* زندگینامه افراد مندرج در سند صفحات 85 تا 88 :
متن سند:
توضیحات سند:
1ـ امیرعباس هویدا در سال 1298 ه.
ش به دنیا آمد.
تحصیلات متوسطه خود را در مرکز آموزشی بیروت سپری کرد او
پس از عزیمت به لندن راهی بروکسل شد و در رشته علوم سیاسی فارغ التحصیل گشت.
وی در سن 24 سالگی به
استخدام وزارت امور خارجه در آمد و در مشاغلی از جمله : وابسته سیاسی سفارت ایران در پاریس، کارمند اداره
حفاظت منافع در آلمان، (در همین زمان به همراه حسنعلی منصور به جرم قاچاق مواد مخدر به وسیله پلیس فرانسه
دستگیر شد)، کنسول یار ایران در اشتوتگارت، منشی وزیر خارجه، معاونت اداره سوم سیاسی وزارت خارجه در دولت
محمد مصدق، مأموریت در کمیساریای عالی پناهندگان در سازمان ملل، رایزن سفارت ایران در آنکارا و سرپرست
سفارت ایران در ترکیه به کار پرداخت.
هویدا در سال 1327 عضو هیأت مدیره شرکت ملی نفت شد.
وی در کابینه
حسنعلی منصور عهده دار وزارت دارایی بود و پس از کشته شدن منصور به نخست وزیری محمدرضا پهلوی رسید و
سیزده سال در این منصب دوام آورد.
در سال 1356 جای خود را به جمشید آموزگار سپرد و خود، وزارت دربار شاه را
عهده دار شد.
هویدا پس از انقلاب اسلامی در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شد و در 18 فروردین 1358 اعدام گردید.
2ـ هرمز قریب فرزند عباسقلی در سال 1294 ه ش در تهران متولد شد.
تحصیلات خود را تا سطح لیسانس علوم
سیاسی در دانشگاه تهران به پایان رساند و سمتهایی از جمله آجودان کشوری شاه، رئیس اداره اول سیاسی وزارت
خارجه و مدیر کل تشریفات دربار را عهده دار بود.
نامبرده از دوستان علم بود و از سوی وی حمایت می شد.
اسناد زیادی
از بهره برداریهای شخصی وی از وزارت دربار موجود است.
قریب از اعضای جمعیت فراماسونری و در سیاست، طرفدار
غرب بویژه آمریکا بود.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
3ـ منوچهر کلالی در سال 1304 در شهرستان مشهد پا به عرصه حیات گذاشت.
وی تحصیلات ابتدائی خود را در
شهرستان مشهد به پایان رسانید و برای ادامه تحصیلات به تهران آمد و از دبیرستان علمیه موفق به اخذ دیپلم گردید
و پس از آن راه دانشگاه را درپیش گرفت و در علوم سیاسی از دانشکده حقوق موفق به اخذ لیسانس شد.
با بدست آوردن لیسانس اولین فعالیت اجتماعی خود را در وزارت کار آغاز کرد.
این واقعه در سال 1325 روی داد و او
مدت هفده سال تمام در سمت های مختلف در ادارات گوناگون وزارت کار فعالیت نمود و ضمن خدمت برای کسب
معلومات بیشتر و تکمیل تحصیلات خود راه اروپا را درپیش گرفت و از دانشکده حقوق پاریس موفق به کسب دکتری
حقوق گردید.
کاربر اداری او منحصر به وزارت کار بوده است.
وی در زمانی که در پاریس اقامت داشت، با یک فرانسوی
ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند (یک پسر و یک دختر) می باشد.
کلالی مدتی از طرف وزارت کار مأمور اداره کار استان
خراسان بود و با استفاده از همین موقعیت نماینده شهرستان مشهد در مجلس بیست ویکم شد.
وی سپس دبیرکل
سازمان فارغ التحصیلان ، معاون اداری وزارت کار، دبیر کل حزب ایران نوین را عهده دار بود.
در سند بیوگرافیک ساواک
آمده است: مشارالیه فردی فعال، کم حرف و قدری متکبر و جاه طلب و علاقمند به مطالعه و بعضا قمار و شرکت در
مجالس دارد.
از طرفداران سیاست آمریکا و در اغلب میهمانی های سفارت آمریکا شرکت کرده است.
برابر گزارش
رسیده در سال 1346 وی از جمله کارگردانان کمیته محرمانه ای که از طرف مقامات سیاسی آمریکا متمرکز در حزب
ایران نوین بوده، معرفی گردیده است.
همسر وی مدتها در اداره اطلاعات سفارت آمریکا مشغول کار بوده است.
4ـ حمید رهنما فرزند زین العابدین در سال 1291 در خانواده ای متمول در تهران بدنیا آمد.
نامبرده پس از سپری نمودن
تحصیلات مقدماتی به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته حقوق لیسانس گرفت و مدتی نیز در دانشگاه بیروت در رشته
علوم سیاسی تحصیل نمود.
مشارالیه ابتدا در سازمان برنامه و بودجه استخدام شد و از طرف آن سازمان جهت تحصیل
در رشته امور بازرگانی به انگلستان رفت و در مراجعت به ایران ابتدا در وزارت خارجه و در سال 37 بعنوان بازرس در
شرکت قند استخدام شد و پس از مدتی به مدیریت شرکت سهامی نساجی برگزیده شد.
نامبرده همزمان با عضویت در
هیئت مدیره شرکت نفت در سازمان برنامه نیز بعنوان بازرس همکاری داشت و در سال 1350 وزیر اطلاعات شد و در
سال 1353 بعنوان رئیس هیئت نمایندگی ثابت ایران در یونسکو انتخاب شد.
حمید رهنما در حزب مردم اقبال عضویت
داشت و مدیر روزنامه های ایران و تلاش بود و بعنوان دانشیار در دانشگاه صنعتی تدریس می نمود و در باشگاه ورزشی
شاهنشاهی عضویت داشت.
نامبرده در مصادر مختلف مدیریتی علاوه برسستی و ناتوانی، دارای سوء استفاده های زیاد
مالی بود و در زمینه مفاسد اخلاقی نیز در دوران وزارت شهرت زیادی داشت.
5 ـ هوشنگ نهاوندی فرزند علی اکبر در سال 1312 ه ش به دنیا آمد.
تحصیلات دانشگاهی را در رشته حقوق دانشگاه
تهران آغاز کرد و پس از دریافت مدرک لیسانس به فرانسه رفت و در رشته اقتصاد دکترای دولتی گرفت.
نهاوندی
خواهرزاده دکتر فریدون کشاورز ـ عضو سابق رهبری حزب توده ـ می باشد و سوابق فعالیتهای سیاسی او در فرانسه
مبهم است.
ساواک وی را «مشکوک به داشتن فعالیتهای کمونیستی» می داند.
با توجه به نقشی که نهاوندی بعدها در
صحنه سیاسی و فرهنگی ایران ایفا نمود و ارتقاء سریع او در هرم دیوانسالاری پهلوی، این نظر را کاملاً معقول می دانیم
که او از همان زمان تحصیل در پاریس ـ مانند بسیاری از عناصر مشابه ـ به ارتباط ویژه با سرویس های اطلاعاتی غرب
کشیده شد.
