تاریخ سند: 17 مرداد 1345
موضوع: روحانیون
متن سند:
شماره: 902 /303
شرح:
شخصی که نامش را احمد مصطفوی ذکر نموده، ضمن ارسال نامه ای از قم به آدرس عراق (نجفاشرف) شیخ نصراله خلخالی، مطالبی به شرح زیر نوشته است.
صبح چهارشنبه با کاظم حرکت و در خسروی 24 ساعت ما را نگه داشته اند؛ البته در یک قهوه خانه، ولی توی خیابان آزاد بودیم.
صبح پنجشنبه ما را که به تعداد 43 نفر بودیم، به ژاندارمری قصر شیرین بردند.
تعداد زیادی از اینها را در بغداد دستگیر کرده بودند.
در آنجا چیزی نپرسیدند، فقط اسم و فامیل و اسم پدر و شغل که تمام را به غیر از شغل که گفتم کاسب، راست گفتم.
به هر حال از ژاندارمری ما را به سازمان امنیت قصر شیرین بردند.
در آنجا سئوالاتی از ما کردند که تمام آنها دروغ گفته شد.
مثلاً شغلم را گفتم کاسب است.
گفت: چه کسبی؟ گفتم میوه فروشی.
کجا؟ خیابان باجک.
خانه شما کجاست؟ جنوب شهر.
دیگه نروی.
چشم.
برای چه رفته بودی؟ زیارت.
بفرمایید.
ظهر کارمان تمام شد؛ با چهار نفر دیگر ماشین سواری دربست برای کرمانشاه گرفتیم، عصر به کرمانشاه رسیدیم.
شب در آنجا بودیم و صبح رفتیم همدان.
با اینکه چند ساعتی همدان بودم، ولی منزل آقای اشراقی را پیدا نکردم و از آنجا به اراک و از اراک به قم رفتیم.
در خسروی پولی از ما گرفته نشد.
آقای حاجی شیخ، یک ساعت بعد از مارسید.
تلگراف امروز صبح زده شد.
رادیو پیک1 از قرار معلوم گفته که آقا خیال دارند تابستان به شام بروند و رادیو ملی گفته: شاه تلگرافی به آقای حکیم2 کرده که می خواهم بیایم نجف.
ایشان گفته باید بروی منزل آقای خمینی.
این دو موضوع در رادیو گفته شده، ولی اگر دروغ باشد رادیو دروغ گفته.
شایعات اینکه چند روزی است سخت شایع شده که آقا بیست روز دیگر می آید.
از قرار معلوم از کاسب ها ضمانت گرفته اند که نباید تجلیل کنید.
اثاث من رسیده ولی قسمت دوم نرسیده.
از خبرهای رسیده اینکه آقای اشراقی چهل هزارتومان برای قم فرستاده تا شهریه قم داده و لنگ نشود؛ گرچه به این پول احتیاجی نبوده ولی این امر مخفیانه صورت گرفته، زیرا میخواسته نگویند وجود ایشان اثر دارد.
فتوکپی نامه تهیه و جهت استحضار به پیوست تقدیم میگردد.
رونوشت برابرا اصل است.
توضیحات سند:
1.
رادیو پیک: این رادیو ارگان روزانه حزب توده بود و از سال 1339 تا پائیز 1355 فعالیت داشت.
مرکز آن در بلغارستان (صوفیه) بود و از ایستگاه رادیوی این کشور پخش می شد.
مدتی مسئول رادیو حمید صفری بو د.
سپس فرج الها میزانی (با نام مستعار جواد جوانشیر) از پلنوم 12 مسئول آن گردید.
اعضاء تحریریه و گویندگان رادیو پیک عبارت بودند ا ز: سرهنگ ناظمی (نام مستعار امیر نیک آئین) .
بهرام دانش .
رحیم نامور .
محمد پورهرمزان .
ملکه محمدی .
کاظم ندیم و افراد دیگری که به طور متناوب در اداره رادیو فوق شرکت داشتند.
ر.ک: سیاست و سازمان حزب توده .
مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی .
تهران .
1370
2.
آیت الله سید محسن حکیم یکی از فقها و مراجع نامدار شیعه، در سال 1306 ق در خاندانی از علم و تقوا، در بیت جلیلِ لبنان متولد شد.
پدرش علامه سید مهدی حکیم (متوفی 1312) و مادرش نواده آیت الله آقا شیخ عبدالنبی کاظمی، صاحب کتاب « تکملۀ الرجال » می باشد.
خاندان حکیم یکی از خاندان های اصیل و عرب در عراق می باشد که شخصیت های علمی و اجتماعی بزرگی از آن برخاسته اند.
آیت الله حکیم از محضر علما بزرگی چون حاج سیدمحمد کاظم یزدی، حاج شیخ محمدکاظم خراسانی، میرزای نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، شیخ الشریعه اصفهانی و برخی دیگر تلمذ نموده است.
مرحوم آیت الله حکیم بعد از رحلت آیت الله العظمی بروجردی، مرجعیت عامه شیعه را به دست گرفت و در تنظیم امور اداری حوزه های علمی و تأسیس مدارس و تربیت مبلغین سعی و کوشش بلیغ مبذول داشت و در غنا بخشیدن به فرهنگ اسلامی شاگردانی را تربیت نمود.
ایشان یکی از موفق ترین مراجع تقلید شیعه در امر تألیف و تصنیف بود.
با وجود آن همه مشاغل مرجعیت، باز دست از تألیف و تصنیف برنمی داشت و آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت، گفته شده از آیت الله حکیم پرسیدند: نظرش درباره سیاست و دخالت علما در آن چیست؟ او با صراحت فرمود: « اگر معنی سیاست اصلاح امور مردم روی اصول صحیح عقلانی و رفاه حال و آسایش بندگان خدا باشد (کما این که ظاهر امر آن است که معنی صحیح سیاست همین باشد) اسلام، تمامش همین است و جز سیاست چیز دیگری نیست و علما غیر از این کار دیگری ندارند.
و اگر منظور معنی دیگر می باشد، اسلام از آن بیگانه و دور است».
به همین دلیل او در امور جاری سیاسی و اجتماعی دخالت داشت از جمله :
1.
شرکت در جهاد مردم عراق علیه استعمار انگلستان
2.
تکفیر حزب شیوعی و اشتراکی
3.
کمک به جنبشهای آزادیبخش
4.
شرکت در نهضت اسلامی ایران
آیت الله حکیم برای اداره امور مرجعیت خود نظم و سازمان خاص ایجاد کرده و برای هر قسمت، مسئول معینی انتخاب نموده بود و از افراد مطلع در اداره این تشکیلات کمک می گرفت؛ به همین دلیل تشکیلات او با نظم خاص و آبرومندی اداره می شد که این امر در نوع خود بی سابقه بود.
آیت الله حکیم دارای فرزندانی برومند، عالم و لایق بود که در دوران زعامت پدر بزرگوار خود از معاونت و یاری او خودداری نکردند و پس از رحلت آن بزرگوار اغلب آنان به دست دژخیمان نظام عفلقی به فیض شهادت نائل آمدند.
خاندان حکیم یکی از کانون های مقاومت و شهادت در عراق به شمار می آید.
این عالم بزرگوار پس از عمری تلاش و کوشش در راه اسلام و قرآن سرانجام در 27 ربیع الاول 1390 ق به ملکوت اعلی پیوست.
مدفن آن مرحوم در نجف در مقبره مخصوص جنب کتابخانه خود می باشد.
ر.ک: فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی
منبع:
کتاب
آیتالله شیخ شهابالدین اشراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 144