صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: برگزاری مجلس ختم به مناسبت فوت دانشجو حسین توسلی و زلزله‌زدگان منطقه خراسان

تاریخ سند: 4 مهر 1347


موضوع: برگزاری مجلس ختم به مناسبت فوت دانشجو حسین توسلی و زلزله‌زدگان منطقه خراسان


متن سند:

به: 316 شماره: 23945 /20ه‍3 از: 20ه‍3 پیرو 22145 /20 ه‍ 3 ـ 26 /6 /47 از ساعت 1600 الی 1800 روز 24 /6 مجلس ختمی از طرف سید محمود طالقانی و مهندس بازرگان و دانشجویان به منظور فوق در مسجد ارک برگزار گردید.
در این جلسه بدواً محمود مرتضایی‌فر1 آیاتی چند از کلام‌اله مجید را قرائت نمود.
سپس آقای مروارید به منبر رفت و در مورد وقوع زلزله شروع به صحبت نمود و ضمن سخنرانی خود اظهار داشت مصیبت بزرگتر از زلزله خراسان2 زلزله فکری است که در جوانان این مملکت ایجاد شده شهامت، مردانگی، غیرت و عفت از جامعه ما رخت بربسته کدام شخص پرهیزکار است که منظره زن‌های ولگرد و بی‌عفت را در خیابان‌ها ببیند و به هیجان درنیاید خداوند از این زلزله ما را مصون بدارد.
اگر زلزله امروز عده‌ای از هم‌وطنان ما را به خاک هلاکت کشانیده است چه تضمین شده که این زلزله یک روز در تهران نیاید؟ تعداد شرکت‌کنندگان این مجلس که اغلب دانشجویان و بازاریان و کارمندان دولت بودند در حدود 2000 نفر و افراد شناخته شده عبارت بودند از داریوش فروهر یکی از رهبران جبهه ملی، حکیمی‌ یکی از زندانی‌شدگان نهضت آزادی، محمد مهدی اندوهی3 و برادرش محمد علی یزدان پناه کارمند شرکت سهامی کارخانجات ایران.
باقر خطیبی کتاب‌فروش در مسجد هدایت،‌ مهدی و ابوالحسن و حسین پسران سید محمود طالقانی، سید ابراهیم موسوی پیراهن فروش در کوچه رفاهی، مهندس سنجابی یکی از زندانی شدگان نهضت آزادی، مهدی خمسی، محمد صادق قاضی طباطبایی4 کارمند دفتر اسناد رسمی در حوالی چهارراه شاه، حسین عدالت منش کارمند برق ورامین، جهانگیر عدالت منش، وحدتی شغل معلم در ورامین، کریمی انباردار بهداری برق تهران، سلیمی روزنامه‌فروش در خیابان سعدی جنب بیمه، صادقی یکی از کارکنان کارخانه چوب‌بری علی بابایی.
با پرونده شیخ علی‌اصغر مروارید ارائه شود.
قبلاً موضوع را گزارش نمود.
بهره‌برداری شد بایگانی شود 30 /7 /47 آقای صالحی با توجه به تاریخ وقوع و تاریخ گزارش علت تأخیر در ارسال موضوع توضیح خواسته شود 6 /7

توضیحات سند:

1ـ محمود مرتضایی‌فر از اوایل تأسیس مسجد هدایت به عنوان مکبر و قاری قرآن در اجرای برنامه‌های مذهبی آن نقش فعالی داشت.
ایشان به هنگام ورود حضرت امام خمینی (ره) به ایران و حضورشان در بهشت زهرا با شعارهای پرشور انقلابی و مذهبی،‌ جایگاه خاصی در مراسم مذهبی و سیاسی پس از انقلاب به خود اختصاص داد و با برپایی اولین نماز جمعه توسط آیت‌الله طالقانی به عنوان مجری برنامۀ جمعه انجام وظیفه می‌نمود.
آقای مرتضایی‌فر از مسئولین ستاد نماز جمعه می‌باشد.
2ـ زلزله خراسان: در تاریخ 9 شهریور 1347 زلزله شدیدی با قدرت 7 /8 ریشتر به مدت 3 ثانیه شرق خراسان را ویران کرده و هزاران کشته و مجروح بر جای گذارد، روزنامه‌ها نوشتند: «بر اثر زلزله که در ساعت 2 و 20 دقیقه بعدازظهر روز نهم شهریور ماه روی داد محوطه‌ای به وسعت دو هزار کیلومتر مربع به شدت لرزید و شیر و خورشید سرخ اعلام کرد که فاجعه 10 هزار کشته بر جای نهاده است، در حالی که خبرگزاری‌های بزرگ جهان تعداد تلفات را تا 20 هزار نفر گزارش دادند.
آمار مجروحین به 100 هزار نفر سر زد و خسارات حدود 115 میلیون تومان تخمین زده شد.
قدرت زلزله خراسان که دیاری را در اشک و خون و ماتم غرق کرد، 20 مگاتن یعنی 1000 برابر قویتر از بمب اتمی بود که در هیروشیما منفجر شد.
بر اثر این نیروی مخرب افسار گسیخته پوسته زمین به طول 70 کیلومتر از چرمه (از بخش‌های خراسان) تا صحرای شرقی ترک برداشت.
مرکز زلزله دهکده کاخک در 24 کیلومتری جنوب گناباد بود.
مدت زلزله حدود 3 ثانیه و شدت آن 7 /8 بود.
خبرنگار روزنامه دیلی اکسپرس: از 8 هزار جمعیت آن دهکده حدود 7 هزار نفر به هلاکت رسیدند.
شعاع زلزله تا شهرها و دهکده‌های فردوس، کاشمر، طبس، گناباد، بیرجند، تربت، نیشابور، فیض‌آباد، بشرویه، سرخس، بجستان، باخزر، چرمه، نوبهار، گودرز، کالک، دشتی و شقری کشیده شد.
در تاریخ 12 /6 /47 شیر و خورشید اعلام کرد: 500 شهر و دهکده و کلاته در اثر زلزله خراسان آسیب دیده‌اند.
در تاریخ 14 /10 /47 مجدداً در خراسان زلزله روی داد و سیصد خانه را ویران کرد، پنج نفر را کشت و سی نفر را مجروح ساخت» (ر.ک: اکثر روزنامه‌ها در تاریخ مذکور) پس از وقوع زلزله روحانیون در اکثر شهرها و روستاهای ایران دست به کار شده و مردم را برای کمک به زلزله‌زدگان بسیج کردند و مساجد نیز به عنوان پایگاه‌های جمع‌آوری کمک‌های مردم بیش از گذشته فعال شد.
قبوض اعانه که در مسجد جلیلی تهیه شده بود به مساجد مهم از جمله مسجد هدایت برده شد تا همه به اندازه توان خود کمک نمایند.
در سندی به تاریخ 17 /6 /47 ساواک گزارش می‌دهد: «...
.
در پایان جلسه [مسجد هدایت] محمدرضا توانا مقداری قبوض اعانه که از طرف مسجد جلیلی چاپ و به معرض فروش گذارده بودند در مسجد هدایت آورد و به کمک خلیل شالچی، محمد صادق قاضی طباطبایی، محمد مهدی اندوهی مقداری از آنها را به فروش رسانید و حاضرین از قبوض مذکور که جهت کمک به زلزله‌زدگان تهیه شده خریداری نمودند...
.
.
مبالغ جمع‌آوری شده از حاصل فروش قبض‌های اعانه برای ساختن خانه برای زلزله‌زدگان که به نظارت خود اعضای مسجد جلیلی ساخته می‌شود، خواهد رسید و یا در صورت کمی پول در ا ختیار یکی از سازمان‌های مذهبی مانند حسینیه ارشاد و یا مراکز دینی دیگر قرار خواهد گرفت.
چون با تحویل وجه فوق به سازمان‌های دولتی این پول حیف و میل خواهد شد و به جیب آنها خواهد رفت ...
.
