صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

آیت‌الله قمی وسیله حاجی شیخ رضا نوغانی و حاجی ضیاءالواعظین تقاضای ملاقات اینجانب را نموده بود

تاریخ سند: 18 شهریور 1343


آیت‌الله قمی وسیله حاجی شیخ رضا نوغانی و حاجی ضیاءالواعظین تقاضای ملاقات اینجانب را نموده بود


متن سند:

از: ساواک خراسان تاریخ:18 /6 /1343
به: اداره کل سوم شماره: 9084 /9ﻫ

آیت‌الله قمی وسیله حاجی شیخ رضا نوغانی و حاجی ضیاءالواعظین تقاضای ملاقات اینجانب را نموده بود و این ملاقات در ساعت 16 روز 16 /6 /43 فقط با حضور قمی صورت گرفت و نتیجه به شرح زیر به عرض می‌رساند:
پس از تعارف، قمی اظهار داشت اخیراً متوجه شده‌ام که اطرافیان من از ترس شما، از نزدیکی و ملاقات من وحشت دارند و حتی خانه من نمی‌آیند. تعدادی از آن‌ها [را] هم به سازمان خواسته و بازداشت کرده‌اند. به‌طوری‌که معلوم است سازمان در نظر دارد مرا در تنگنا و مضیقه قرار دهد درحالی‌که من نظریاتی دارم که کلاً به نفع مملکت است ولی چون رک و راست صحبت می‌کنم دستگاه را ناراحت کرده. به ایشان جواب داده شد که ساواک با اشخاص نظر کینه‌توزی ندارد؛ اشخاص که برخلاف مصالح کشور اقدام می‌کنند باید منتظر عکس‌العمل دولت هم باشند. شما انتظار دارید اشخاص که اعلامیه پخش کرده و اشعار مخالف مصالح کشور پخش می‌نمایند و به مقامات عالیه توهین می‌نمایند، کسی مزاحم آن‌ها نباشد که به کار زشت خود ادامه دهند؟ این انتظار هیچ‌وقت جامه عمل نخواهد پوشید بلکه دولت با شدت و حدت هرچه‌تمام‌تر خائنین را خواهد کوبید.
شما انتظار دارید در منابر هرچه که دلتان می‌خواهد بگویید و به مقامات عالیه اهانت نمایید و در شب 28 مرداد در منبر به اعلیحضرت فقید اهانت کنید و مردم را تحریک و تحریص نمایید، ما بیاییم و از شما تشکر کنیم؟ این اشتباه است و تا روزی که خود را تعدیل نکنید و به مقررات و قوانین کشور احترام نگذارید، انتظار هیچ‌گونه چشم‌پوشی و گذشت از ساواک نداشته باشید. شما موقعی مورداحترام ما هستید که نسبت به مقام شامخ سلطنت و مقررات و قوانین جاریه کشور احترام کنید که در این صورت دولت هم طبق روش همیشگی و با پیروی از منویات ذات مبارک شاهانه برای روحانیون و روحانیت احترام فوق‌العاده قائل خواهد شد و به تقاضاهای روحانیون درصورتی‌که ازنظر سیاسی اشکالاتی فراهم نکند و مانع پیشرفت فعالیت ملت نشود، مسلماً ترتیب اثر خواهد داد و دستورات دینی را رعایت خواهد نمود. آقای قمی که فوق‌العاده تند و خشن بود، اکنون چون احساس می‌کند از هر نظر در تنگنا قرار گرفته و سهم امام هم دیگر نمی‌رسد ملایم شده و به شرح زیر بیاناتی نمود:
1. من و هیچ‌یک از روحانیون مطلع و دین‌دار با شخص شاه مخالفتی نداریم، به دو دلیل: اولاً روحانیون به قانون اساسی که در آن مذهب ایران [را] شیعه اثنی‌عشری تعیین نموده، کمال احترام را دارند و مجری این قانون هم شخص شاهنشاه است و بنابراین روحانیت هم با قانون و هم با شاه موافق است.
