تاریخ سند: 6 مرداد 1344
موضوع: اظهارات سپهبد بازنشسته حاجعلی کیا
متن سند:
شماره: 713 /322 تاریخ: 6 /5 /1344
موضوع: اظهارات سپهبد بازنشسته حاجعلی کیا
در حدود یک هفته قبل، سپهبد کیا ضمن مذاکره خصوصی مطالب ذیل را اظهار نموده است.
شخص اعلیحضرت همایونی نسبت به من کمال مرحمت را دارند، ولی اطرافیان مغرض معظمله مانع مرحمت ایشان بوده و دائماً سعایت میکنند و حتی شاهنشاه چند بار به وسیله یکی از نزدیکان خودشان از من احوالپرسی و اظهار تمایل به ملاقات با من فرمودهاند و در چند روز اخیر که من در چالوس بودم و شاهنشاه در نوشهر تشریففرما بودند، بر اثر اظهار تمایل شاهنشاه، به قصد شرفیابی به نوشهر رفتم و استدعای تعیین وقت شرفیابی کردم؛ ولی سپهبد ایادی1 که با من خصومت و دشمنی دارد، عمداً در موقعی که اعلیحضرت همایونی ناراحت بودند و گرفتاری زیاد داشتند به عرض رسانید، که در آن موقع شاهنشاه وقت نداشتند و شرفیابی را به وقت دیگری موکول فرمودند و من ناراحت شدم، به ایادی گفتم که من دیگر برای تقاضای تعیین وقت شرفیابی به نوشهر نخواهم آمد و محل اقامت و شماره تلفن خود را در چالوس به ایشان دادم که هر موقع اجازه فرمودند به من ابلاغ کنند.
سپهبد کیا اضافه نموده که اطرافیان شاهنشاه اگر بخواهند اجازه شرفیابی بدهند، موقعی به عرض میرسانند که شاهنشاه آمادگی داشته باشند و اگر نخواهند شرفیابی حاصل شود، هنگامی که شاهنشاه گرفتار و عصبانی هستند به عرض میرسانند.
گیرندگان .
ریاست بخش 304 جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی
محترماً عیناً به استحضار میرساند. 10 /5
ملاحظه شد. 12 /5
_____________________
1. عبدالکریم ایادى فرزند محمدتقی در سال 1286 ش در تهران به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم، به فرانسه رفت و در رشته دامپزشکى به تحصیل پرداخت و پزشکى را نیز به طور ناقص خواند. حسین فردوست درباره وی مینویسد: «پس از مرگ ارنست پرون، دکتر عبدالکریم در دربار محمدرضا، همان نقشى را برعهده گرفت که قبلاً پرون عهدهدار آن بود و به حق بیش از پرون به لقب (راسپوتین ایران) شهرت یافت. در زمان ثریا که پاى بختیاریها به دربار باز شد، ایادى موفق شد نظر مثبت ثریا را جلب کند و خود را به طرز کاملاً موفقیتآمیزى در جمع بختیاریها جا دهد. پس از آن، ایادى همواره در زندگى خصوصى محمدرضا و زنان و اطرافیانش رسوخ داشت و هر اطلاعى که ممکن بود کسب مىکرد و رساندن آن هم به انگلیسىها آسان بود. به این ترتیب مىبینیم که در زندگى خصوصى محمدرضا، از کودکى، ابتدا خانم ارفع و سپس اِرنست پرون و بعداً ایادى در تمام جزئیات حضور داشتند . بدین ترتیب ایادى بانفوذترین مرد دربار و به تدریج بانفوذترین مرد کشور شد. او آدم ذىنفوذى بود که در کار واردات دارو و زمینبازیهاى متداول، دست داشت. به علت درجه نظامىاش، در ارتش هم نفوذ داشت و در بعضى امور هم مورد مشورت شاه قرار مىگرفت. ایادى رئیس «اتکا» ارتش و نیروهاى انتظامى بود و در این پست، کلیه نیازمندیها باید به دستور او تهیّه مىشد. هر چه اراده مىکرد، ولو در کشور موجود بود، باید براى ارتش از خارج، به ویژه انگلیس و آمریکا، وارد مىشد. سازمان دارویى کشور نیز تماماً تحت امر ایادى بود و همچنین شیلات جنوب؛ در نتیجه سیاستهاى او تا انقلاب، صید ایران با بدوىترین وسایل انجام مىشد.»
سپهبد عبدالکریم ایادى، از برجستگان بهائیت در دربار پهلوى بود و نقش مهمّى در تحکیم مواضع این تشکیلات در نهادهاى نظامى رژیم پهلوى داشت. با کمک او، صدها افسر بهایى توانستند در ارتش ایران درجه بگیرند و مقامات مهمّى را اشغال کنند. در دوران هویدا، ایادى تا توانست، وزیر بهایى وارد کابینه کرد و این وزراء بدون اجازه او حق هیچ کارى را نداشتند. در زمان حاکمیت ایادى بود که بهایىها در مشاغل مهم قرار گرفتند و در ایران، بهایى بیکار وجود نداشت. در دوران قدرت ایادى، تعداد بهایىهاى ایران به 30 برابر رسید. ایادى جاسوس بزرگ غرب و مطلعترین منبع اطلاعاتى سرویسهاى آمریکا و انگلیس در دربار و کشور بود. نخستوزیران، بخصوص هویدا، رؤساى ستاد ارتش، کلیّه مقامات مهم مملکتى اعم از وزیر و نماینده مجلس و امثالهم، دستورات او را که نخست به شیوهی خواهش بود و اگر اجرا نمىشد به صورت امر صادر مىشد، اجرا مىکردند. ایادى در کلیه مسافرتهاى خارج، همراه محمدرضا بود. بنا به گزارش بانک مرکزى ایران، مقامات دولتى، تنها در طول چند ماه، میلیاردها تومان ارز از کشور خارج نمودند؛ که از جمله این افراد، سپهبد دکتر ایادى بود که در یک نوبت، مبلغ 275000000 تومان از کشور خارج نمود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایادى نیز که یکى از بزرگترین عمّال فساد و زشتى قرن بود، با اندوختههاى حاصل از تقلب و دزدى ایران را ترک کرد و به سوئیس گریخت و در کنار برادرش که در آنجا بود، ساکن شد. وی در سال 1359ش در بیمارستان ژنو به علت بیماری سرطان درگذشت.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب دوم صفحه 245