سند بیوگرافیک ساواک، نامبرده را «متهم به بهائی گری» نیز می داند.
نهاوندی پس از بازگشت به ایران
مدتی کارمند بانک اعتبارات بود و ترقی وی زمانی آغاز شد که حسنعلی منصور در دولت منوچهر اقبال به دبیر کلی
شورای عالی اقتصاد و وزارت کار رسید.
بدین ترتیب از مرداد ماه 1337 مشاغل عدیده نهاوندی آغاز شد:
ـ مشاور شورای عالی اقتصاد (مرداد 37ـ آبان 40) ـ مشاور عالی وزارت کار (آبان 38) ـ استاد دانشکده افسری (37ـ
40) ـ مشاور اقتصادی سفارت ایران در بروکسل (آبان 40 ـ آذر 42) ـ نایب رئیس نمایندگی ایران در اتحادیه اقتصادی
اروپا (فروردین 41 ـ آذر 42) ـ عضویت هیئت مدیره باشگاه فردوسی (دی 42 ـ اردیبهشت 43) ـ رئیس هیئت مدیره و
مدیرعامل شرکت معاملات خارجی (آذر ـ اسفند 42) ـ تدریس در دانشگاه تهران (از مهر 38) هوشنگ نهاوندی از
جمله عناصری بود که در چارچوب سناریوی نخبگان آمریکائی، فعالیت خود را آغاز کرد و در دولت حسنعلی منصور در
رأس وزارت نوبنیاد آبادانی و مسکن قرار گرفت و این سمت را در دولت امیر عباس هویدا تا سال 1347 حفظ کرد.
اسناد
موجود در ساواک، هوشنگ نهاوندی را در این زمان از اعضای فعال باند آمریکائی جمشید آموزگار نشان می دهد.
هوشنگ نهاوندی در سال 1347 به عنوان «آجودان کشوری» شاه منصوب شد و به جای امیر متقی ریاست دانشگاه
پهلوی (شیراز) را به دست گرفت.
او در همین زمان عضو هیئت امناء دانشگاه مشهد نیز بود.
در این دوران وی به عنوان
یکی از چهره های علمی و فرهنگی رژیم پهلوی مطرح شد و پس از 3 سال ریاست بردانشگاه شیراز، در رأس دانشگاه
تهران قرار گرفت.
هوشنگ نهاوندی در این زمان عضو هیئت امناء دانشگاه هنر (1352) و دانشگاه گیلان (1353) و
عضو شورای عالی آموزش و پرورش (1351) نیز بود.
اسناد ساواک عموما از اختلافات نهاوندی با همکاران و رؤسای خود خبر می دهد که یا ناشی از مسائل مالی و یا
جاه طلبی و تفرعن بیمارگونه اوست.
هوشنگ نهاوندی در آبان 1353 به ریاست دفتر مخصوص فرح پهلوی منصوب
شد.
با آغاز امواج انقلاب اسلامی، نهاوندی در ارتباط فعال با برخی مقامات مؤثر امریکا قرار گرفت.
از جمله ریچارد
هلمز ـ رئیس پیشین سیا ـ در سفر خرداد ماه 57 به تهران با وی ملاقات های خصوصی و پنهانی نمود.
در نتیجه این ارتباطات، نهاوندی منادی تأسیس «جناح اندیشمندان» شد و سناریوی ضعیف و مضحکی را آغاز کرد.
وی در دولت «آشتی ملی!» در رأس وزارت علوم و آموزش عالی قرار گرفت.
وی به عنوان یکی از چهره های بدنام رژیم،
در چارچوب عقب نشینی ها و مانورهای این رژیم در قبال انقلاب در تاریخ 15 /11 /57 دستگیر و زندانی شد و در اثنای
حوادث 22 بهمن از زندان گریخت و به خارج از کشور فرار کرد.
نهاوندی عضو تشکیلات فرماسونری بود و در لژهای :
آفتاب، فارابی، شیراز، ژاندارک، بزرگ ایران، امیرکبیر، فروغی و...
عضویت داشت.
6ـ رضا قطبی فرزند محمدعلی در تهران متولد شد.
وی خانواده نسبتا فقیری داشت و پسردائی فرح دیبا بود.
مادر فرح
تا قبل از ازدواج او با محمدرضا پهلوی در خانه محمدعلی قطبی زندگی می کرد و وضع مالی نامناسبی داشت.
رضا قطبی
تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در ایران گذراند.
و برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت تحصیلات خود را در دانشگاه
پلی تکنیک پاریس به اتمام رساند.
پس از ازدواج فرح دیبا با محمدرضا وضعیت مالی خانواده قطبی یکباره تغییر
غیرقابل وصف نمود.
پدر قطبی به عنوان اولین مقاطعه کار دربار و سازمان برنامه و بودجه درآمد و رضا قطبی هم مورد
توجه رژیم پهلوی قرار گرفت و به سمت مدیر کل تلویزیون منصوب شد و تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم در این
سمت باقی ماند.
رضا قطبی در کارهای مقاطعه و واگذاری پروژه های دولتی که از سوی سازمان برنامه و بودجه و وزارت
دربار ارایه می شد با پدرش همکاری داشت و در 25 درصدی که پدرش از متقاضیان دریافت می داشت سهمی داشت.
7ـ حسن زاهدی فرزند اسداللّه ، در سال 1292 در تهران متولد شد.
تحصیلات خود را تا دکتری اقتصاد دانشگاه کلمبیا
ادامه داد.
در سال 1315 وارد خدمت وزارت دارائی شد و در سال 1319 به سمت رئیس اداره کارگزینی بانک کشاورزی
منصوب شد.
در سال 1324 طبق دعوت سازمان ملل متحد وارد خدمت آن سازمان شد و در سال 1337 از پست دائمی
سازمان ملل متحد استعفا و سپس با سمت مدیر کل درآمدها در وزارت دارائی مشغول شد.
پس از وزارت دارائی به
وزارت کشاورزی رفت و ابتدا به سمت رئیس هیئت مدیره و بانک کشاورزی انتخاب و در سال 1346 به وزارت رسید.
مشارالیه در سال 1348 به وزارت کشور منصوب شد.
زاهدی از اعضای فعال و مؤثر جمعیت فراماسونری (لژ اهواز) بود.
در اسناد ساواک آمده است : «نامبرده تا حدی تندخو و عصبانی و بد دهن و رفیق باز و توصیه پذیر و خسیس و مظنون و
بدبین به همه کس و همه چیز می باشد.
» زاهدی متهم به سوء استفاده مالی در زمان تصدی ریاست بانک کشاورزی بوده و
سه فقره پرونده در این زمینه جهت نامبرده تشکیل شده اما طبق روال عادی عدم رسیدگی به پرونده های رجال سطح
بالای رژیم، از نتیجه اقدامات انجام شده اطلاعی در دست نیست و پرونده ها مسکوت مانده است.
8ـ محمد ظهیری فرزند عبدالحسین در سال 1299 ه ش در شهرستان ملایر متولد شد.
وی دوره ابتدایی را در ملایر و
دبیرستان را در تهران بپایان رساند و در سال 1320 به دانشکده کشاورزی کرج راه یافت و مهندسی آبیاری گرفت.
