صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

کشف تلگراف رمز از سفارت شاهنشاهی پاریس جناب آقای علم وزیر محترم دربار شاهنشاهی

تاریخ سند: 7 فروردین 1351


کشف تلگراف رمز از سفارت شاهنشاهی پاریس جناب آقای علم وزیر محترم دربار شاهنشاهی


متن سند:

امروز اینجانب با آقای LEMAIRE و همکار ایشان آقای GUEFF وکلای مدافع والاحضرت به تفصیل مذاکره نمودم.
خلاصه مطلبی که مورد مذاکره قرار گرفت بشرح زیر است: 1ـ آقای LEMAIRE اظهار داشت که والاحضرت قانونا میتواند تا سه ماه بعد از درج مقاله توهین آمیز روزنامه لوموند(1) را مورد تعقیب قرار دهند و تا این تاریخ بیش از یکماه از درج مقاله مورد بحث نمیگذرد ولی از نظر روانی بهتر است در صورتیکه تصمیم به تعقیب گرفته شود تا روز آخر صبر نکرد چون وضع را تضعیف میکند.
2ـ شکایت والاحضرت میتواند قانونا در دو نوع دادگاه مطرح شود یکی محکمه CIVIL و دیگری محکمه جنائی یا PENAL.
در محکمه جنائی مدافع که در این مورد روزنامه لوموند است میتواند باحضار شهود مبادرت ورزد و شهود حق خواهد داشت که بحث پیرامون موضوع شکایت خارج شده و هر گونه مطلبی را مطرح کنند و احتمالاً حملاتی از نقطه نظر سیاسی نه فقط بوالاحضرت بلکه بدولت نیز بنمایند.
در صورتیکه والاحضرت در این دادگاه برنده شوند نویسنده مقاله لوموند نه فقط به پرداخت جریمه و درج اجرای رای دادگاه در سایر جراید فرانسه محکوم خواهد شد بلکه تنبیه زندانی نیز خواهد داشت.
این گونه اقدام از نظر والاحضرت و افکار عمومی صلاح نیست چون نه فقط فرصتی برای بهره برداری سایر مخالفین خواهد داد بلکه ممکن است بیک علل انتقامجوئی نیز تعبیر شود و لوموند و سایر مطبوعات فرانسه را بر علیه ایران برانگیزد.
ولی در صورتیکه شکایت در محکمه CIVIL مطرح شود مذاکرات صرفا در مورد اتهام وارده و شکایت والاحضرت خواهد بود و هیچگونه بحثی پیرامون مسئله سیاسی و خارج از موضوع صورت نخواهد گرفت.
در این صورت شکایت والاحضرت در عالیترین دادگاه فرانسه و بطور علنی یعنی با شرکت روزنامه نویسان مطرح خواهد شد و حق صحبت منحصر خواهد بود به وکلای مدافع اینطرف و روزنامه لوموند نیز حق احضار شواهدی را که به موضوع شکایت والاحضرت مربوط نیست نخواهد داشت و لذا بهره برداری سیاسی از طرف مخالفین ممکن نخواهد بود.
در اینمورد نیز در صورتیکه والاحضرت برنده شوند روزنامه لوموند به پرداخت خسارت مالی و درج اجباری رای محکمه در کلیه مطبوعات فرانسه محکوم خواهد شد بنابراین محکمه CIVILاز هر لحاظ مورد ترجیح است.
3ـ در مورد مبلغ خسارت نیز دو راه میتوان انتخاب نمود.
رسم در فرانسه این بوده که در موارد مشابه اشخاص موضوع برائت را مهمتر میدانستند و بخسارت یک FRANCE SYMBOLIC اکتفا کردند و درج خبر برائت و رأی دادگاه را در سایر جراید برای رفع اتهام کافی میدانستند.
ولی اخیرا مطالبه مبلغ بزرگ خسارت نیز در چندین مورد پیش آمده و میتوان خسارت مالی زیادی مطالبه کرد و سپس آنرا در اختیار سازمانهای خیریه گذاشت و یا حتی در مرحله آخر پس از اثبات کذب اتهام بخاطر حفظ حسن نیت روزنامه از آن صرفنظر نمود.
