صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 19 بهمن 1342


متن سند:

س ـ هویت کامل خود را بیان کنید.
ج ـ احمد کافی فرزند محمد دارای شناسنامه شماره 49496 صادره مشهد، اهل مشهد دارای عیال و یک اولاد کوچک پسر شغل معمم اهل منبر سن 28 سال متولد 1315 ساکن مشهد بالا خیابان دروازه قوچان منزل شخصی که معمولاً در ماه مبارک رمضان برای رفتن به منبر به تهران می آیم احمد کافی س ـ شما در حال حاضر در تهران در کجا سکونت دارید.
ج ـ میدان اعدام اول خیابان غار کوچه حاج میرزا شفیع منزل آسید احمد موسوی سکونت دارم.
احمد کافی س ـ شما چند سال است برای رفتن به منبر به تهران می آیید.
ج ـ تقریبا مدت 5 سال است که به تهران برای منبر می آیم و معمولاً در بازار حضرتی مسجد حاج سید علی نقی تهرانی و مسجد قنات آباد و مسجد آقای ایروانی و جلسه کاظمیه و مسجد خانی آباد به منبر می روم احمد کافی س ـ آیا شما تاکنون سابقه محکومیت سیاسی و یا دستگیری داشته اید.
ج ـ تاکنون سابقه محکومیت سیاسی نداشته ام لیکن یک بار در مشهد به دستور تیمسار بهرامی رئیس سازمان امنیت مشهد بنده و منبریهای خراسان را خواسته و تذکر دادند که در سر منبر برخلاف مصالح مملکتی صحبتی ننمایید احمد کافی س ـ به طوری که کلانتری 16 گزارش داده شما شب گذشته در مسجد خانی آباد که آخر شب به منبر رفته بودید اظهار داشته اید که شاگردهای مکتب اسلام را از مردم گرفته و به زندان انداخته و به آنها شکنجه کردند مطالب را کاملاً بیان کنید و چه موقع پلیس شما را به کلانتری و یا این اداره دلالت نموده است.
ج ـ نیمه شب ساعت 30 /2 بعد از نیمه شب در مسجد خانی آباد به منبر رفته ضمن دعا در اواخر منبر من فقط گفتم برای گرفتارهای در زندان دعا کنید.
و امروز ساعت 30 /5 بعدازظهر امروز 19 /11 /42 در مسجد قنات آباد که از منبر آمدم پایین به وسیله مأمورین انتظامی به اداره دلالت شدم.
احمد کافی س ـ منظور شما از گرفتارهای زندان چه کسانی هستند.
ج ـ منظورم این یک مشت کسانی که در تبلیغات دینی گرفتار شده اند همین هایی که در ماه مبارک رمضان و قبل از ماه مبارک رمضان گرفتار شده اند.
احمد کافی س ـ شما اسامی کسانی که گرفتار شده اند1 و برای آنها دعا طلب کرده اید چه کسانی می باشند.
ج ـ حضرت آیت الله العظمی خمینی و مبلغین ـ آقای مروارید ـ و آقای شجونی و افراد دیگری که اطلاع ندارم.
احمد کافی س ـ طبق گزارش کلانتری 16 ـ شما دیشب در منبر خانی آباد ضمن اظهارات خودتان گفته اید که شاگردهای مکتب اسلام را به زندان انداخته و آنها را شکنجه می دهند.
ج ـ بنده عرض نکرده و چنین مطلبی در مورد شکنجه آنها در روی منبر مسجد خانی آباد بنده اظهار نکرده ام احمد کافی س ـ شما از نظر معلومات دینی تا چه پایه ای بهره دارید.
ج ـ تا مکاسب و رسائل از علوم دینی بهره دارم.
احمد کافی س ـ اظهارات خود را چگونه گواهی می کنید.
ج ـ امضاء می کنم احمد کافی

توضیحات سند:

* تاریخ : 21 /11 /42 موضوع : اظهارات کافی واعظ در ساعت 200.
بعد از نیمه شب مورخه 18 /11 /42 کافی واعظ در مسجد قندی واقع در خیابان خانی آباد به منبر رفته و از آقای خمینی تجلیل نموده است.
1ـ اشاره به دستگیری و بازداشت امام خمینی (ره) و جریان پانزده خرداد سال 1342 دارد : بهار 1342 ایران و به ویژه شهر قم پرتلاطم و پرجنب و جوش بود و کانون این خروش منزل حضرت امام (ره) در قم بود.
محرم 1383 ق مصادف با خرداد 1342 بود.
در ایام عزاداری سرور شهیدان، نام حضرت امام (ره) و نظرات ایشان ورد زبان محافل و هیأت های مذهبی بود.
حکومت پهلوی که می دانست روحانیون مخالف در این ایام به خوبی از فرصت استفاده می کنند وحشت زده در صدد جلوگیری از تبلیغات ضد رژیم برآمد و به وعاظ دستور داد که در ایام عزاداری از طرح مباحث سیاسی و به ویژه مسائل روز خودداری ورزند.
اما حضرت امام (ره) با علمای قم مذاکره کرد و از آنان خواست تا هر چه بیشتر عاشورا را به نقطه اوج نهضت رسانند و پیشنهاد کرد روحانیون روز عاشورا را به مدرسه فیضیه بروند و برای مردم سخنرانی کنند.
رژیم که از شور و هیجان و ازدحام مردم در مدرسه فیضیه وحشت داشت سعی کرد تا با شایعه پراکنی مردم را بترسانند و در صبح روز عاشورا یکی از مقام های ساواک از طرف شاه حضرت امام را تهدید کرد، که اگر بخواهد در مدرسه فیضیه سخنرانی کند کماندوها آنجا را به آتش و خون می کشند، پاسخ امام خمینی این بود که ما هم به کماندوهایمان دستور می دهیم که فرستادگان اعلیحضرت را تأدیب نمایند.
به رغم تهدیدات شاه، عصر روز عاشورا حضرت امام (ره) از منزل خارج شدند و در میان ابراز احساسات انبوه جمیعت بی سابقه وارد مدرسه فیضیه شدند و نطق تاریخی و سرنوشت ساز خویش را ایراد کردند.
امام در سخنانشان به صراحت و به شدت به شاه و سیاست های حکومت او اعتراض کردند و او را مجری برنامه ها و مقاصد آمریکا و اسرائیل معرفی کردند و نتیجه سیاستهای رژیم را نابودی اسلام و بدبختی ملت دانستند.
در پی این سخنان، مأموران رژیم در شب 12 محرم مطابق 15 خرداد 1342 به منزل حضرت امام هجوم بردند و حدود 3 بعد از نیمه شب ایشان را دستگیر و شبانه به تهران منتقل و زندانی کردند و این اقدام رژیم عامل بروز قیام 15 خرداد 1342 شد.
خبر دستگیری رهبر انقلاب با سرعت در سراسر ایران انتشار یافت.
مردم قم قبل از دیگر شهرها قبل از طلوع آفتاب 15 خرداد در جوار منزل حضرت امام (ره) اجتماع کردند و باتفاق حاج آقا مصطفی به سوی حرم حضرت معصومه (س) رفتند.
علماء و روحانیون هم که در منزل آیت الله گلپایگانی جمع شده بود، بعد از صدور بیانیه ای به مردم پیوستند و فریاد یا مرگ یا خمینی در آسمان قم طنین افکند.
جمعیت انبوه سپس به راهپیمایی پرداخت اما هنوز از حرم چندان فاصله نگرفته بودند که با رگبار مسلسل نیروهای رژیم مواجه شدند و درگیری آغاز شد که تا ساعت 5 بعدازظهر ادامه داشت و سپس شهر قم در خاموشی فرو رفت.
طی این درگیری صدها نفر از مردم بی دفاع شهید و مجروح شدند.
در تهران تظاهرات مردم خشمگین از بازار بارفروشان در مرکز شهر شروع شد.
کشاورزان ورامین، کن، جماران و دیگر روستاهای اطراف به سمت تهران سرازیر شدند.
جمعیت انبوه با شعار مرگ بر شاه در خیابانهای اطراف بازار تهران به حرکت درآمد.
نام شاه را از میدان و مسجد برداشتند و جای آن را نام حضرت امام (ره) قرار دادند.
رژیم که از قیام عمومی مردم تهران به وحشت افتاده بود؛ نیروهای ارتش و تانکها را به خیابانها گسیل داشت و تهران یکی از خشونت آمیزترین و خونین ترین روزهای تاریخ خود را پشت سر نهاد.
رگبار مسلسلها و گلوله های تانکها سیل خون در خیابانهای مرکز تهران به راه انداخت و چندین هزار نفر از مردم که خواسته های مشروع و قانونی داشتند شهید و مجروح گردیدند.
همزمان با تهران و قم در شهرهای دیگر هم مردم قیام کردند.
در شیراز و خمین زادگاه حضرت امام (ره) مرم پر تحرک تر بودند.

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک صفحه 20


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.