تاریخ سند: 25 خرداد 1349
موضوع: فعالیت مضره طرفداران خمینی
متن سند:
شماره: 10786/ ﻫ 1 تاریخ: 25 /3 /1349
از: ساواک خراسان
به: تیمسار ریاست شهربانیهای خراسان
موضوع: فعالیت مضره طرفداران خمینی
پیرو 10774/ 1ﻫ - 24 /3 /49
برابر اطلاع رسیده روز 24 /3 /49 افراد مشروحه زیر ضمن اشاعه شایعه کشته شدن محمدرضا سعیدی، مدرسین را وادار به تعطیل درس حوزه علمیه نموده و بر له سعیدی تبلیغات سوء مینمایند.
خواهشمند است دستور فرمایند در صورت صحت، فوراً نامبردگان را دستگیر و به این سازمان تحویل گردند، چنانچه فرد یا افرادی به نحوی از انحاء مبادرت به تبلیغ بر له خمینی و محمدرضا سعیدی نمایند، بلادرنگ دستگیر و به این سازمان اعزام دارند. ضمناً به امامان جماعت و مدرسین تفهیم نمایند عدهای اخلالگر و خائن به وطن مترصدند با اشاعه شایعاتی کذب و اختلال در افکار مردم به نفع خیانتکاران و دشمنان مملکت بهره برداریهائی نمایند. در صورتی که مدرسین و امامان جماعت مبادرت به تعطیل درس و یا نماز خود نمایند، آلت دست واقع و بدین وسیله به بی وطنان و خیانتکاران کمک نموده برای خود نیز عواقب وخیمی را ایجاد مینمایند، آلت دست اینگونه افراد مزدور و خائن واقع نشده کماکان به کار خود ادامه داده چنانچه فرد یا افرادی در سر درس و یا در نماز کوچکترین اخلالی نمود، او را به مأمورین معرفی نمایند. نتیجه اقدامات معموله را سریعاً به این سازمان اعلام نمایند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان . [سرتیپ] بهرامی
1. شیخ عباس طبسی واعظ. 2. محمدرضا مهامی[محامی] واعظ . 3. سید علی خامنهای . 4. میرزا علی آقای تهرانی1مدرس . 5. شیخ احمد ملازاده طلبه مدرسه خیرات خان. 6. شیخ غفاری طلبه مدرسه میرزا جعفر2 7 . آشوری3 طلبه مدرسه نواب.
اقدام کننده . غضنفری رئیس دایره . دبیری
توضیحات سند:
1. شیخ على مرادخانی ارنگه، معروف به «تهرانی» فرزند عزتالله در سال 1302 ش در روستای ارنگه در استان تهران و در یک خانوادهی مذهبی به دنیا آمد. وی پس از فرا گرفتن تحصیلات ابتدایی با تشویق پدر به تحصیلات حوزوی روی آورد و پس از فراگرفتن مقدمات علوم دینی به تحصیل دروس خارج فقه و اصول از محضر آیات عظام بروجردی و امام پرداخت. پس از اتمام تحصیلات حوزوی به تبلیغ و وعظ مشغول شد و در سال 1340 از طرف امام خمینی جهت ارشاد و تبلیغ مردم لرستان عازم خرم آباد گردید.