والاحضرت هر یک از این دو راه را میتوانند انتخاب کنند و در مورد دوم مبلغی در حدود 200 هزار دلار مطالبه نمایند که پس از صدور رای دادگاه از آن صرف نظر نمایند و اظهار دارند که آنچه که برایشان مطرح بوده اثبات حقیقت و کذب اتهامات وارده بوده است.
در اینصورت ممکن است روزنامه لوموند در آینده نسبت به ایران حسن نیت بیشتری نشان بدهد ولی در هر صورت بدرج جریان محاکمه و چاپ آن در سایر جراید که خود هزینه سنگینی روی لوموند در بر خواهد داشت محکوم خواهد شد.
4ـ در صورتیکه تصمیم به تعقیب لوموند گرفته شود محاکمه تا ماه اکتبر و دسامبر در دادگاه مطرح خواهد شد و این خود ممکن است روزنامه لوموند را که دچار مشکلات مالی است وادار سازد تا با در نظر گرفتن محکومیت قطعی و پرداخت جریمه پیشنهاد سازش بنماید و امکان دارد که از نظر مصالح مملکتی این راه انتخاب شود و از طرف دیگر چون این اتهام منحصر به روزنامه لوموند نبوده و سایر مطبوعات فرانسه و اروپا نیز بآن اشاره کرده اند مادامیکه لوموند بطور قطع در دادگاه محکوم نشده نام والاحضرت آنطور که باید و شاید از تهمت وارده مبری نخواهد شد.
5ـ آقایان LEMATREو GUEFF هر دو جدا معتقد بودند در صورتیکه والاحضرت بخواهند از ادامه انتشار این نوع مطالب ناروا جلوگیری بعمل آید باید اخطارنامه تعقیب قضائی (ASSIGNATION) از طرف وکلای ایشان به روزنامه لوموند فرستاده شود تا لوموند متوجه جدیت موضوع بشود و بداند که ابتکار عمل در دست والاحضرت است.
البته از تاریخ Assignation(1) تا طرح موضوع در دادگاه چندین ماه طول میکشد و فرصت کافی برای هر گونه تبادل نظر موجود و یا احتمال سازش با روزنامه مذکور خواهد بود.
نظر والاحضرت این است که چون این اتهام ناروا نه فقط به فامیل سلطنتی ایران بلکه در مرحله دوم شخصیت بین المللی ایشان نیز لطمه بزرگی میزند و ناراحتی هائی از نظر ادامه مسئولیتها و وظایف ایشان در مجامع بین المللی بوجود میآورد.
روزنامه مذکور مورد تعقیب قرار گیرد تا کذب این افتراء ثابت شود و باین اتهام برای همیشه خاتمه داده شود.
بعقیده اینجانب با در نظر گرفتن کلیه جوانب امر و همچنین مذاکراتیکه هم اکنون در تهران با متخصصین سوئیسی جریان دارد صلاح این است که اجازه داده شود تا در موقع مناسب ASSIGNATION صادر شود تا روزنامه لوموند بجدیت نظر والاحضرت در این مورد تردیدی نکند.
البته چنانچه باستحضار رسید فرصت کافی برای تبادل نظر درباره هر یک از مراحل بعدی امر همیشه باقی خواهد بود.
6ـ در مورد مطالب مندرج در جراید سوئیس درباره والاحضرت نظر هر دو آقایان وکلای مدافع این بود که گرچه قانون درج پاسخ در مطبوعات سوئیس وجود ندارد والاحضرت حتما به اتهاماتیکه بایشان زده شده اعتراض نمایند.
ضمنا برای ایجاد هماهنگی در کارها پیشنهاد نمودند که متخصصین سوئیسی که فعلاً در تهران هستند در مراجعت با آقای LEMAIRE در پاریس و با وکیل مدافع والاحضرت در سوئیس BATONIER HAISLY در ژنو تماس حاصل و تبادل نظر نمایند.
(1) با تجدید مراتب دوستی مهدی ـ بوشهری 6 /1 /51