دلیل دوم این است که اگر خدای‌نخواسته این رژیم تغییر کند و شخص دیگری بنا شود بیاید، از کجا معلوم است که قانون اساسی را تغییر ندهد و مثل این شاه پابند دین باشد؟
2. روحانیون با بعضی اقدامات ضددینی که دولت‌ها انجام می‌دهند مخالف‌اند؛ مثلاً شناختن اسرائیل وسیله دولت ایران.
در قرآن چند آیه نازل شده که قوم یهود بزرگ‌ترین دشمن ایمان هستند.
(به ایشان جواب داده شد که این گفتار شایعاتی بیش نیست و دولت ایران اسرائیل را به رسمیت نشناخته ولی چون ایران در دنیا ازنظر سیاست و اقتصاد ناچار است با تمام ممالک روی زمین ارتباط داشته باشد با اسرائیل هم مثل یکی از این کشورها روابطی دارد ولی این دلیل شناخته شدن اسرائیل وسیله دولت ایران نیست.)
3. ما روحانیون از تیمسار سرلشکر پاکروان که مرد دانشمند و خوش‌نامی معرفی شده‌اند، انتظار نداشتیم که در مصاحبه رادیویی خود ماها را عناصری بیگانه‌پرست به دنیا معرفی کنند و نسبت گرفتن پول از سرهنگ ناصر سنی متعصب که به اندازه سرسوزنی پیش ما ارزش ندارد، به ما بدهد. این گفتار اهانت به شاه ایران، ملت ایران و روحانیون است. اگر ما پول بخواهیم مگر شاه ایران از ما مضایقه دارند، ما چرا از شاه خودمان پول نگیریم و بیاییم از یک سرهنگ بدنام پول بگیریم و برعلیه مملکت اقدام کنیم؟
(به ایشان جواب دادم بنده از مصاحبه و فرمایشات تیمسار سرلشکر پاکروان که به چه نحو فرموده‌اند، اطلاعی ندارم ولی آنچه مسلم است فرمایشات آقایان روحانیون که برعلیه مملکت و برعلیه کشورهایی که با ما قرارداد دارند، مِن‌غیرمستقیم تقویت سیاست ناصر است و این ناصر است که به نفع خود از آن بهره‌برداری می‌کند درحالی‌که آقا می‌دانند ناصر دشمن مسلمانان است و اخیراً ملاحظه کردید که برعلیه مسلمانان ترکیه از یونانی‌ها پشتیبانی نمود و در چند جای دیگر دنیا با دشمنان اسلام و حتی کمونیست‌ها برای پیشرفت مقاصد شوم خود نزدیک شده است و قرارداد بسته است.
آقایان اطلاع ندارید که اکنون ناصر مشغول تهیه طرحی که بر ضد مذهب شیعه (یعنی درواقع ایران) در کشورهای عربی به‌صورت عمل درآورد، این سرهنگ دیوانه داعیه احیاء دولت عثمانی سابق را در سر می‌پروراند درحالی‌که آقایان ندانسته وی را تقویت می‌فرمایید. وظیفه اصلی شما علمای شیعه تقویت تنها دولت شیعه دنیا و تنها شاهنشاه شیعه که تا این حد برای ائمه اطهار چه در عراق و چه در ایران عظمت قائل هستند، باشد. شما علمای شیعه هستید که بایستی به این مرکزیت شیعه دنیا با نظر احترام نگاه کنید و شیعیان دنیا را وادار کنید که از سلطان شیعه پشتیبانی و تابع اوامر معظم له باشند درحالی‌که اقدامات آقایان و اظهارات شما در مجالس و در منابر به نفع دشمنان ایران و دشمنان شیعه است.)