نامبرده در سال 1324 به استخدام دولت در آمد و در شهرداری تهران در قسمت لوله کشی آب بکار پرداخت و در سال
1326 به ریاست دفتر لوله کشی آب تهران و در سال بعد مسئول امور ممیزی سازمان آب تهران گردید.
مشارالیه در سال 34 به ریاست کارگزینی و انتشارات سازمان آب تهران و در سال 37 رئیس امور اداری و در سال 40
بعنوان معاون سازمان بکار پرداخت.
وی همچنین در سال 34 سرپرست امور مالی وزارت آب و برق و همزمان مشاور
عالی سازمان آب بود و در سال 47 معاون پارلمانی آن وزارتخانه گردید.
ظهیری در سال 50 به وزارت کشور منتقل و
بعنوان استاندار استان ساحلی بنادر و جزایر خلیج فارس و دریای عمان منصوب شد.
وی در مسئولیت های مختلف
متهم به اختلاس های مالی و سوء استفاده های زیاد بوده است.
مشارالیه در انجمن های ایران و فرانسه، ایران و آمریکا و
حزب ایران نوین و لژهای فراماسونری خیام و فارابی عضویت داشته است.
نامبرده در سال 32 بنا بدعوت شرکت
دگرمون فرانسه بمدت شش ماه و مجددا در سال 39 بمدت دو ماه از تأسیسات و کارخانجات سازنده لوازم مورد نیاز
سازمان آب و در سال 42 بدعوت شرکت واتر سورس دولپمنت پیمانکار سازمان آب جهت بازدید از تأسیسات آب
اسرائیل به فلسطین اشغالی و در ماموریت های مشابه به کشورهای انگلستان و آلمان سفر کرده است.
محمد ظهیری در سال 1334 نشان درجه 4 همایون دریافت کرد و در سال 44 از طرف وزارت اطلاعات از زحمات نامبرده
در برگزاری جشن آغاز بیست و پنجمین سال سلطنت خاندان پهلوی تقدیر شده است.
9ـ جمشید آموزگار در سال 1302 ه ش در تهران به دنیا آمد.
به همراه حسنعلی منصور و عطاءاله خسروانی و...
در
دبیرستان ایرانشهر تحصیل کرد و سپس در ایام جنگ جهانی دوم به آمریکا رفت و در رشته مهندسی بهداشت دکترا
گرفت.
مشارالیه که به استخدام سازمان ملل متحد در آمده بود، در سال 1330 به ایران آمد و در اصل 4 ترومن در تهران
مشغول به کار شد.
آموزگار که وارد دانشگاه دولتی ایران شده بود، در نخستین تجربه شغلی به سمت معاون وزیر
بهداری گمارده شد و از سال 1336 که فشار امریکا برای واگذاری مسئولیت های کشور به تحصیل کردگان در آمریکا
فزونی یافت، وی نیز که دارای روابط نزدیکی با اقبال بود در کابینه وی به وزارت کار رسید و در گیر و دار اصلاحات به
اصطلاح ارضی شاهانه، وزارت کشاورزی را تصرف کرد و در سال 1342 در کابینه حسنعلی منصور، وزیر بهداری شد.
مشارالیه که در کابینه هویدا به وزارت دارائی رسیده بود، در گزارشی که در صفحه 267 کتاب ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی ـ ج 2 ـ آمده است، چنین معرفی شد :
«در وزارت دارائی یک بچه امریکایی که هنوز دارای گذرنامه امریکائی است به نام آموزگار مشغول جاسوسی برای
آمریکائی ها است ولی از قدیم معروف به انگلیسی بود.
»
جمشید آموزگار که دارای شرکت مقاطعه کاری بود و قراردادهای دولتی سنگینی به وی محول می شد، به علت بعضی
محدودیت هایی که در ابتدای دولت هویدا برای شرکت وی ایجاد شد، اختلافاتی با هویدا پیدا کرد، در ضمن اینکه او را
رقیب جدی هویدا نیز قلمداد می کردند.
مشارالیه پس از 9 سال که تصدی وزارت دارائی را به عهده داشت، در سال
1353 وزیر کشور شد و در سال 54 به همراه وزرای نفت اوپک گروگان کارلوس شد.
وی در سال 1355 دبیر کل حزب
رستاخیز شد و در مرداد سال 1356 به آرزوی دیرین خود رسید و بر صندلی نخست وزیری تکیه زد.
جعفر شریف امامی
در خصوص وی چنین نقل کرده است :
«آموزگار در زمان عضویت در کابینه اقبال، مطالبی را که در هیئت دولت مطرح می گردید، بلافاصله به سفارت آمریکا
اطلاع می داد.
»
10ـ عبدالعظیم ولیان افسر ارتش و فرمانده توپخانه که به ساواک منتقل می شود.
و در همین ایام دکترای علوم سیاسی و
حقوق از دانشگاه تهران اخذ می کند.
ساواک او را به عنوان مسئول امور آسیای مرکزی و افغانستان راهی خراسان کرده
که او چندین سال در نوار مرزی ایران ـ پاکستان و افغانستان فعال بوده است.
به دلیل ارتباط او با وزیر وقت کشاورزی از
ساواک به وزارت کشور مأمور و سپس منتقل شده و مسئول امور امنیتی گرفتن زمین از ملاکین در جریان اصلاحات
ارضی بوده است.
عبدالعظیم ولیان سپس به ریاست سازمان اصلاحات ارضی رسیده و در پی تبدیل این سازمان به
وزارتخانه، وزیر این وزارت تازه تأسیس می گردد و بعد تصدی وزارت تعاون را برعهده می گیرد.
ولیان در این ایام در
دانشگاه تهران تدریس می کرده است.
شاه به دلیل نیازهای خاص استان خراسان او را به عنوان استاندار روانه آن
استان می کند و او سالیان دراز علاوه بر تصدی استانداری، نایب التولیه آستان قدس رضوی و آجودان کشوری شاه نیز
بوده است.
ولیان در صحنه سیاسی عضو حزب ایران نوین، کلوپ روتاری و انجمن برداری جهانی بود.
ولیان با عاطفه
جنابی آذربایجانی ازدواج کرده و ثمره این وصلت دو فرزند به نام های هما و همایون بوده است.
ولیان در سال 1364 در
پاریس درگذشت.
11ـ محمد صفی اصفیا، فرزند سلیم در سال 1295 در تهران تولد یافت.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در همین
شهر به پایان رسانید و از دبیرستان ثروت در سال 1311 موفق به اخذ دیپلم گردید و برای کسب تحصیلات عالیه عازم
فرانسه شد.
وی به دلیل علاقه ای که به اکتشافات و زمین شناسی داشت در دانشگاه پلی تکنیک فرانسه ثبت نام نمود و
از همین دانشگاه در رشته معدن و زمین شناسی موفق به اخذ دیپلم مهندسی گردید و در سال 1317 بعد از شش سال
اقامت در اروپا به وطن مراجعت نمود.
وی پس از کسب مشاغلی در اداره معادن و دستگاه مستقل آبیاری کشور در سال
1334 به سمت معاونت سازمان برنامه منصوب گردید و در سال 1336 که کار ساختمانی سد کرج آغاز گردید سرپرستی
مستقیم عملیات مربوط به این سد را بر عهده گرفت و به دلیل ارتباطش در کابینه علی امینی به سمت قائم مقام
نخست وزیر در سازمان برنامه منصوب گردید.