توضیحات سند:

1ـ در اواخر سال 1350 بدنبال دستگیری حسن قریشی تاجر ایرانی مقیم سوئیس به جرم پنهان کردن 35 گرم تریاک و بازپرسی از وی، پای افراد سرشناس دیگری نیز به میان می آید، افرادی چون امیرهوشنگ دولو پیشخدمت مخصوص و یار نزدیک شاه و خسرو قشقایی که از وی به عنوان یکی از مخالفان شاه در خارج از کشور یاد می شد.
قریشی اعتراف می کند در جریان یک میهمانی ناهار که عده ای از افراد دیگر از قبیل دکتر دیبا، انصاری، ستوده و...
در آن حضور داشتند، وی مقداری تریاک از دولو دریافت کرده که برای دوستش خسرو قشقایی به آلمان بفرستند...
با کشف این مواد به دست پلیس سوئیس، قریشی دستگیر و دولو برای ادای توضیحات به دادگاه فراخوانده می شود.
دولو از ترس دستگیر شدن با صلاحدید مقامات ایرانی و استفاده از مصونیت سیاسی اش با هواپیمای اختصاصی شاه از سوئیس خارج می شود و به ایران باز می گردد.
با درز کردن این موضوع و جنجالی شدن ابعاد آن در مطبوعات اروپا، نوک تیز پیکان این حملات متوجه شخص شاه می شود.
شاه که همواره از جنجال مطبوعاتی و مطرح شدن نامش در این گونه مسائل هراس داشت، فورا دستور رسیدگی به این پرونده و خلاص شدن دولو را به اسداله علم وزیر وقت دربار ابلاغ می کند.
در نهایت، علم با خرج کردن مبالغی هنگفت و استخدام وکلای درجه اول اروپایی و استفاده از عوامل دولت در دستگاههای قضایی و هیئت حاکمه سوئیس این مسئله را به پایان می رساند.
* در پی درج این خبر جراید که مترصد فرصتی بودند که مشارکت اشرف در امر قاچاق مواد مخدر را دوباره مطرح کنند و انتشار این خبر همواره مورد توجه آنها بود از این جریان استفاده نموده و این موضوع را که در سال 61 ـ 1960 توسط مجله تایم و در سال 1965 در مجله ناسیون** چاپ گردیده بود، دوباره عنوان کردند همچنین مجله آلمانی اشپیگل در تاریخ اسفند 1351 در مقاله ای با عنوان «تحت حمایت شاهنشاه» نوشت موضوعی که هیچگاه آشکار نشده این است که اشرف خواهر مقتدر شاهنشاه ایران، در سال 1961 در فرودگاه ژنو با یک چمدان هروئین غافلگیر شد.
ولی مصونیت سیاسی مانع تعقیب ایشان گردید.
در همین رابطه روزنامه لوموند فرانسه خبری با عنوان بالا درج می کند که مسئله به محکومیت روزنامه منجر می شود که اشرف با گرفتن وکیل و با استفاده از نفوذ خانوادگی از روزنامه مزبور شکایت کرده و با صرف مبالغ هنگفت مسئله را به نفع خود تمام می کند.
به صورتی که روزنامه لوموند معذرت خواهی کرده و خبر را تکذیب می کند و حتی نسخه های فروش رفته کتابی با عنوان Millebeکه ناشر آن بنگاه stockمی باشد را، که بر اساس این خبر در فرانسه چاپ شده بود، جمع آوری می نماید.
(نویسنده کتاب سیروس رضوانی نام دارد) فردوست در مورد قاچاق مواد مخدر و ارتباط اشرف با قاچاقچیان اینگونه گفته است: «اشرف قاچاقچی بین المللی بود و به طور مسجل عضو مافیای امریکاست.
و او به هر جا که می رفت در یکی از چمدانهایش هروئین حمل می کرد و کسی هم جرئت نمی کرد آن را بازرسی کند.
این مسئله توسط بعضی از مامورین به من گزارش شد و من نیز به محمدرضا اطلاع دادم که اشرف چنین کاری می کند.
محمدرضا دستور داد که به او بگویید این کار را نکند.
همین! چه کسی به اشرف بگوید، من؟ موقعی که خود محمدرضا نمی توانست یا نمی خواست جلوی اشرف را بگیرد، من که بودم و چگونه می توانستم؟ به هر حال، مسئله قاچاق مواد مخدر و رابطه اشرف با مافیا بتدریج علنی شد و چند بار به افتضاح کشیده شد و در مطبوعات خارجی انعکاس یافت.
مهمترین این افتضاحات حادثه ای بود که در نیس فرانسه برای او رخ داد.
یکی دو سال قبل از انقلاب (در شهریور 1356) صبح زود اشرف از قمارخانه با اتومبیل به طرف ویلایش حرکت کرد و در کنارش دوست صمیمی او به نام فروغ (خواجه نوری) نشسته بود.
ناگهان اتومبیلی جلویشان را سد می کند و فروغ را که از ترس به اشرف چسبیده بود با یک رگبار خلاص می کند.
بعدها مشخص شد که آنها از مافیا بوده اند...
»*** * ـ حسین کوچکیان فرد، «رسوایی در سوئیس، اسنادی از دربار شاهنشاهی درباره قاچاق مواد مخدر»، فصلنامه تاریخ معاصر ایران سال اول، (شماره چهارم، زمستان 1376)، ص 136 ـ 135 ** ـ پهلوی ها (خاندان پهلوی به روایت اسناد) جلد دوم (فرزندان رضاشاه) به کوشش جلال اندرمانی زاده ـ مختار حدیدی ـ تهران : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1378، ص 339 *** ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (جلد 1).
تهران : اطلاعات، 1369 ص 237 1ـ ASSIGNATION یعنی واگذاری تعیین وقت 1ـ در ارتباط با این موضوع از تعدادی سند مربوط به دربار که در کتاب پهلوی ها چاپ شده بود استفاده گردید که در ضمیمه شماره 4 کتاب آورده شده است.

منبع:

کتاب زنان دربار به روایت اسناد ساواک - اشرف پهلوی صفحه 246





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.