4. دولت‌ها، بهاییان و یهودیان را تقویت نموده و اقتصادیات مملکت در دست آن‌ها است. هر دستگاه اقتصادی مهم در مملکت به دست این دو اداره می‌شود؛ مثلاً تلویزیون ایران و پپسی کولا متعلق به بهایی‌ها است و مبالغ هنگفتی در سال و حتی در ماه به جیب می‌زنند و به نفع تبلیغات دین خود مصرف می‌کنند. مگر دولت خودش نمی‌تواند تلویزیون را اداره کند (مثل رادیو)؟ مگر پپسی کولا اداره‌اش برای دولت امکان ندارد؟
تمام داروهای وارده به ایران به‌وسیله یهودی‌ها و در دست آن‌ها است و حتی آن‌همه تقلبات که در داروها می‌شود وسیله آن‌ها صورت می‌گیرد. شما می‌دانید پولی که به مصرف دارو در ایران می‌رسد از هر پولی بیشتر است و این پول‌ها به جیب یهودی‌ها می‌رود و قرص‌های تقلبی به خورد ملت شیعه می‌دهند.
(به ایشان جواب دادم لابد آقا مستحضرند که دین بها برای دولت ایران هیچ نوع رسمیتی ندارد و حتی ملاحظه فرمودید در چند سال قبل چه مبارزه شدیدی برعلیه آن گروه شد و حتی حظیرۀ‌القدس1 را هم خراب کردند و حتی در استخدام دولت هم کسی که مدعی دین بهایی باشد، پذیرفته نمی‌شود آن‌ها هم رسماً خود را بهایی معرفی نمی‌کنند.
و از طرفی چنانچه دولت بخواهد تمام مؤسسات و بنگاه‌ها و شرکت‌ها را اداره کند، از عهده‌اش ساخته نیست و این عمل درست در خلاف سیاست حکومت مردم بر مردم است و یک عمل انحصاری است درحالی‌که نظر شاهنشاه این است که انحصار در دست دولت نباشد تا مردم فعالیت بیشتر به نفع خود انجام دهند و سرمایه‌ها به جریان بیفتد و درنتیجه سطح تولید در کشور زیادتر و آبادی در ایران روزبه‌روز بیشتر شود.
مسلماً دولت درصدد تهیه ایستگاه تلویزیون و در اختیار گرفتن آن هم است و از طرفی این امور چندان قابل‌توجه نیست که آقایان علما تمام اصول و فروع دین را کنار بگذارند و دنبال پپسی کولا بگردند.)
5. چرا دولت اعلان می‌کند ما گندم از خارج وارد می‌کنیم و گوشت خشک هم خریده‌ایم؟ مگر ایران کشور کشاورزی نیست؟ مگر ایران کشور دام‌پروری نیست؟ پس این اصلاحات ارضی برای چه بود؟ چرا آبروی ما را در دنیا می‌برند و ایران را به‌طوری گدا نشان می‌دهند که حتی برای تهیه نان و گوشت خود محتاج به بیگانگان معرفی شود؟
(به ایشان جواب دادم لابد آقا اطلاع دارند که سال جاری به علت افت سرما ازیک‌طرف و خشک‌سالی از طرف دیگر لطمه شدیدی به محصول ایران وارد کرد و چون دشمنان ایران و عناصر ناباب دست به تبلیغاتی زده بودند که اذهان را مشوش کرده و انتشار داده بودند که امسال ایران در قحط و غلا خواهد افتاد، دولت برای جلوگیری از این شایعات بی‌اساس و تسکین مردم اعلام کرد که ناراحتی وجود ندارد، گندم و گوشت مردم تهیه شده و جای هیچ‌گونه نگرانی نیست و به نظر من امیدوار کردن مردم کار بدی نبوده است.)
6. روزبه‌روز بر تعداد سینماها افزوده می‌شود، استخرهای شنای زن و مرد زیاد می‌شود، صور قبیحه بیشتر منتشر می‌شود، جوانان به‌طرف فساد و فحشا می‌روند، مشروب‌فروشی روزبه‌روز بیشتر می‌گردد، کنار دریا کانون فسق و فجور می‌شود. من بیشتر از این متأسفم که عکس سلطان شیعیان ایران را لخت در کنار دریا نشان می‌دهند. به‌طورقطع از این عکس‌ها به خارج کشور و مخصوصاً به کشورهای مسلمان می‌رود و برای شأن سلطان ایران خوب نیست درحالی‌که اخیراً شنیدم عکس ناصر و عارف که دو سرهنگ سنی هستند به تعداد زیاد در کشورهای اسلامی چاپ کرده‌اند و آن‌ها را در حال نماز جماعت و اجرای مراسم حج به مردم ارائه می‌دهند.
