موضوع : میهمانی تیمسار ارتشبد آریانا
تاریخ سند: 18 مرداد 1348
موضوع : میهمانی تیمسار ارتشبد آریانا
متن سند:
از : 20 ه 4 به : 302شماره : 39046 /20 ه ـ 4 ساعت 2000 روز یکشنبه 12 /5 /48 مجلس میهمانی با شرکت 36 نفر در منزل تیمسار ارتشبد دکتر بهرام آریانا واقع در جاده پهلوی زعفرانیه انتهای خیابان اسد آباد ترتیب یافت.افرادی که نام آنها در وقت معرفی توسط تیمسار آریانا بیان شد عبارت بودند از تیمسار سپهبد روحانی، تیمسار ملک زاده، دکتر اسفندیار همایونفر، آقای دولو1 (کاریکاتوریست)، سرهنگ ابتهاج، درویش امیر حیاتی، آقای سخائی، آقای داود حدادی، خانم اکباتانی.
این میهمانی به افتخار اقوام خانم آریانوش آریانا همسر تیمسار ترتیب یافته بود .
خانم آریانوش و چند نفر از خانمهای اقوامشان با لباس محلی بختیاری در میهمانی شرکت کرده بودند .
ابتدا از میهمانان پذیرائی بعمل آمد سپس تیمسار آریانا از همسرشان خواستند تا با آهنگ تار آقای امیرحیاتی، رقص بختیاری اجراء کنند پس از اجرای رقص تیمسار آریانا از درویش امیر حیاتی، خواستند تا آهنگی را که ...
2به حج می روند و سنگ حجرالاسود را می بوسند بخواند پس از اجرای آهنگ تیمسار اظهار داشتند ایرانی باید آهنگهای ایرانی را بشنود و به آهنگهای دوران ساسانی عشق بورزد سپس دکتر همایونفر، تیمسار ملک زاده را مخاطب قرار دادند و اظهار داشتند من و آریانا چهل سال است دوست هستیم و من عاشق او هستم.
من شب تاریخی تودیع باشگاه افسران را هیچ وقت فراموش نمی کنم.
تیمسار آریانا گفتند مخصوصا این جمله هر قطره خون من چون بر زمین چکد نقش ایران را خواهد بست چون هر قطعه از خاک ایران کاسه چشم من است عشق ایران در رگهای من جریان دارد سپس جریان آپولو پیش آمد و خانم اکباتانی گفتند.
رسد آدمی بجائی که بجز خدا نبیند.
تیمسار آریانا گفتند نه هر آدمی.
در روی زمین موجود دوپا زیاد است ولی انسان واقعی کم است و در این مورد مقیاس مهم است می گویند جمعیت ایران 27 میلیون است اینجا مقیاس میلیون است می گویند دانشگاه 10 هزار دانشجو دارد اینجا مقیاس هزار است ولی نمی گویند آریانا دو تا است آریانا یکی است و دوم ندارد که با آن مقیاس کرد.
بله هر چند قرنی یک آریانا بدنیا می آید .
امروزه انسان برده تکنیک است برده ماشین است اصالت انسانیت خود را از دست داده از نظر دانش پیش می رود ولی زندگی واقعی و عشق به زندگی را از دست داده و روزی می رسد که از دست ماشین و تکنیک ذلیل و عاجز می شود.
خانم اکباتانی گفتند ولی پیشرفت تکنیک باعث می شود مردم بهتر زندگی کنند تیمسار آریانا گفتند مگر بدون تکنیک نمی توان خوب زندگی کرد.
خانم اکباتانی گفتند منظورم اقلیت نیست که در رفاه هستند بلکه اکثریت است تیمسار گفتند هیچوقت اکثریت بحساب نمی آیند.
بعد آقای سخائی ابیاتی را با آواز خواند و سپس میهمانان به سالن نهار خوری رفتند و پس از صرف شام در وسط باغ صندلی چیدند و میهمانان به باغ تشریف بردند و با پخش آهنگهای محلی خانمها و آقایان بختیاری رقصهای محلی اجرا کردند تیمسار آریانا در بین مطالبی که ایراد می کردند نفرت عمیقی نسبت به عرب از خود نشان می دادند و حتی وقتی خانم آریانوش از آقای امیر حیاتی خواستند تا آهنگ (علی جویم ) را بخواند سخت مخالفت کردند و از آریانوش خواستند دیگر مرتکب چنین اشتباهی نشوند و گفتند اسم عرب در خانه برده نشود.
عرب سوسمارخور پابرهنه کارش به جایی رسیده که هوس تاج کیان کرده تف بر روی عرب کثیف.