(رک: شهید حجت‌الاسلام دکتر محمد جواد باهنر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه 215 و 216) در سند مهم دیگری به تاریخ 31 /6 /47 که حاکی از فعالیت جمعی روحانیون در امر کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان و هراس وابستگان رژیم از این اقدامات است.
آمده: سه روز بعد از زلزله‌ جنوب خراسان سید محمود قمی اجتماعی از چند نفر دوستانش منجمله‌ هاشمی‌نژاد، شیخ عباس طبسی، شیخ ابوالقاسم تلافی، خامنه‌ای، مقدس گلابگیر، جعفر طباطبایی قمی معروف به حائری و عده دیگر تشکیل پس از تهیه دو کامیون خواربار پوشاک و غیره به صوب محل‌های زلزله زده حرکت می‌نماید روز 22 /6 /47 که سید محمود قمی از منطقه زلزله‌زده به مشهد مراجعت می‌نماید اظهار می‌نماید.
پس از ورود به گناباد و عیادت از چند بیمار تصمیم گرفتم به فردوس برویم و پس از ورود به فردوس جلو فلکه چادری برافراشتیم و اجناس را در آن حصار کرده سپس در مقام تحقیق برآمدیم که دانش سخنور را پیدا نماییم و چون دانش سخنور در چهار فرسنگی فردوس بود تلافی و خامنه‌ای را دنبال وی فرستادم پس از این‌که وی آمد از این اقدام خوشحال شد که ما چنین تشکیلاتی را داده‌ایم و نامبرده حاضر شد به ما کمک نماید که به زلزله‌زدگان کمک برسانیم.
در این میان عده‌ای هم که از مشهد کمک آورده بودند به ما ملحق شدند با نظر دانش سخنور مرتباً به آسیب‌دیدگان کمک می‌رساندیم.
ضمن این‌که به زلزله‌زدگان کمک می‌کردیم یک سرهنگی که گویا سرپرستی تشکیلات شیر و خورشید را عهده‌دار بود به من مراجعه و گفت شما چکاره هستید گفتم از مشهد آمده و مشغول توزیع جنس به مردم می‌باشم اظهار نمود سرپرست اکیپ چه کسی است گفتم تلافی است تلافی را به فرمانداری بردند یک ساعت گذشت نیامد 5 نفر دیگر از دوستان را فرستادم آنها هم نیامدند خودم می‌خواستم بروم در این بین دانش سخنور آمد و دید من فوق‌العاده عصبانی هستم، علت را جویا شد گفتم در این‌جا هم که مشغول خدمت مردم هستیم ما را ول نمی‌کنند.
گفت خودم می‌روم و دانش سخنور هم به دنبال آنها رفت و چون نیامد خودم به فرمانداری رفتم و با خود گفتم یا باید کشته شوم یا این‌که تکلیف این اشخاص مزاحم را روشن کنم نزدیک فرمانداری که رسیدم دیدم دانش سخنور به اتفاق دوستان من می‌آیند و ساعتی گذشت آقای روحانی نماینده مجلس و فرماندار فردوس و چند نفر دیگر منجمله رئیس شهربانی و یک افسر ژاندارمری آمدند و عذرخواهی کردند که سوءتفاهم پیش آمده و گذشته است و من در کمال قدرت صحبت کرده گفتم این آقایان مصیبت و فاجعه و بیچارگی سرشان نمی‌شود و همه چیز را سیاست می‌دانند بالاخره روحانی پس از عذرخواهی گفت اگر کاری دارید بفرمایید تا برایتان انجام دهیم من هم از وی چادر خواستم فوری 2 دستگاه چادر در اختیارمان قرار دادند و ما هم به نام پایگاه امدادی روحانیت چادرها را بپا کردیم و چون جلو راه بود در ظرف سه روز 12 کامیون که از راه رسید به ما ملحق گردیدند و ما هم مرتباً اجناس را بین زلزله‌زدگان تقسیم می‌کردیم تا این‌که من آمدم مشهد و در آن‌جا جعفر طباطبایی قمی و خامنه‌ای و هاشمی‌نژاد و بقیه دوستان مشغول فعالیت هستند.
سپس سید محمود قمی اظهار می‌دارد: اطلاع دادند آیت‌اله میلانی رفته است در فردوس چادری برپا کند و چون نگذارده‌اند لذا به ما ملحق شده من تصمیم دارم به فردوس برگردم ساعت 2300 روز 22 /6 /47 مجدداً محمود قمی به اتفاق‌ هاشمی‌نژاد و چند نفر دیگر به فردوس عزیمت می‌نماید و مقدار یک کامیون هم جنس همراه خود به منطقه زلزله‌زده می‌برند روز 24 /6 /47 سید محمود قمی از فردوس به مشهد مراجعت و سپس به تهران می‌رود.