وی در کابینه اسداللّه علم در تاریخ 28 تیرماه 1341 مجددا در پست خود
ابقا گردید و در کابینه هویدا نیز مدتی عهده دار همین سمت بود.
وی در سال 1320 ازدواج کرد و دارای سه دختر به
اسامی «صفیه ـ صفورا و صفا» گشت.
مشارالیه پس از بازگشت به کشور در وزارت صنایع و پیشه و هنر مشغول بکار شد و همزمان به تدریس در دانشکده فنی
نیز اشتغال داشت.
خدمت سربازی را در دانشکده افسری طی کرد و در سال 1321 به وزارت فرهنگ منتقل شد.
وی در سال 1324 به ریاست آزمایشگاه معدن شناسی دانشکده فنی رسید و تا سال 1331 در آن دانشکده بود.
اصفیاء
در اواخر سال 1331 به عضویت شورای عالی صنعتی انتخاب و در ضمن تصدی کرسی استادی زمین شناسی اقتصادی،
در مهر ماه 1334 با حفظ سمت به عنوان مشاور عالی سازمان برنامه و عضو شورای اداری سازمان نقشه برداری انتخاب
شد.
مشارالیه که از اعضا مؤسس حزب ایران به شمار می رفت در سال 39 با حمایت های حزبی، پس از برکناری خسرو
هدایت به عنوان مدیر عامل سازمان برنامه انتخاب شد.
او که در سال 1345 به پیشنهاد هویدا و موافقت شاه دارای لقب
«جناب» شده بود، در تاریخ 8 /7 /1350 به عنوان وزیر مشاور و نایب نخست وزیر در امور اقتصادی و عمرانی منصوب شد
که با تبریک نصیری ـ ساواک ـ روبرو گردید و در همین سال یک قبضه تفنگ گلوله زنی شکاری کالیبر 270 دریافت کرد.
او که با تائید محمدرضا پهلوی به عنوان دبیر کل کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی برگزیده شده بود، در سال 1352 با
پیشنهاد وزیر علوم و آموزش عالی و با تائید شاه به عضویت هیأت امنای دانشگاه جُندی شاپور در آمد.
در تاریخ
17 /5 /1356 به پیشنهاد جمشید آموزگار وزیر مشاور شد.
دیگر مشاغل اصفیا که همگی با موافقت محمدرضا پهلوی صورت گرفت، بدین شرح است :
ب ـ عضویت در هیئت شورای انرژی اتمی
الف ـ عضویت در هیئت مدیره سازمان خدمات شاهنشاهی
ج ـ عضویت در شورای مرکزی دانشگاهها
د ـ عضویت در هیئت امنای مؤسسه برنامه ریزی ایران
ه ـ عضویت در هیأت امنای مؤسسه عالی آموزش ارتباطات
و ـ عضویت در هیأت امنای دانشگاه اصفهان
ز ـ عضویت در هیأت امنای دانشگاه فارابی
ح ـ عضویت در هیأت امنای بنیاد فرهنگ ایران
ط ـ عضویت در شورای عالی مرکز طبی کودکان
ی ـ عضویت در شورای هیأت امنای سازمان جشن هنر
صفی اصفیا در سال 1343 قصد خرید یک کارخانه قند به قیمت 60 میلیون تومان از یک شرکت انگلیسی را داشت که در
همین زمان یک شرکت آلمانی با همین مبلغ حاضر به فروش دو کارخانه بوده است!!؟
یکی از دختران وی بنام صفورا با تائید ساواک در اسفند 54 به نمایندگی ثابت ایران در یونسکو (پاریس) انتخاب گردیده
است.
12ـ انوشیروان پویان فرزند عبدالرسول در سال 1308 ه ش در شیراز بدنیا آمد.
نامبرده دوره ابتدایی را در دبستان
رازی شیراز و سه سال اول متوسطه را در دبیرستان رازی تهران و سه سال دوم متوسطه را در دبیرستان البرز به پایان
رساند و سپس عازم فرانسه شد و در دانشگاه پاریس در رشته طب به تحصیل پرداخت و در سال 1335 با احراز رتبه
اول، مدرک پزشکی عمومی گرفت و در سال 45 پس از اخذ تخصص در رشته جراحی و کسب عنوان پرفسوری به کشور
مراجعت نمود و از طرف شاه مفتخر به دریافت جایزه ممتاز سلطنتی گردید و از سال 46 با نام مستعار پروفسور با ساواک
شروع به همکاری نمود.
در سال 47 ساواک با استخدام وی در وزارت دربار موافقت و در همانسال به ریاست دانشگاه
تهران انتخاب گردید که نصیری (رئیس ساواک) این انتخاب را به وی تبریک گفت.
ساواک در سال 47 با شرکت نامبرده
در افتتاح مجلسین موافقت و در سال 49 بعنوان مشاور بهداشتی شرکت ملی ذوب آهن انتخاب و ماهیانه چهل هزار
ریال از این بابت دریافت می نمود و در همانسال به سمت آجودانی کشوری شاه منصوب گردید.
انوشیروان پویان بخاطر وابستگی به رژیم سلطه گر پهلوی در سال 1352 به وزارت بهداری برگزیده شد.
و در سال 53
بمدت یکسال به ریاست بیست و هفتمین اجلاسیه مجمع عمومی سازمان بهداشت جهانی انتخاب شد.
نامبرده همچنین در هیأت امناء دانشگاه ملی ایران، بنیاد فرح، بنیاد نیکوکاران شمس پهلوی، بیمارستان رضاشاه،
کنگره پزشکی رامسر، بیمارستان آزاد بنیاد نیکوکاران، شورای مرکزی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و هیئت
مدیره سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی، انجمن جراحان پاریس، عضویت و رئیس کلینک جراحی پاریس و جراح
مخصوص دربار بود.
مشارالیه که با زنی فرانسوی ازدواج کرده و این ازدواج به طلاق انجامیده بود، دارای مفاسد اخلاقی
فراوانی نیز بود.
وی در لژهای فراماسونری فارابی و رازی عضویت داشت.
نامبرده از طرف شاه مفتخر به دریافت
نشان های درجه 3 و 2 و 1 همایون با حمایل شد و همچنین نشان لژیون دونور از فرانسه و جایزه کنکور انترنا بدلیل احراز
رتبه اول از دانشکده پزشکی پاریس و جایزه از دانشگاه تهران را نیز دریافت نمود.
13ـ امیر متقی فرزند هدایت اللّه در سال 1302 ه ش در تهران به دنیا آمد.
تحصیلات خود را تا لیسانس حقوق ادامه
داد.
سمتهایی منجمله : منشی نخست وزیر، مدیر عامل فروشگاه فردوسی، معاونت دانشگاه پهلوی شیراز، مدیر کل و
معاون دربار و...
را عهده دار بود.
ساواک در سند بیوگرافی وی چنین آورده است : «...
.
متقی پس از قیام 28 مرداد و در
زمان نخست وزیری سپهبد زاهدی به ریاست دفتر و عضویت هیئت مدیره شرکت تعاونی کارمندان دولت منصوب و
سپس به عضویت هیئت مدیره شرکت معاملات خارجی و فروشگاه فردوسی درآمد و گفته می شود در این دو سمت سوء
استفاده های زیادی نموده و وضع مادی وی بهبود یافته است.