(به ایشان جواب داده شد من متأسفم که آقایان زمان را در نظر نمی‌گیرند؛ تحولات جهانی ازنظر آقایان پوشیده است. حالا زمان فتحعلی شاه2 و ناصرالدین شاه3 نیست که یساولان از چپ و راست مردم را برانند و با کلمات «کور شوید» و «دور شوید» مردم را از اطراف شاه دور کنند؛ امروز برخلاف سابق سلاطین و بزرگان جهانی بیشتر وقت استراحتشان در میادین ورزشی و تقویت نیروی جسمی ملت صرف می‌شود و مردم به‌خصوص جوانان را به استناد «عقل سالم در بدن سالم است» به کار و فعالیت وادار می‌کنند. خوشبختانه شاهنشاه ما نمونه یک مرد بانیرو و یک ورزشکار واقعی و یک سرمشق شایسته برای جوانان کشور هستند و باید جوانان ما شاهنشاه خود را در میادین ورزشی ببینند و سرمشق بگیرند و روح نوین پیدا کنند. آن‌هایی که برای تظاهر در صف نماز جماعت می‌ایستند طبقه عوام را ممکن است چند روزی بفریبند ولی مطمئن باشید دنیا این ظاهرسازی‌ها و ریاکاری‌ها را مدت‌ها است طرد نموده و به حقایق بیشتر توجه می‌نمایند تا به تظاهر.
و اما درباره سینما و مشروب، شما علما هستید که باید مضرات آن را به مردم بفهمانید که دنبال آن نروند. دولت هیچ‌وقت از مردم نخواسته که مشروب بخورند یا به سینما بروند. مردم در کشور ایران که کشور آزادی است، می‌توانند روش زندگی خود را انتخاب کنند. اگر آقایان انتظار دارند دولت با شدت عمل جلو آزادی مردم را بگیرند، لازم است به آقا گفته شود این کار مقدور نیست و در یک کشور مشروطه سلب آزادی از مردم امکان ندارد. مگر تاکنون دولت به کسی دستور داده است مسجد نرود و یا نماز نخواند؟ همان‌طور هم درباره رفتن سینما و یا خوردن مشروب سفارشی به کسی نکرده است. این مردم‌اند که هر طور صلاح خود می‌دانند عمل می‌کنند و این علما هستند که با تبلیغ دینی مردم را وادار به عبادت کنند و دولت هم مانع این تبلیغات نیست. شما از صبح تا غروب راجع به مضرات مشروب بحث و صحبت کنید و کتاب‌ها بنویسید، کسی مانع عمل شما نخواهد بود.)
7. پس‌ازاینکه ما از زندان آزاد شدیم و آقای خمینی به قم و من هم به مشهد آمدم، روزنامه اطلاعات نوشت که آقایان علما با دولت توافق کرده‌اند. منظور این روزنامه خورد کردن ما در برابر مردم بود که ما هم ناچار شدیم اعلامیه بدهیم که این‌طور نیست و مندرجات روزنامه را تکذیب کنیم. حق این بود حال که ما حرفی نداریم و ساکت هستیم ما را تحریک نکنند که ناچار به دادن اعلامیه شویم. دست‌هایی در کار است که می‌خواهد بین روحانیون و دولت را به هم بزنند و الا این کارهای ناشایست انجام نمی‌شد.