3 بعد که مجلس حالت استراحت بخود گرفت سرهنگ ابتهاج را مخاطب قرار داد و گفت تازه چه خبر و ایشان مطالبی را بسیار آهسته به تیمسار آریانا گفتند که محسوس نبود.
این ضیافت در ساعت 2 بعد از نیمه شب خاتمه یافت و بتدریج میهمانان مجلس را ترک کردند.
نظریه منبع .
بطوریکه استنباط شده است تیمسار آریانا و درویش امیر حیاتی بسیار نزدیک و خودمانی هستند زیرا قبل از آمدن میهمانان ایشان آنجا بودند و در پایان برنامه که باز همه میهمانان رفتند باز هم درویش امیر حیاتی در آنجا بود.
توضیحات سند:
1ـ محسن دولو متولد 1299 و مجرد.خدمت مطبوعاتی را از سال 1325 آغاز کرد.
وی صاحب امتیاز و مدیر مجله «کاریکاتور» و نماینده مجلس شورای ملی شد و از آغاز شروع کار مطبوعاتی برای بیشتر نشریات کشور کاریکاتور کشیده و به عنوان اولین کاریکاتوریست ایران که کارش در سطح جهانی قرار داشت شهرت یافته بود.
به زبان فرانسه و انگلیسی آشنا بوده و به بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی سفر کرده است.
ضمن کار مطبوعاتی به دریافت نشان همایون و همچنین چند نشان از کشورهای رومانی و یوگسلاوی و مراکش نائل آمده است.
در نمایشگاه جهانی مونترال (کانادا) کاریکاتور وی در میان 200 کاریکاتور از 38 کشور جایزه دوم را برده بوده است.
ر.ک: چهره مطبوعات معاصر، ص 19.
2ـ این کلمه به دلیل توهین آمیز بودن حذف شد.
3 ـ اینگونه اظهارات آریانا ناشی از تفکرات ناسیونالیستی وی است.
ناسیونالیسم در کشور ما تاریخ صد ساله دارد از وقتی که فکر اروپائی شدن پیدا شد، ناسیونالیسم هم از غرب آمد.
اولین کسانی که با وضع اروپا و با تجدد آشنا شدند، چون افکار و رسوم زمان را مانع اروپائی شدن می دانستند اعراض از فرهنگ موجود و بازگشت بگذشته قبل از اسلام را علاج درد دانستند.
شرق شناسان هم این خیالات را تقویت کردند.
امثال میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی تحت تأثیر صورت سطحی شده آراء قرن هیجدهم دوران منوّرالفکری اروپا، گمان می کردند که بزودی تمام کژیها و مفاسد از بین می رود.
آنها در غرب چیزی جز صلاح و سعادت بشر نمی دیدند و از ماهیت غرب غافل بودند.
این نشناختن غرب، نشناختن ناسیونالیسم غربی هم بود.
اینها چون حقیقت غرب را درنیافتند راه اروپایی شدن را هم پیدا نکردند.
اگر در ناسیونالیسم اروپایی رجوع به سوابق تاریخی و فرهنگی، ماده اولیه و وسیله سیر به سوی قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بود، ناسیونالیست های دوره قبل از مشروطیت ما چنان سرگرم مفاخر تاریخی شدند که چیزهای دیگر از یادشان رفت.
این ناسیونالیسم زمینه مناسبی برای حکومت دیکتاتوری و دست نشانده رضا خان و پسرش شد.
در صورت دیگر ناسیونالیسم در مقابله با استیلای سوداگران جهانی و مخصوصا در دوران ملی شدن صنعت نفت پیدا کرد و از جانب عده ای از شخصیت های دینی تقویت شد، اما بعد از آن که نهضت ملی شکست خورد، مبارزه دیگری آغاز شد که به انقلاب اسلامی رسید.
انقلاب اسلامی ورای ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم است، زیرا این هر دو در حدود مذهب اصالت بشری معنی و مورد پیدا می کنند.
عجیب اینجاست که گروهها و دسته هایی که ناسیونالیسم را متعلق به گذشته می دانند سر همین ناسیونالیسم فرهنگی را با صفات ارتجاعی و فئودالی توصیف می کنند، در پشت سر همین ناسیونالیسم آتش اختلاف و آشوب روشن می کنند.
گرچه نگرش ناسیونالیستی آریانا منبعث از فرهنگ شاهنشاهی و نوعی شووینه پان ایرانیستی می باشد، اما در یک تحلیل کلی این حرکت در جهت اسلام زدائی و نوعی نژاد پرستی بود.
ر.ک: ناسیونالیسم حاکمیت ملی و استقلال دکتر رضا داوری کرمانی، ص 33 و 34.