تاریخ سند: 28 دی 1356
نگارش داخلى شهربانى استان مازندران
متن سند:
سند شماره (44)
نگارش داخلى شهربانى استان مازندران
گزارش
محترما مقام عالى را آگاه میسازم ساعت 1845 روز 72 /10 /2536 شیخ عبدالوهاب قاسمى1 در مسجد جامع در حضور بیش از 250 نفر زن و مرد به منبر رفته و در اواسط موعظه با یک حالت غیر عادى اظهار داشت من نمىدانم کدام شخص و یا کى و یا کدام مؤسسه به یک نفر روزنامهنویس اجازه مىدهـد که این مطالب مزهک [=مضحک]و اهانتآمیز را در این مجلات ضاله بنویسد و به پیشواى دین و مراجع تقلید و عالم تشیع اهانت نماید کسـى نیست به تـو بگوید چه کردى تـف بر تو باد جامعه تف برتو باد. چرا دنبال مسایل مهمتر نمىروند مىگویند عدالت، مساوات، تساوى حقوق که این کلمات همه واحى [=واهى]است یک نفر داراى خانه، ویلا، اتومبیل، کلفت، نوکر و قصرها دارد ولى یک نفر یک دوچرخه ندارد کفش ندارد که بپوشد یک آلونک، ندارد و نمىگذارند [ناخوانا ]کند این شد تساوى حقوق.
بیائید این زن بازى را بگذارید کنار، بروید دنبال اسلام در پایان اظهار داشت خدایا دست افراد و اشخاصى که به جامعه روحانیت، روحانى، اسلام ظلم مىکنند دستشان را کوتاه بگردان. خداوندا مراجع تقلید و بزرگان ما که درممالک دیگر هستند موید و منصورشان بدار. خدایا حوزههاى علمیه نجفاشرف، قم، مشهد مقدس را از شر ظالمین محفوظ بدار که در ساعت 30 /19 این موعظه پایان یافت.
مراتب جهت آگاهى به عرض مىرسانم% 28 /10 /2536 به مرکز ساواک منعکس گردد. 28 /10 /2536 1028
توضیحات سند:
1. عبدالوهاب قاسمى فرزند عزیزاله در سال 1312 در روستاى لفورک سوادکوه به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایى در شهر بابل به آموزش علوم دینى پرداخت و براى ادامه تحصیل به تهران آمد. در سال 1334 به حوزه علمیه مشهد رفت و در زمره شاگردان آیات قزوینى و میلانى درآمد و تا مرز اجتهاد تحصیلات خود را ادامه داد. وى در سال 1342 دستگیر و به سربازى فرستاده شد. از سال 1344 در شهر سارى مستقر شد ولى به طور دائم تحتنظر مأموران امنیتى رژیم بود. طبق سوابق موجود، نامبرده بالا جزء روحانیون متعصب و علاقمند به روحانیون مخالف رژیم سابق بود و در مجالس روضهخوانى از دعا نمودن به شاه خوددارى مىنموده است.
نامبرده بالا در تاریخ 14 /8 /43 به اتهام طرفدارى از روحانیون مخالف دولت بازداشت و بااخذ تعهد آزاد گردیده است. مجددادر تاریخ 23 /11 /54 وسیله مأمورین ساواک دستگیر و سپس با اخذ کفیل در مورخه 26 /11 /54 مرخص گردیده است.
برابر محتویات پرونده، نامبرده در مورخه 10 /11 /54 در مسجد جامع شهر سارى در مورد گوشت سرد مطالب تحریکآمیزى اظهار نموده بود که دستگیر و پرونده اتهامى وى تکمیل و براى رسیدگى به دادسراى نظامى شهرستان مذکور احاله مىگردد. مراتب در بولتن مورخه 26 /11 /54 درج و رئیس ساواک اعلام نموده بود «باید تبعید شود» در اجراى اوامر صادره مراتب جهت تبعید وى به سازمان مازندران اعلام گردید. لیکن سازمان مذکور اعلام داشته با توجه به این که در مصاحبه انجام شده بانامبرده بالا متعهد گردید از بیان هر نوع مطالب تحریکآمیز و انتقادى در منابر خوددارى نماید. از تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعى جهت وى خوددارى گردید. ولى نامبرده بالا بعد از آن نیز مبادرت به ایراد مطالب تحریکآمیز نموده و با وجود این که بارها به وى تذکرات لازم داده شده بود توجهى به این امر ننموده است و در مورخه 29 /2 /57 در مسجد جامع سارى در مجلس ختم متشکله به منظور تجلیل از بزرگداشت چهلمین روز مقتولین جهرم، یزد، اهواز در بالاى منبر مطالب تحریکآمیز ایراد نموده است گزارش مورخه 31 /5 /57 حاکیست «که نامبرده بالا به اتهام ایراد مطالب تحریکآمیز با همکارى مأمورین شهربانى دستگیر و با صورتجلسه کشف مدارک مکشوفه از منزل وى همراه 5 حلقه نوار سخنرانى نامبرده در بالاى منبر به مأمورین تحویل تا به کمیته مشترک اعزام گردد ضمناً در مورخه 7 /7 /57 انجمن جوانان مسلمانان بهشهر با حضور عدهاى در حدود 500 نفر تشکیل و از نامبرده بالا جهت سخنرانى دعوت به عمل آمده بود که ضمن سخنرانى در دولت و حکومت شدیداً انتقاد و روز یکشنبه را عزاى عمومى اعلام مىنماید. وى بعد از انقلاب به عنوان اولین نماینده مردم سارى در مجلس شوراى اسلامى انتخاب و در هفتم تیرماه 1360 در فاجعه انفجار دفتر حزب جمهورى اسلامى به شهادت رسید. اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى
سند شماره (45)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 1 صفحه 50