر
دیگر از مسلمانان مصری به جُرم
همدستی در ترور سادات دستگیر
و روانه زندان شدند.
(روزشمار انقلاب اسلامی جلد
اول دفتر ادبیات انقلاب اسلامی
حوزه هنری سازمان تبلیغات
اسلامی صفحه 100 و 101 سال
1376)
2ـ فریدون جم فرزند محمود جم
از مهره های اساسی و نزدیک
حکومت رضاشاه و محمدرضا
پهلوی، متولد 1293 ش در
تبریز.
تحصیلات ابتدایی و
متوسطه را در تهران و
پاریس به اتمام رسانید، سپس
دانشکده افسری سن سیر پاریس
را گذرانید.
دوره دانشکده
افسری تهران را نیز به پایان برد.
دوره دانشگاه جنگ انگلستان و
چند دوره کوتاه مدت را نیز در
آمریکا گذرانید.
در 1316 به
درجه افسری رسید و یک سال
بعد داماد رضاشاه شد.
این
ازدواج فرمایشی بود و شاه میل
داشت قبل از این که ازدواج
فوزیه و محمدرضاشاه سر بگیرد،
دختران خود را هم شوهر داده
باشد.
لذا فریدون جم فرزند
نخست وزیر وقت و علی قوام
فرزند قوام الملک شیرازی که هر
دو افسر ارتش بودند، برای این
کار انتخاب گردیدند.
مطلعان
می گویند هیچ نوع رضایتی در
طرفین وجود نداشت.
به همین
دلیل ابتدا اشرف پهلوی از علی
قوام طلاق گرفت و بعد از مرگ
رضاشاه نیز شمس پیوند
زناشویی خود را گسیخت.
فریدون جم درجات خود را در
ارتش پیمود و با درجه سرتیپی،
فرمانده دانشکده افسری شد.
پس از آن درجه سرلشکری و بعد
از آن سپهبدی گرفت.
مدتی
معاونت ارتش غرب با او بود و
چندی فرماندهی ارتش شرق را
تصدی می کرد.
سرانجام به قائم
مقامی ستاد بزرگ ارتشتاران
رسید و بعد از ارتشبد بهرام
آریانا با درجه ارتشبدی رئیس
ستاد شد.
چند سال در رأس ستاد
قرار داشت.
به طور ناگهانی از
ریاست ستاد برکنار و با سمت
سفیر به مادرید رفت.
درباره
برکناری وی سخن زیاد گفته اند.
یک مقام مطلع از زبان خود جم
چنین می نویسد:
«مستشاران نظامی آمریکایی در
ایران همیشه در گفتگوها و
مذاکرات خودشان با شاه از من
تعریف می کردند، ولی یک روز
ژنرال زایتس فرمانده مستشاران
آمریکا در ایران، با لبخندی به
من گفت که «امروز بوسه مرگ را
نثار کردم» و موقعی که مفهوم
این جمله را از او پرسیدم، جواب
داد «در ملاقات با شاه به او گفتم
که جم بهترین ژنرال در ارتش
ایران است.
» از آن روز به بعد
اوضاع دگرگون شد و به صورتی
درآمد که دست به هرکاری
می زدم در آن کار به بن بست
می رسیدم.
شاه هر روز به دلیلی
انگشت روی نارسائی های
موجود در ارتش می گذاشت،
ولی البته در هر مورد نیز موقعی
که برای یافتن علت نارسائی
تحقیق و بررسی می شد، همیشه
این نتیجه به دست می آمد که
تقصیر از من نبوده و یا اگر هم
دخالتی در آن داشته ام صرفا به
دلیل مواردی بوده که قبلاً به
تصویب شخص شاه رسیده است.
ولی علیرغم این مسایل، پیوسته
شاهد بودم که جوّ نامساعدی
علیه من رو به گسترش است و
وضع به شکلی در می آید که
دیگر قادر نیستم به سهولت دست
به کاری بزنم.
تا این که یک روز
در جمع فرماندهان نظامی موقع
صحبت راجع به نارضایتی شاه از
بعضی از واحدهای ارتش خطاب
به فرماندهان نظامی گفتم:
ناخشنودی شاه از چنین مسایلی
هم از نظر شغلی و هم از نظر
احساسی برایم فوق العاده
زجرآور است.
چون من نه تنها
شاه را فرمانده خود می دانم بلکه
به او به عنوان برادر خود نیز
عشق می ورزم.
روز قبل از
شرفیابی، علم وزیر دربار، در
باب این بی مبالاتی که شاه را
برادر خطاب کرده ام تذکر
شدیدی داد و تکلیف استعفا
کرد.
» [28 /4 /50]
جم بعد از برکناری بازنشسته شد
و به مأموریت اسپانیا رفت
[30 /6 /50] چهار سال در آنجا
بود.
وقتی مأموریتش پایان
یافت، دیگر شغلی به او ارجاع
نشد و در لندن اقامت گزید.
رویه
شاه در بیست سال آخر سلطنتش
در برابر افسرانی که نیرومند و
مغرور و جدی بودند، بدین
صورت بود که پس از برکنار
کردن آنها از ارتش، یک شغل
سیاسی موقت در داخل یا خارج
برای مدت کوتاهی به آنها
واگذار می کرد و پس از اتمام آن
مأموریت، برای همیشه آنها را به
بایگانی راکد می سپرد.
نمونه های زیادی وجود دارد:
مانند سرلشکر پاکروان که به
سفارت فرانسه رفت، سپهبد
مالک به مأموریت در آلمان
اعزام شد، سپهبد محوی، سپهبد
نصراللهی، سرلشکر مقبلی،
سپهبد اسکندر آزموده که از
جمله افراد خارج شده از ارتش
بودند.
فریدون جم در 1357 چند بار
برای عضویت در هیئت دولت
دعوت شد، ولی حاضر به
پذیرفتن هیچ گونه سمتی نشد.
(شرح حال سیاسی و نظامی
معاصر ایران، دکتر باقر عاقلی،
جلد اول، صفحه 545 تا 547،
نشر گفتار سال 1380)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 250