8. در پایان لازم است به شما بگویم من با هیچ دسته و جمعیتی و حزبی بستگی ندارم. من یک فرد دینی هستم، هر دسته‌ای که پیرو دین باشد و باطناً برای ترویج دین اقدام کنند، مورداحترام من است و هر دسته‌ای که برای پیشرفت سیاست خود بخواهد مرا آلت دست کند، همان‌طور که تاکنون بارها آن‌ها را از خودم رانده‌ام، باز هم طردشان می‌کنم. حتی مالکین که در موقع قانون اصلاحات ارضی به من مراجعه کردند، از گرفتن سهم امام هم از آن‌ها استنکاف کردم. من نمی‌خواهم بیشتر از اینکه هستم بشوم، جای کسی را هم نمی‌خواهم بگیرم، فقط نظرم تجلیل از دین [و] عظمت مملکت شیعه است و چون شاه ما هم الحمدالله مسلمان و شیعه و حافظ قانون اساسی است، مورداحترام طبقه روحانیون واقعی که فقط به امر دین می‌پردازند می‌باشند. چنانچه دولت‌ها کار برخلاف دین نکنند، من در کار سیاسی دخالت نداشته و ندارم و حالا از شما خواهش می‌کنم از زندانیان رفع توقیف کنید و اطمینان داشته باشید دیگر گرد کارهای خلاف نخواهند گشت.
(به ایشان جواب داده شد زندانیان مزبور بدون جهت بازداشت نشده‌اند، عمل خلاف مصالح انجام داده و تنبیه این‌گونه عناصر برای دولت لازم است. درباره اظهارات جنابعالی، اینجانب به سرکار قول می‌دهم تا روزی که آقا در کارهای دینی فعالیت نمایند و در منابر و مجالس فرمایشات خلاف مصالح کشور بیان ندارند، هیچ نوع مزاحمتی برای خود و بستگانشان نیست ولی برعکس، چنانچه مقررات و قوانین دولت را محترم ندانسته و حملات ناشایستی به مقامات عالیه و دستگاه دولت بشود، مسلماً بدون جواب و عکس‌العمل نخواهد بود. خلاصه اینکه اگر آقا روش شاهنشاه، دولت، قوانین مصوبه را می‌پسندند و از آن تابعیت کنند، می‌توانند در ایران با نهایت احترام زندگی نمایند ولی چنانچه نمی‌پسندند، بهتر است در هر بهشت موعود دیگری که در خارج از ایران سراغ دارید تشریف ببرید.)
نظریه ساواک:
در پایان لازم است به استحضار برساند شدت عمل اخیر ساواک و اجرای طرح ده ماده‌ای پیشنهادی به‌قدری در روحیه قمی و میلانی اثر نموده که حاضر به سکوت و آرامش شده‌اند به‌خصوص اینکه با این اعمال ساواک، از دریافت سهم امام که شریان زندگی آن‌ها است تا حد قابل‌ملاحظه‌ای کاسته شده و بازاری‌ها و اشخاص از دوروبرشان پراکنده شده‌اند. اکنون وقت آن است که از این حالات با ملایمت و متانت بهره‌برداری شود و اقدامی که باعث تحریک مجدد آن‌ها است، صورت نگیرد و با اعزام روحانیون مورد اعتماد ساواک که در ظاهر در صف آن‌ها هستند، به مشهد و قم و ملاقات با خمینی و قمی و میلانی زمینه هر اقدام مفیدی که موردنظر است و روحانیون مزبور مانع پیشرفت آن بوده‌اند فراهم گردد.