مشارالیه سالهاست که به وابستگی به مقامات سفارت
انگلیس تظاهر می نماید و گویا سال قبل از طرف سپهبد بختیار یا سرتیپ علوی کیا رئیس و معاونت وقت ساواک به
مقامات سفارت انگلیس توصیه شده از تظاهر و تردد وی به سفارتخانه جلوگیری نمایند.
امیر متقی که عضویت حزب
مردم را داشته پس از انتصاب آقای علم به نخست وزیری چندی به عنوان وابسته اقتصادی ایران در اروپا در سوئیس به
سر می برده و اخیرا به مدیریت عامل فروشگاه فردوسی منصوب شده است.
روی هم رفته مشارالیه فردی است بدنام،
فاقد شخصیت که در مورد سوابق سوء دوران طفولیت وی نیز مطالبی شنیده می شود و انتصاب وی به سمت جدید در
محافل سیاسی و اقتصادی سوء اثر داشته.
ضمنا اطلاعی رسیده مبنی بر اینکه مشارالیه به وابستگی خود به دولت
انگلیس افتخار می نماید و در خفا با دستگاههای اطلاعاتی شوروی مربوط بوده که این مطلب را سازمان مرکزی «سیا» در
اروپا نیز تأیید نموده است.
14ـ مهدی شیبانی فرزند محمود محاسب الملک در سال 1294 ه.
ش در تهران متولد شد.
وی پس از گذراندن
تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران جهت ادامه تحصیل عازم آمریکا شد و پس از اخذ لیسانس کشاورزی به کشور
بازگشت و در سال 1324 به خدمت دولت درآمد و مشاغلی منجمله: رئیس اداره ماشینهای کشاورزی، مدیر کل دفع
آفات، نماینده مجلس شورا از کاشان، معاون نخست وزیر و سرپرست سازمان جلب سیاحان، پنج سال استاندار
مازندران و...
.
را عهده دار بود ساواک در سند بیوگرافی او آورده است : «فردی متواضع و مردمدار ولی ناوارد به کار و
رفیق باز و قمارباز و هماره در پی تأمین منافع شخصی بوده است.
گزارشاتی خبری مبنی بر فساد جنسی وی نیز واصل
گردیده است.
در ضمن در شمال کشور سرگرم خرید و فروش اراضی بوده و با استفاده از موقعیت خود از سازمانها و
مؤسسات دولتی زمینهائی را به نام خود و فرزندانش خریداری کرده و در مازندران به عنوان استاندار (متری) مشهور
بوده و جهت کارهای خرید و فروش زمین واسطه هایی هم داشته است.
در سیاست طرفدار سیاست غرب به ویژه آمریکا
و از دوستان نزدیک علم، هویدا و ایادی و مورد توجه آنان بود.
نامبرده سابقا عضو حزب مردم نیز بوده است.
» مهدی
شیبانی پس از بازنشستگی به آمریکا رفت، همسر وی مهین دخت نمازی نام داشته و دارای 3 فرزند به نام های محمود،
محمد و ملک میترا است.
15ـ عبدالعلی دهستانی فرزند یداله، در سال 1300 ه ش بدنیا آمد.
پدرش از ملاکین بزرگ کرج و سناتور بود.
وی که دوره تحصیلات ابتدائی و دبیرستان را در مدرسه شرف و دبیرستان کرج طی کرده بود، در سال 1319 دوره
مقدماتی دانشکده کرج را طی کرد و در سال 1320 به دانشکده کشاورزی کرج رفت و پس از اخذ گواهینامه لیسانس در
سال 1323 جهت طی یک دوره یکساله رهسپار امریکا شد و در قسمت ماشین آلات کشاورزی در کالیفرنیا دوره دید.
دهستانی که از سال 1319 به خدمت دولت درآمده بود، ابتداء در دانشکده کشاورزی کرج بعنوان کمک متخصص فنی
کشاورزی شروع به کار کرد و در سال 1323 به استخدام وزارت کشور در آمد و معاون اداره امور کشاورزی شد.
دیگر مشاغل وی به این شرح است :
الف ـ 1326، بازرس اداره نمایشات
ب ـ 1328، مأمور از وزارت کشور به دربار
ج ـ 1329، رئیس اداره ایلات (اداره املاک) دربار
د ـ 1331، رئیس اداره عمران و اصلاحات
ه ـ 1332، عضو هیأت مدیره بنگاه عمران
و ـ 1334، بازرس دولت در هیأت مدیره بنگاه عمران
دهستانی که در دوره نوزدهم مجلس شورای ملی از طرف حزب مردم کاندید شهریار و ساوجبلاغ شده بود، با کمک
اوباش و چاقوکش ها به مجلس راه یافت و یکی از خدمت کاران خود را به علت فاش کردن اسرار انتخاباتی کشت و جسد
او را در رودخانه کرج انداخت که هرگز پرونده این قتل پیگری نشد.
عبدالعلی کوهستانی که به عضویت «جبهه یاران متحد» در آمده بود و از اعضای لژ فراماسونری کوروش و لژ آفتاب و قائم
مقام منطقه 354 باشگاه لاینز و عضو حزب رستاخیز و...
بود، در سال 1346 به استانداری سیستان و بلوچستان
منصوب شد و در سال 1350 استاندار آذربایجان غربی گردید ولی به دلایل فساد اخلاقی شدید که غیر قابل ذکر است،
در سال 1357 به استان مرکزی منتقل شد، که به علت کمک مقدم ـ (رئیس ساواک وقت) ـ به وی جهت تصدی این مقام
از او تشکر کرد.
مشارالیه که از اسداله علم، منوچهر اقبال و قدس نخعی به عنوان معرفان خود نام برده است، نشان های مختلفی نیز از
شاه دریافت کرد که از آن جمله است :
1ـ نشان درجه یک توسعه اقتصادی و آبادانی
2ـ نشان درجه اول آبادانی و پیشرفت
ساواک در یکی از ارزیابی های خود، وی را چنین معرفی کرده است :
«فردی عیاش، خوشگذران، عصبانی، تندخو، علاقمند به زن و مشروب»
16ـ منوچهر اقبال در 20 مهر 1288 در مشهد به دنیا آمد.
پدرش مقبل السلطنه از ملاکین و متمولین آن دیار بود.
تحصیلات ابتدایی خود را در مشهد و تحصیلات متوسطه را در مدارس ثروت و دارالفنون تهران به پایان برد و در
دارالفنون با دکتر رضا رادمنش ؛ دکتر فریدون کشاورز و دکتر محمد شاهکار همکلاسی بود.
او در سال 1305 عازم اروپا
شد و در سال 1312 به عنوان متخصص امراض عفونی از دانشکده پزشکی پاریس فارغ التحصیل گردید.
وی در همین
سال با یک دختر فرانسوی ازدواج کرد.
ورود منوچهر اقبال به صحنه سیاست با شهریور 1320 و سقوط دیکتاتوری
رضاخان مقارن بود وی سمتهایی منجمله، معاون وزارت بهداری، کفیل وزارت بهداری، وزیر بهداری، پست و تلگراف،
فرهنگ، راه، کشور، سناتور مجلس سنا، استاندار آذربایجان، ریاست دانشگاه تهران و دانشکده پزشکی، نخست وزیر
و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران و...