(رک: شهید حجت‌الاسلام و المسلمین سید عبدالکریم هاشمی‌ نژاد، مرکز بررسی اسناد تاریخی،‌صفحات 239 تا 241) 3ـ محمدمهدی اندوهی (یزدان‌پناه)، فرزند ابراهیم در سال 1312 در شهرستان نهاوند به دنیا آمد و تا ششم ابتدایی درس خواند و مدتی به عنوان وردست در مغازۀ خواروبارفروشی به کار مشغول شد و سرانجام به عنوان نگهبان سازمان آب منطقه‌ای تهران استخدام شد.
سوابق اندوهی که به نام حجت یزدان‌پناه نیز مشهور است از سال 42 تا 56 در ساواک و در حد کسی که با حضرات آیات طالقانی و مهدوی کنی مرتبط بوده و همواره در جلسات مساجد جلیلی و هدایت شرکت می‌کرده، مندرج است.
4ـ سید محمدصادق قاضی طباطبایی فرزند آیت‌الله سیدحسین قاضی طباطبایی در سال 1321 در شهرستان قم متولد شد.
خاندان آیت‌الله قاضی طباطبایی از علمای بزرگ ایران هستند.
افرادی چون: آیت‌الله میرزاعلی قاضی، قاضی بزرگ، علامه طباطبایی و سید محمدعلی قاضی طباطبایی منسوب به این خانواده‌اند.
پس از تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات متوسطه به عنوان کارمند دفتر اسناد رسمی در تهران مشغول به کار شد.
وی با اغلب مبارزان مسلمان ارتباط نزدیک داشت از آن جمله در قم با شهید حاج آقا مصطفی خمینی دوست بود.
اولین بار در سال 1343 به علت داشتن جزوه‌ای که از منزل امام خمینی (ره) دریافت کرده بود، دستگیر و مدت یک ماه زندانی شد.
بار دوم در ساعت 22:30 روز سه‌شنبه 11 /12 /43 در حالی‌که تعداد بیست برگ از شماره سوم نشریه انتقام به تاریخ انتشار 8 /12 /43 را در دست داشت در تقاطع خیابان امیرکبیر و خیابان ایران به همراه آقای مصطفی حائری‌زاده یزدی بازداشت شد و بلافاصله در ساعت 1 بامداد 12 /12 /43 منزل وی مورد بازرسی قرار گرفت و تعدادی کتاب و جزوه شامل عکس و رساله امام خمینی (ره) و کتابهای مهندس بازرگان و مقالات آیت‌الله سید محمود طالقانی به دست آمد و توقیف شد.
در تاریخ 12 /12 /43 تحویل زندان قزل‌قلعه شد و نهایتاً به سه ماه حبس محکوم گردید.
در تاریخ 8 /5 /51 کمیته مشترک ضد خرابکاری وی را به اتهام فعالیت بر ضد رژیم شاهنشاهی و دریافت و پخش کتب و مبادله اعلامیه‌های مضره دستگیر کرد و توسط شعبه هفتم اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به چهار ماه حبس تأدیبی محکوم و در تاریخ 8 /9 /51 آزاد شد.
نامبرده به هنگام آزادی از زندان اقدام به خواندن سرود انقلابی نموده بود.
او یکی از فعالین برنامه‌های نهضت آزادی بود و با آیت‌الله سید محمود طالقانی ارتباط داشت.
به طوری که در گزارش ساواک به عنوان فرد مورد اعتماد آقای طالقانی معرفی می‌گردد.
ایشان به طور مرتب در جلسات مسجد هدایت و درس تفسیر مرحوم طالقانی شرکت می‌کرده و برخی اوقات در جلسات مسجد جلیلی و برنامه‌های آن شرکت می‌جسته و با شرکت تعاونی سود بخش مسجد مذکور نیز همکاری داشت.
سید محمدصادق قاضی طباطبایی در سال 1349 مبالغی پول به سفارتخانه‌های اردن، عراق و سوریه در تهران تحویل داد تا به سازمان الفتح تسلیم نمایند.
وی پس از برگزاری مسابقات فوتبال جام باشگاههای آسیا و بعد از شکست تیم فوتبال اسرائیل در مقابل تیم ایران در سال 49 از جمله کسانی بود که به همراه مردم در تظاهرات شرکت کرد و شعار درود بر آزادگان فلسطین را سر داد.
در همین تظاهرات تعدادی تراکت پخش شد که ساواک موفق به شناسایی توزیع‌کنندگان آن نشد.

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 235

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.