تاریخ سند: 26 آذر 1357
درباره: حسن اکبری مرزناک فرزند ابراهیم
متن سند:
شماره: 6000 /2ﻫ 2 تاریخ: 26 /9 /1357
از: سازمان اطلاعات و امنیت مازندران
به: مدیریت کل اداره سوم 324
درباره: حسن اکبری مرزناک فرزند ابراهیم
پیرو شماره 5994 /2ﻫ 2 ـ 25 /9 /1357
محصولی که از مذاکرات1 حسین صادقی افراکتی و نامبرده بالا با علینقی حریری به دست آمده به پیوست تقدیم میگردد. سازمان اطلاعات و امنیت بابل اعلام داشته مفاد آن حاکیست که کاملاً موضع مخالف آنان را نسبت به دائر شدن مدارس بابل روشن میسازد. صادقی افراکتی که اخیراً محکومتش مورد عفو ملوکانه قرار گرفته از زمان استخلاص فعالیتهای خود را علیه مصالح دولت ادامه داده و در واقع این آزادی را ضامن فعالیتهای آینده خود به شمار آورده و سرسختانه با عناصر فعال همبستگی و با همدلی و همگامیحسن اکبری مرزناک که از فرانسه دستور میگیرد و اخبار تظاهرات و فعالیتهای حوزه را تلفنی به عوامل خمینی داده و همچنان در صدد جلوگیری از دائر شدن مدارس بابل میباشند.
علینقی حریری عنصری است پلید و سوابقی در آن اداره کل دارد و وی نیز در تحریک [و] تشجیع اینان سهم خاصی دارد و خود از مخالفین دائر شدن مدارس میباشد.
مهندس حاج سید جوادی که اخباری در زمینه فعالیتهای خلاف وی تقدیم شده از این عناصر فعال جدا نمیباشد و او نیز با متعصبین مذهبی مخالف منطقه (جهانگیر محسنی افشار و دکتر طبریپور) در تماس و اقدامات خلاف خود را در جهت به ثمر رسانیدن نیات آنان دنبال و مهرهای است که عوامل این گروه فارغ از تأثیرات ذهنی و تصمیمات وی نمیباشد و خود نیز از عناصر چپگرا است و مهدی مجیدی (داماد محسنی افشار) دیبر آموزش و پرورش بابل که مکرراً اخباری در زمینه فعالیتهای وی تقدیم گردیده از عناصر فعال این گروه محسوب میگردد. در مجموع عدم جلوگیری از اقدامات خلاف این عناصر فرهنگی موجبات تسرّی همبستگی فرهنگیان دیگر را فراهم و سبب خواهد شد که مدارس در وضعیت فعلی به حکم چند نفر مغرض دائر نگردیده و دستگاه آموزش و پرورش عاطل و باطل و دانشآموزان بلا تکلیف بمانند. سازمان مذکور پیشنهاد نموده[است]:
1ـ این افراد یکی پس از دیگری از طرف مدیر کل آموزش و پرورش استان مازندران احضار و به آنان توجه داده شود که اقدامات و عملیات آنان زیر نظر است و چنانچه به اقدامات خود ادامه دهند تصمیمات لازم در مورد هریک اتخاذ خواهد شد؛
2ـ از طریق جناب آقای استاندار با حضور رئیس آموزش و پرورش محل که به آنان در خفا همبستگی دارد احضار و عملیات و اقدامات آنان در سطح منطقه تلویحاً گوشزد و با تفهیم اینکه ایشان به طبقه معلم علاقمندند از آنان خواسته شود با دائر شدن مدارس نه آن که مخالفتی نکنند بلکه خود به نحوی وسیله دائر کردن مدارس را فراهم سازند ؛
3ـ در صورتی که متعاقب این اقدامات به این تذکرات توجهی ننمودند از طریق وزارت آموزش و پرورش به مناطق دیگر و از کادر آموزشی خارج گردند و در غیر این صورت دستگیر و تحت تعقیب قرار گیرند.
برابر پیشنهادات سازمان بابل با جناب آقای استاندار و مدیر کل آموزش و پرورش استان مذاکره شد. ضمناً مقرر فرمائید در صورت تصویب حسن اکبری مرزناک از طریق وزارتخانه متبوعه به تهران احضار و بازداشت گردد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت مازندران رخشا
توضیحات سند:
1. مکالمه مورد اشاره که در تاریخ 22 /9 /1357 صورت گرفته، به شرح زیر است:
«اکبری: من منزل نشستهام و یکی از نوارهائی که به من داده بودید از راه دور مطلبی روی آن پر میکردیم که نوار شما متأسفانه یک قسمتش خراب شد وقتی پر کردم برای شما میآورم.