.
را عهده دار بود.
بنابر اطلاعات مزبور در پرونده های ساواک دکتر اقبال در جریان
انتخابات سال 1333 با وساطت دکتر هادی طاهری (وزیر مشاور) مبلغ 500 هزار تومان رشوه دریافت داشت و در این
دوران شهرت اقبال به عنوان یک چهره وابسته به استعمار بریتانیا و دربار شهرت بیشتری یافت.
منوچهر اقبال در سال
1331 به همراه دکتر عبدالحسین راجی، در فرانسه به عضویت فراماسونری درآمد و در سالهای بعد، به همراه دکتر سعید
مالک در رأس لژهای تابع تشکیلات فراماسونری فرانسه قرار گرفت.
وی در زمره مؤسسین لژ خورشید تابان (تابع
گراند ناسیونال دوفرانس) بود.
بنابر ادعای فردوست وی بسیار جاه طلب بود.
او کارش را از شرکت نفت شروع کرد و به
وزارت نفت رسید و با مساعدت اشرف خواهر شاه نخست وزیر شد، او مطیع اوامر انگلیسی ها بود.
وی که مدیر عامل و
رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران بود به طور اسمی این سمت را داشت و صرفا عامل اجرای دستورات شخص
محمدرضا شاه بود.
او در آبان ماه 1355 به طرز مشکوکی جان سپرد.
امیر اسداللّه علم وزیر دربار شاهنشاهی در کتاب
من و شاه (خاطرات اسداللّه علم) از دکتر اقبال به عنوان مهره ای بیکاره در شرکت نفت یاد کرده است.
17ـ مهرداد پهلبد فرزند نصراللّه در سال 1296 ه ش در تهران متولد شد.
تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در تهران
و تحصیلات عالی را در دانشکده فنی تهران گذرانید و به فرانسه عزیمت نمود.
وی به زبانهای فرانسه و انگلیسی
آشنایی داشت.
نامبرده سمتهایی منجمله رئیس اداره کل هنرهای زیبای کشور، وزیر فرهنگ و هنر را عهده دار بود.
ساواک در سند بیوگرافیک او آورده است : نامبرده فاقد سابقه مضره سیاسی میباشد.
همسر ایشان خواهر شاه (شمس
پهلوی) است با اکثر رجال سیاسی و درباریان رابطه دوستی دارد.
طرفدار سیاست دربار شاهنشاهی، رفیق باز، ولخرج و
دست و دلباز می باشد.
نسبت به مقام، قدرت، شهرت، پول و زن خیلی زیاد علاقمند است.
پهلبد (مین بایشان) از
اعضای فعال جمعیت فراماسونری و عضو لژ کوروش بود.
(اسناد ساواک ـ پرونده های انفرادی)
18ـ منصور روحانی فرزند علیمحمد در سال 1300 ه ش در تهران بدنیا آمد.
فارغ التحصیل رشته مهندسی راه و
ساختمان از دانشکده فنی تهران و دوره تخصصی آب از دانشگاه تهران می باشد.
در کابینه حسنعلی منصور وزیر آب و
برق شد و از آنجایی که فردی بهایی بود در تمامی دوره سیزده ساله کابینه هویدا در مسند وزارت باقی ماند.
فقط یک
جابجایی مختصر درباره او انجام شد.
یعنی از وزارت آب و برق به وزارت کشاورزی آمد.
روحانی یکی از نزدیکترین
دوستان حسنعلی منصور و هویدا بود که در تصمیمات آنان دخالت می کرد و تأثیر می گذاشت.
همچنین وی یکی از
دولتمردانی بود که رژیم شاه برای سرپوش گذاشتن بر جنایات خود و راضی کردن مردم در سال 57، او را دستگیر کرده
بود.
منصور روحانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دادگاه انقلاب محاکمه و به اعدام محکوم گردید.
(ر.ک : به کتاب
دزدان با چراغ نوشته ـ ح ـ معصومی)
19ـ عبدالمجید مجیدی فرزند قوام که تحصیلات خود را در دو مرحله به انجام رساند، در یک مرحله رشته حقوق را تا
مقطع دکترا در دانشگاه پاریس به پایان رسانده و در مرحله دیگر به هنگام اشتغال در سازمان برنامه به آمریکا رفته و
رشته اقتصادی را در آن دیار به پایان برد.
مجیدی در سال 1332 به استخدام بانک توسعه صادرات درآمده و در سال
1335 به سازمان برنامه منتقل می شود و مشاغلی چون معاون اداری و مالی سازمان برنامه، ریاست دفتر مرکزی بودجه،
رئیس سازمان برنامه و بودجه، وزیر تولیدات کشاورزی، وزارت کار دست می یابد و از سوی دیگر دبیر کل بنیاد فرح،
عضو شورای سازمانی ایرانی مجامع بین المللی، عضو شورای شاهنشاهی آموزش، شورای فرهنگ و هنر، و دبیرکل شیر
و خورشید و عضو هیئت امنای دانشگاه جندی شاپور بوده است.
مجیدی در سال 57 در دولت شریف امامی به اتهام
فساد مالی به همراه هویدا، نصیری و نهاوندی دستگیر می شود.
مجیدی با منیره وکیلی ازدواج کرده و دارای دو فرزند به
نامهای شهرزاد و جمیله است.
20ـ فرهنگ مهر فرزند کیخسرو نامور رئیس اسبق انجمن زرتشتیان ایران که در سال 1323 در سیلوی تهران استخدام
شده و تا سال 1337 که به شرکت نفت منتقل می شود به تحصیلات دانشگاهی خود مبادرت می ورزد و موفق می شود که
دکترای حقوق خود را از دانشگاه لندن اخذ نماید.
فرهنگ مهر سپس مدیر کل نمایندگیهای شرکت نفت در خارج از
کشور و پس از آن تا سال 1344 مدیر کل نفت در وزارت دارایی می گردد.
در سال 1344 رئیس کل بیمه ایران می شود و در
نهایت مشاغلی چون معاون هویدا، رئیس دانشگاه پهلوی، رئیس مدرسه عالی بیمه ایران، رئیس کارخانجات آسیا،
آجودان کشوری شاه در سال 50، عضو شورای شاهنشاهی آموزشی، عضو بیناد فرح و عضو بنیاد آرشام، عضو شورای
مرکزی بررسی مسائل ایران و رئیس دانشگاه شیراز بوده است.
فرهنگ مهر در عالم سیاست به عضویت حزب ایران
نوین هویدا و سپس حزب رستاخیز درآمده بود و در جمعیت فراماسونری از عنوان و مقام برخوردار بود.
وی استاد
ارجمند لژ سقراط و عضو لژ کاوه نیز به شمار می رفت او به هنگام تصدی دو دانشگاه، ارتباط بسیار نزدیکی با ساواک در
کنترل نیروهای مخالف حکومت پهلوی داشت.
او همچنین در دوره هایی ریاست انجمن زرتشتیان را برعهده داشت.
فرهنگ مهر با پریچهر نادری کرمانی ازدواج کرد و صاحب چهارفرزند به نامهای مهرداد، مهران، میترا و مهربان شده
است.