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی فعالیتهای ضد حکومتی خود را آغاز کرد و با تبعید امام به عراق چند مرتبه مخفیانه و به صورت قاچاقی به عراق رفت و با امام دیدار کرد و پس از بازگشت به مبارزات خود تداوم داد. به همین علت چند مرتبه دستگیر و روانهی زندان شد و یک مرتبه نیز به سیرجان تبعید گردید. با ادامهی فعالیت در سیرجان طبق حکم کمیسیون اجتماعی در تاریخ 4 /2 /1357 به تبعید در سقز کردستان محکوم شد و در آنجا تحت کنترل ماموران ساواک قرار گرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم خراسان به نمایندگی در مجلس خبرگان قانون اساسی برگزیده شد و عضو گروه هفتم (اقتصادی و امور مالی) بود. شیخ علی تهرانی در سال 1358 خواستار محاکمهی علنی عباس امیر انتظام شد و رهبران انقلاب را متهم به ارتباط با امیر انتظام نمود. در ادامهی انتقادات خود، عملکرد و سیاستهای شورای انقلاب را سر در گم دانست و خواستار تشکیل دولت مستقل در کشور گردید. به همین منظور با انتقاد از رهبر انقلاب اسلامی، دانشجویان پیرو خط امام را به خاطر تصرف لانهی جاسوسی آمریکا مورد حمله قرار داد. دشمنی با حزب جمهوری اسلامی یکی از رویکردهای وی بود. دشمنی وی با مسئولین نظام وقتی به اوج رسید که آیتالله خامنهای از سوی امام خمینی به عنوان امام جمعهی تهران منصوب شد. وی این اقدام امام را برنتافت و حملات شدیداللحنی را علیه شهید بهشتی و آیتالله خامنهای آغاز کرد. شیخ علی تهرانی به دلیل بیماری خودبزرگبینی، خود را برای همهی امور شایسته میدید و دیگران را فاقد شایستگی میشمرد. پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مواضع مخالف جمهوری اسلامی را اتخاذ کرد و در اوج حملات عراق، با سخنرانیهای غیر مسئولانهی خود به تضعیف شخصیتهای انقلابی پرداخت. او ابتدا سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را ناآگاه به مسائل اسلامی میدانست و سپس به صورت غیرمنتظره به حمایت از آنان میپرداخت. اقدامی دیگر طی نامهای سرگشاده به آیتالله خزعلی ضمن حمله به او از مواضع مجاهدین خلق حمایت کرد. بدین ترتیب در سال 1360 ناچار دستگاه قضایی کشور وی را فاقد صلاحیتهای لازم برای تصدی مسئولیتهای کشوری و دینی اعلام کرد. در نتیجه در همین سال او با انتشار اعلامیهای به حزب جمهوری اسلامی حمله کرد. در ادامهی این فعالیتها به اتهام حرکتهای ضد انقلابی و حمایت از منافقین به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مشهد دستگیر و چند ماه بعد آزاد شد. در سال 1363 از مشهد خارج شد و خود را به عراق رساند و به محض ورود تقاضای پناهندگی سیاسی نمود که مورد پذیرش رژیم بعثی عراق واقع شد. پس از استقرار به عنوان سخنگوی رژیم عراق، تبلیغات علیه جمهوری اسلامی و مسئولین این نظام را شروع کرد. شیخ علی تهرانی مهمان ویژه صدام حسین بود و در باغی بزرگ در بغداد در رفاه کامل به سر میبرد.
شیخ علی تهرانی به مدت پنج سال در عراق سکونت داشت و پس از پذیرش قطعنامهی 598 سازمان ملل متحد از سوی ایران و برقراری آتشبس، از عراق اخراج شد و دادگاه ویژه وی را به اتهام همکاری با دشمن در زمان جنگ، صدور فتوا علیه نیروهای انقلابی، تحریک ارتش عراق به کشتار مردم ایران محاکمه و وی را محارب تشخیص داد، اما با توجه به اینکه شخصاً خود را تسلیم نیروهای نظامی ایران کرده بود با تخفیف به بیست سال حبس خارج از محل سکونتش محکوم کرد.
2. مدرسه میرزاجعفر: یکی از قدیمی ترین مدارس علمیه مشهد است که در حال حاضر، دومین واحد از ساختمانهای قدیمی دانشگاه رضوی است. ساختمان این مدرسه، به جز ایوان شمالی و کتابخانه، نوسازی شده؛ اما همان ساختار اولیه در سبک جدید مورد توجه قرار گرفته است. این بنا در ضلع شمالی صحن انقلاب واقع شده و از یادگارهای عهد صفویه است که به سال 1059ق، توسط یکی از تجار خراسان که مدتی را در هندوستان ساکن بوده، احداث شده و موقوفاتی نیز داشته است. مدرسه میرزا جعفر در سال 1285ق. توسط محمد ناصر خان ظهیر الدوله، والی وقت خراسان تعمیر اساسی شده است.
4. شیخ حبیبالله آشوری، فرزند محمدعلی، در سال 1314 ﻫ ش در گناباد به دنیا آمد. پس از فراگیری سطوحی از علوم اسلامی وارد دانشگاه شد و لیسانس جامعه شناسی گرفت. سخنرانیهای انتقادی وی نسبت به رژیم منجر به صدور حکم تبعید سه ساله وی در سال 1349 شد.
وی به علت ارتباط با گروههای مارکسیستی دچار افکار التقاطی شده و اقدام به چاپ کتابی تحت عنوان " توحید" نمود. این کتاب بیشتر به دیدگاههای مارکسیستی نزدیک بود تا به ایدئولوژی اسلامی. آشوری پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سمت گروههای چپ و منافقین گرایش یافت و همواره از آنان دفاع می کرد. آشوری در اواسط سال 1360 توسط دادگاه انقلاب محاکمه و به جرم ارتداد از مبانی دین مبین اسلام، اعدام شد.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 266