حریری: نه من عجلهای ندارم وقتی همه را پر کردید بعداً بیاورید.
اکبری: ممکن است من نتوانم چون امروز شایع است که امروز عوضی یک شخص را به جای من گرفتهاند و بیچاره را کتک زدند چون ریش داشت البته پسر خوبی بود. راستی شما امروز تصمیم گرفتید کلاس بروید [؟]
حریری: خیر.
اکبری: پس چی آقای زمانی میگفت تصمیم گرفتیم به کلاس برویم.
حریری: نه.
اکبری: آقا این زمانی خیلی دربارهاش تعریف بد میکنند و در شاهی میگویند این زمانی جبهه مشخصی ندارد و فعلاً آقای امین را جلو انداخته و الآن آقای صادقی به من گفت دارند از هر مدرسه یک نفر را انتخاب میکنند که معرفی کنند.
حریری: اصولاً ما قصد انتخاب نداریم ما میخواهیم یک کمیتههائی تشکیل بدهیم که یک عدّه آدمهائی انتخاب بشوند که بشود کار را سازمانی داد و من تمام کوششم این است نشود (منظور باز شدن مدارس است ).
اکبری: آقای صادقی میگفت آقای زمانی گفته ما رأی که گرفتیم در رأی گیری تقلّب نشده بلکه آنهائی که میگفتند کلاس باز شده حدود 30 نفر بیشتر بودند ما تقلّب کردیم و گفتیم اینجوری شد و این آقای صادقی اینجا نشسته جریان را میگوید.
صادقی: امروز صبح به دانشسرا رفتیم که هر ده نفر نماینده انتخاب کنیم برای بعدازظهر یک کاغذ آقای زمانی دست ما داد گفت رأی گیری است 19 نفر بودیم آقای زمانی اولین رأی را آورد و بعد آقای باغبان که آدم متعادلی است و بعد سومیآقای قنبری عوضی و بعد که رأی گیری تمام شد همه دوستان رفتند من، آقای زمانی، ایرج امین زاده و آقای بازگیری ماندیم من گفتم منظور از بعدازظهر نشستن چیست ؟ گفت من صد در صد با باز شدن مدارس موافقم. من هم گفتم من صددرصد با باز شدن مدارس مخالفم و بعد دوستی را اسم برد به نامهاشمینژاد و گفت ما پریشب خدمت ایشان بودیم گفت آقای خمینی منظورشان این است که جاهائی اعتصاب شود که به دولت خسارات مالی وارد شود و اگر ما اعتصاب نکنیم به دولت خسارات مالی وارد نمیشود. من گفتم اگرهاشمینژاد این حرف را زده شکمیحرف زده ما به یک رهبر اعتقاد داریم یا نداریم اگر مقلّد هستیم آقا میفرمایند کارکنان شرکت نفت، تلویزیون و کارمندان به اعتصاباتشان ادامه میدهند و ما هم ردیف کارمندان هستیم و گفتیم برویم امشب یا فردا شب یک تلفن به فرانسه بزنیم چون دوستانی هستند که از بابل تلفن میزنند و بعد از تماس اگر گفتند کلاسها را باز کنید ما باز میکنیم و به نظر من باز کردن مدرسه یعنی تأئید دولت نظامی. آقای زمانی گفت آقای صادقی شما در متن نیستند حال که کسی اینجا نیست ما برای باز کردن به رأیها دست بردیم. من هم به او گفتم آقای زمانی تو خودت تقلّب کردی که تو را که مردم امین میدانند و من هر چه به او گفتم بیا برویم پیش آقای اکبری که در متن هستند گفت شب برویم.
حریری: من میروم به مهندس حاج سید جوادی میگویم که این چه جوری است و آقای اکبری هم حتماً به حاج سید جوادی باید بگوید که ما بالأخره چکار باید بکنیم آقای صادقی شما تلفن خود را به من بدهید من میخواهم بیایم پیش شما.
صادقی: شماره من 7832 است و اینجا منزل پدرزنم میباشد و با خانه من 50 الی 60 متر فاصله است.
حریری: خواهش میکنم بگوئید آقای اکبری صحبت کنند. آقای اکبری میخواهم خواهش کنم شما این موضوع را به مهندس حاج سید جوادی بگوئید او خیلی با شما دوست است.
اکبری: مهندس حاج سید جوادی خیلی محافظه کار است ولی چشم میگویم متأسفانه ما در محیطمان سفر نمیکنیم افراد را بشناسیم.
حریری: من این همه پستی را نمیتوانستم قبول کنم شما حتماً به مهندس حاج سید جوادی بگوئید چون تأثیرش بیشتر است حتماً این کار را بکند.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 11 صفحه 188