21ـ علی رضائی رئیس هیئت مدیره بانک شهریار و سناتور مجلس سنا بود و در سال 56 طی یک سخنرانی مفصل و
طولانی ضمن تعریف و تمجید از دکتر جمشید آموزگار او را تشویق نمود، که با مخالفین برخورد نماید.
22ـ منوچهر پیروز فرزند نصراللّه در سال 1305 ش در اصفهان به دنیا آمد.
تحصیلات خود را تا فوق لیسانس علوم
بازرگانی دانشگاه تهران ادامه داد.
مشاغلی منجمله : مشاور نخست وزیر، معاون شهرداری تهران، استاندار فارس،
مدیر عامل بنیاد اشرف پهلوی و ...
.
برعهده داشت.
در اسناد ساواک آمده است «نامبرده در سال 1332 عضو حزب
منحله توده بود در سال 1338 احضار و در مصاحبه به عضویت خود اعتراف کرد و ضمن همکاری، اطلاعات حزبی را در
اختیار گذاشت.
مشارالیه در سمت استانداری استان ساحلی متهم به سوء استفاده بود و در زمان صدارتش در
استانداری فارس با به کار گماردن افراد سودجو در رأس کارها باعث نارضایتی اهالی مردم منطقه گردیده است.
و در سال
1352 برخی دوستانش در مناقصه طرح احداث ساختمانهای ضد زلزله با حمایت وی برنده شدند و با پشتیبانی وی
شروع به سوء استفاده و سهل انگاری در کارها نموده اند که در نتیجه با بروز سیل مجدد و آتش سوزی بر مردم مناطق
«قیر و کازرون» تلفات و خسارات سنگینی وارد آمده است.
پیروز در جریان خرید و فروش اراضی و باغات سنقر کلیایی
نیز سوءاستفاده هایی داشته است.
نامبرده ضمن برپایی جلسات خوش گذرانی و شب زنده داری و معاشرت نامشروع با
زنان، بی عفتی را به حد کمال رسانده است.
»
23ـ سیروس فرزانه فرزند حسن در سال 1306 ش.
در تهران بدنیا آمد.
تحصیلات خود را تا دیپلم فنی مخابرات ادامه
داد.
سمتهایی منجمله: مدیر کل فرودگاه مهر آباد، معاون وزارت راه، معاون تشریفات دربار شاهنشاهی، آجودان
کشوری شاه، و...
را عهده دار بود، نامبرده از عناصر وفادار به رژیم پهلوی و شخص شاه بود، طبق گزارش ساواک در اکثر
سفرهای خارج از کشور همراه وی بوده است.
به دریافت نشانهای متعددی (حدود 30 عدد) مفتخر گردید.
! در طول
خدمت در سمت سرپرست سازمان جلب سیاحان مواردی از سوءاستفاده مالی وجود داشته که طبق گزارش ساواک:
«سیروس فرزانه معاون پیشین نخست وزیر و سرپرست سازمان جلب سیاحان در بین مردم فردی نادرست شناخته
می شود و در جریان تجهیز و آماده کردن هتلها در جشن دو هزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران
بحث های زیادی مبنی بر سوءاستفاده های وی وجود داشته است...
.
موردی که برای تعقیب وی مدرک موجود است
مربوط به جریان پرداخت مبلغ دو میلیون و دویست هزار ریال از طرف دفتر فرح به سازمان جلب سیاحان
می باشد...
دفتر فرح طی نامه ای چکی به مبلغ 000 /200 /2 ریال به سازمان جلب سیاحان ارسال و درخواست می نمایند
وصول آن را اعلام دارند.
مقارن این امر سازمان جلب سیاحان در وزارت اطلاعات ادغام و سیروس کنار گذارده می شود
پس از چندی دفتر فرح وصول چک را از وزارت اطلاعات درخواست می کند.
در بررسی معلوم می شود که سابقه ای از
نامه و چک موجود نیست، بعد که تحقیق می شود روشن می گردد سیروس فرزانه نامه را از بین برده و چک را نیز بوسیله
شخصی به نام الیاس که صراف است وصول کرده و بعد که از وی تحقیق شده گفته است وجه را دریافت و به مهدی
بهره مند معاون وقت جلب سیاحان داده است.
در حالیکه چنین نبوده و مشخص نگردیده که پول مذکور چه شده است.
از ماجرای اخیر کریم پاشا بهادری رئیس دفتر فرح، غلامرضا کیان پور، وزیر وقت اطلاعات و جهانگردی کاملاً اطلاع
دارند و باید از آنها سئوال و پرونده تشکیل شود.
اما اتفاقی نمی افتد و پیگیری جدی هم به عمل نمی آید و فرزانه به
چپاول های خود ادامه می دهد تا سال 1355 که به علت بیماری قلبی با بازنشستگی وی موافقت می شود .
ـ اسناد ساواک، پرونده های انفرادی
24ـ نصرت اللّه معینیان در سال 1304 در اصفهان به دنیا آمد و تحصیلاتی ابتدایی خود را در آن جا گذراند.
بعد از آن برای
ادامه تحصیلات به تهران عزیمت نمود و از هنرستان راه آهن فارغ التحصیل شد و آنگاه رشته سیاسی را در همین
هنرستان سپری کرد.
اولین سمتی که او رسما در ادارات دولتی به دست آورد، کارمندی راه آهن بود با توجه به علاقه و
ذوقی که در نویسندگی داشت به خدمت در مطبوعات درآمد و طی سالهای متمادی سردبیری چند روزنامه و مجله را به
عهده داشت.
معینیان با شرکت در کودتای 28 مرداد و به عهده گرفتن امور تبلیغی این کودتا راه ترقی در دستگاه دولت
برایش هموار می شود.
در سال 1332 کفالت اداره کل انتشارات را عهده دار شد، تا اینکه در سال 1334 به مدیرکلی
انتشارات و رادیو رسید.
در سال 1337 در کابینه دکتر اقبال به سمت معاونت نخست وزیر و سرپرستی اداره کل
انتشارات و رادیو برگزیده شد و این سمت را در کابینه شریف امامی، امینی و اسداللّه علم برای خود حفظ کرد.
در کابینه
علم که در تاریخ 30 تیر 1341 به محمدرضا پهلوی معرفی شد با سمت وزیر راه به عضویت دولت درآمد و در کابینه سوم
علم، سمت وزیر مشاور و سرپرستی انتشارات و رادیو را عهده دار بود.
وی در دولت حسنعلی منصور به وزارت
جدیدالتأسیس اطلاعات رسید که وزارت او تا 7 بهمن 1343 ادامه داشت.
نصرت اللّه معینیان که تدریجا توجه شاه و
اسداللّه علم را به خود جلب کرده بود به دربار راه یافته و رئیس دفتر مخصوص شاه گردید که این شغل را تا اوایل انقلاب
در اختیار داشت.
25ـ هوشنگ انصاری در سال 1306 ه ش در اهواز به دنیا آمد.
تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در این شهر به پایان
رساند و برای ادامه تحصیل راهی انگلستان شد.
وی مدتی را هم به عنوان کار و هم تحصیل در ژاپن گذراند.
علاقه او به مشاغل درآمدزا، او را به کارهای تجاری کشاند و در رشته های بازرگانی و صنعتی فعالیت کرد.