این سازمان منتظر ابلاغ اوامر عالی و هدایت تیمسار ریاست ساواک می‌باشد که طبق آن عمل شود.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان ـ سرتیپ بهرامی

ط ـ ب/ 190
محترماً به عرض برسد ـ 22 /6
به عرض می‌رسد ـ 22 /6

توضیحات سند:

1. در اصل: حضیره‌القدس
2. فتحعلی شاه قاجار دومین پادشاه از سلسلۀ قاجاریه است. نام اصلی او باباخان بود و پدرش حسین قلی‌خان جهانسوز نام داشت. در سال 1186 متولّد شد. پس از کشته شدن محمّدخان قاجار، در سال 1213ق. به تخت پادشاهی نشست. در آغاز سلطنت، با مخالفان قدرتش مانند علی‌قلی خان قاجار، صادق خان شقاقی و محمّدخان زند، مقابله و مبارزه کرد. پس از رفع مشکل آنان، عباس میرزا را ولیعهد خود کرد. در سال 1215ق. میرزا ابراهیم خان کلانتر را که از ابتدا صدراعظم او بود، معزول و مقتول نمود و میرزا شفیع مازندرانی را به صدراعظمی برگزید. مهم‌ترین اتفاق دوران سلطنت او، جنگ‌های ایران و روس بود که منجر به انعقاد پیمان‌های ننگین گلستان و ترکمنچای شد. او در سال 1250 ق درگذشت.
3. ناصرالدین شاه قاجار چهارمین پادشاه سلسلۀ قاجار، از 1264 تا 1313ق. قدرت را در دست داشت. او در سال 1247ق. چشم به جهان گشود. پس از فوت پدرش محمّدشاه قاجار، او که حاکم تبریز بود، با راهنمایی میرزا تقی خان امیرکبیر به تهران آمد و بر تخت سلطنت نشست. ناصرالدین شاه پس از رسیدن به سلطنت، امیرکبیر را به عنوان صدراعظم خود انتخاب کرد و رتق و فتق امور را بر عهده او نهاد. پس از توطئه قتل امیرکبیر، میرزا آقاخان نوری سرسپرده انگلیسی به صدارت رسید و بی‌کفایتی او در اداره مملکت سبب شد تا اوضاع نابسامان و آشفته قبل از امیرکبیر بر این مرز و بوم سایه بگستراند و هرات از ایران جدا شود و به دست انگلیسی‌ها بیفتد. در زمان ناصرالدین شاه علاوه بر افغانستان، بسیاری از سرزمین‌های ایران واقع در شمال خراسان شامل مرو، خوارزم و خیوه توسط روس‌ها به یغما رفت و در همان حال انگلستان نیز قسمت‌هایی از سیستان و بلوچستان را از ایران جدا ساخت. اقدامات و در حقیقت خیانت‌های میرزا آقاخان نوری منجر به عزل او شد. پس از عزل آقاخان نوری شاه از انتخاب صدراعظم خودداری کرد و در صدد برآمد کابینه کوچکی مرکب از شش وزیر تشکیل دهد. گذشته از این اقدام، ناصرالدین شاه تشکیلات دیگری به نام مجلس شورای دولتی به وجود آورد؛ حال آنکه نه کابینه و نه مجلس مذکور هیچ یک پاسخگوی نیازهای کشور نبود. بنابراین پس از حدود شش سال که دربار ایران بدون صدراعظم روزگار می‌گذرانید، شاه میرزا محمد خان سپهسالار را به عنوان صدراعظم برگزید. صدارت سپهسالار نیز دوام چندانی نداشت و پس از او این مقام به دو نفر دیگر نیز رسید. از اتفاقات مهم دوره ناصرالدین شاه، واگذاری امتیازهای بسیار و بی‌سابقه به انگلیس بود؛ ازجمله این امتیازها، امتیاز رویتر توسط میرزا ملکم خان مؤسس فراموشخانه و نیز انحصار توتون و تنباکو بود که با واکنش شدیدی از سوی علما به‌ویژه آیت‌الله سید محمدحسن شیرازی معروف به میرزای بزرگ و همچنین سید جمال‌الدین اسدآبادی، پرچمدار آزادی مسلمین و منادی بیداری ملل شرق مواجه شد. ناصرالدین شاه قاجار سرانجام روز هفدهم ذیقعده سال 1313ق. در آستانه برگزاری جشن پنجاهمین سال سلطنت در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در شهرری با گلوله میرزا رضای کرمانی، شاگرد سید جمال‌الدین اسدآبادی از پای درآمد و در باغ جیران شهر ری مدفون گشت.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 306







صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.