انصاری در سال
1333 وابسته مطبوعاتی ایران در ژاپن شد و از همین زمان سمت های دولتی او با ارتقاء مقام در هر جابجائی آغاز شد تا
اینکه در سال 1348 به وزارت اقتصاد رسید.
در جلد اول کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ـ ض 326 در این رابطه
چنین آمده است : «عباس آرام از وابستگان انگلیسی، مدت ها وزیر خارجه بود.
موقعی که او سفیر در ژاپن شد،
هوشنگ انصاری کارمند محلی سفارت ایران بود، آرام تشخیص داد که انصاری فرد مناسبی است و او را به انگلیسی ها
معرفی کرد.
بدین ترتیب انصاری ناگهان وزیر اطلاعات، سفیر ایران در امریکا، وزیر دارایی، مدیر عامل شرکت نفت شد و
جزو کاندیداهای نخست وزیری بود که انقلاب شد.
»
با تأسیس حزب رستاخیز از طرف شاه، انصاری با عنوان هماهنگ کننده جناح سازنده وارد حزب شد، اما در خرداد
1357 از این مقام کناره گیری کرد.
هوشنگ انصاری که با گراتیان یاتسویچ ـ رئیس سیا در ایران ـ ارتباطی تنگاتنگ
داشت، با پیش بینی سقوط رژیم شاه، زودتر از دیگر دولتمردان از ایران خارج شد و با سرمایه هنگفتی که در این مدت
در مرزهای بیرونی انباشته بود، به امریکا رفت و به عنوان یکی از سرمایه داران شناخته شده، فعالیتهای تجاری خود را
ادامه داد.
انصاری که در مشاغلی چون : وابسته بازرگانی در توکیو، معاون وزارت بازرگانی، وزارت اقتصاد و متصدی اتاق
صنایع و معادن کار کرده بود، به هنگام اشتغال در ژاپن با خانمی ژاپنی ازدواج کرد و سپس همسری ایرانی بنام مریم
پناهی برگزید.
او زمانی نیز سفیر ایران در پاکستان و عضو لژ فراماسونری خیام بود.
26ـ محمود قوام صدری فرزند حاج محمد در سال 1309 ه ش در مشهد به دنیا آمد.
در دبیرستان های علمیه، دانش و
شاهرضا در شهر محل تولد تحصیل کرد و سپس به دانشکده علوم اختصاصی مالیه راه یافت و سپس در دانشکده حقوق
و علوم سیاسی تحصیل کرد و دوره عالیه مالیه را نیز پشت سر گذاشت.
مشارالیه که به استخدام وزارت دارائی در آمده بود، در مشاغل زیر فعالیت کرد :
کفالت و معاونت اداره اطلاعات آمار، معاون اداره کل بررسیهای مالی و اقتصادی، مدیر کل نظارت صنعتی، معاون اداره کل
بهره برداری و خالصه و املاک واگذاری، رئیس و ذیحساب اداره دارائی شهرستان اراک، رئیس و ذیحساب اداره
حسابداری وزارت کار، معاون اداره کل درآمدها، بازرس وزارتی و مدیرکل وصول شهرستان ها، عضو هیأت مدیره شرکت
سهامی شیلات، مدیر کل بودجه، سرپرستی چاپخانه دولتی، بازرس
شرکت هواپیمائی ملی ایران و...
مشارالیه که «عضو جمعیت سعادت و یاران» بود و در لژهای فراماسونری : ژاندارک، کاوه عضویت داشت و از اعضاء
مؤسس لژ دانش بود.
در سال 1343 به معاونت پارلمانی وزارت دارائی رسید و در سال 1350 وزیر مشاور و معاون
پارلمانی نخست وزیری شد.
محمود قوام صدری که رئیس منطقه 354 الف لاینز بین المللی بود و به نمایندگی از طرف شریف امامی ـ استاد اعظم لژ
بزرگ ایران ـ در بعضی از لژها شرکت می کرد، در سال 1352 به عضویت هیأت امنای دانشگاه مشهد برگزیده شد و در
سال 54 رئیس هیئت مدیره انجمن ملی حمایت از کودکان بود، در سال 1357 از طرف فرح پهلوی به عضویت هیأت
مدیره و خزانه انجمن کودکان منصوب شد.
27ـ عباس سالور فرزند قهرمان در سال 1294 ه ش در دامغان متولد شد.
تحصیلات ابتدائی را در مدرسه سن لوئی
تهران سپری کرد و دیپلم را از دارالفنون گرفت و در سال 1313 وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و در سال 1316
لیسانس حقوق دریافت نمود.
وی در سال 1319 به استخدام وزارت کشاورزی در آمد و در اداره ساختمان، منشی اداره
آبیاری و سد سازی بکار پرداخت و در سال 38 مدیر کل اداری وزارت کشاورزی شد و همزمان فوق لیسانس حقوق و
علوم سیاسی گرفت.
نامبرده در سال 38 کلاس مؤسسه علوم اداری را گذراند و در سال 39 بمدت 4 ماه برای مطالعه و
امور اداری به آمریکا رفت.
مشارالیه از فامیل شاهزاده های سالور و همدانی و خانواده ای از ملاکین سرشناس همدان
است که از طرف خانواده همسر با خانواده علیقلی و امان اله اردلان نسبت دارد و دارائی های زیاد منقول و غیر منقول
داشت.
عباس سالور در سال 41 مدیر کل اصلاحات ارضی شد و مجددا به آمریکا سفر نمود و بعد از آن به معاونت
اصلاحات ارضی انتخاب شد و در سال 43 استاندار کرمانشاه و در سال 45 استاندار خوزستان شد که در این سمت
تخلفات اخلاقی و مالی زیادی داشته و در سال 49 پانصد هزار تومان رشوه از گاراژداران خرمشهر گرفته است.
ساواک در ارزیابی خود، وی را فردی علاقمند به مقام و قدرت و شهرت، شاه پرست و ذی نفوذ معرفی نمود.
نامبرده عضو حزب ایران نوین و در تشکیلات فراماسونری در لژ تهران عضویت داشت.
مشارالیه در سال 52 از استانداری خوزستان عزل و در سال 57 عضو هیئت مدیره صنایع پترو شیمی شد.
28ـ منوچهر نیک پور فرزند عبدالحسین در سال 1303 ه ش در خانواده ای متمول در تهران متولد شد.
نامبرده دوره
ابتدایی و متوسطه را در دبیرستانهای شرف و پانزده بهمن تهران گذراند و در رشته حقوق در سال 1322 به دانشگاه
تهران راه یافت مشارالیه بعد از آن به آمریکا رفت و از دانشکده ایندیانا، دانشگاه وست ویرجینیا لیسانس مدیریت
گرفت و پس از مراجعت به کشور در سال 1329 به مدیریت کارخانجات شیشه سازی ایران منصوب شد پس از چندی
مجددا به امریکا رفت و بعد از یکسال مراجعت مشغول خدمت در بانک پارس شد.
وی ابتدا متصدی اداره خارجه و بعد
در ادارات معاملات ارزی و معاونت و نهایتا به قائم مقامی رئیس کل بانک پارس انتخاب شد.
نامبرده در سال 35 به دعوت
دولت آمریکا به آنجا عزیمت و د
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله سپید و سیاه به روایت اسناد ساواک صفحه 262