تاریخ سند: 2 شهریور 1357
گزارش بهره برداری از نوار شماره 3878 تاریخ 2/6/37 الی 5/6/37
متن سند:
شیخ علی اندرزگو از منزل سوژه با احمد نصیری فرید با تلفن تماس
گرفته و پس از تعارفات معموله عنوان نمود :
اندرزگو : ساعت 12 کاری شما ندارید
احمد نصیری : نه
اندرزگو : جائی نمیری
سرکاری نمیری
احمد نصیری : میروم،
نمیروم
اندرزگو : میخواستم در دکان
اکبر یک سری چیز بود یک
خورده من جنس خریدم
گوش دادی و جنس های
شما هم میگوید مثل اینکه
حاضر است گوش دادی.
احمد نصیری فرید : کی به
شما گفته
اندرزگو : حالا اونها را
میخواستم بدهی درب منزل
مُری، جنس ما را
احمد نصیری فرید : ساعت
12 بروم
اندرزگو : چون اکبر در حال حاضر خودش اینجاست
احمدنصیری فرید : نمیشه الان ببرم
اندرزگو : الان چون خودش نیست آنجا و جنسها در دکان اکبر بیارید در خانه
مری و من در آن دکان نمیرم آخه
احمد نصیری فرید : خود اکبر بیاورد
اندرزگو : خود اکبر میگفت که درب دکان کسی نیست ببین آخه یک پیراهن و
شلوار توی آنچیزهائی که آوردم هست و مری از من میخواست و میگفت من زیر
شلواری ندارم.
احمد نصیری فرید : اینها هم که خانه من است بیاورم
اندرزگو : اونائی که خانه شما است اونائی که در پلاستیک میباشد بیاور و بقیه
باشد.
احمد نصیری فرید : اونائی که توی پلاستیک است بیاورم درب دکان اکبر آقا
اندرزگو : همان جنس هائی را که میاوری درب منزل مرتضی اونا را هم بیاور
اونجا
احمد نصیری فرید : خیلی
خوب
اندرزگو : آقا جان بیا آنجا
خودم با تو کار دارم، یک
صورتی دادم خانه با تو
صحبت میکنم.
احمد نصیری فرید : باشد
بعدا
اندرزگو : باشد بعدا حالا که
میخواهیم مسافرتی اینوری
بکنیم حالا با هم صحبت
میکنیم به بینیم چی
احمد نصیری فرید : حالا اگر
ساعت 12 نیایم چه میشود
اندرزگو : چی
احمد نصیری فرید : ساعت 12، اکبر که ساعت یک می آید ساعت 12 نمی آید.
اندرزگو : اکبر آقا (صدا میکند) حالا بگذار با اکبر صحبت کنم ببین
احمدنصیری فرید : بله
اندرزگو : باشه ببینم مرتضی میاید حالا، حالتا که خوبی، پایت که خوبه
احمد نصیری فرید : حالا چکار کنم
اندرزگو : هیچی دیگه به مرتضی میگم که خودش بیاورد
احمد نصیری فرید : خودش یعنی میاورد
اندرزگو : آره میروم خانه مرتضی با مرتضی یک کاری داریم همان جنس هائی که
قرار است بخریم میرویم دنبالش ملتفت عرضم هستی
احمد نصیری : خوب
اندرزگو : بناست با مرتضی برویم خانه آنهاو کلید بمن داده و من میروم خانه شان
و بناست بیاید خانه، آنوقت اکبر آقا میگوید سر ساعت 12 جنسها حاضر است
اگر میخواهی بیائید بروید میخواستم هم پیراهنی زیر شلواری او آورده بشه
احمد نصیری : عیبی نداره من میاورم اونا را بدرب منزل اکبر آقا من نمیایم آنجا
اندرزگو : خیلی خوب نیائی اونجا بهتره
احمد نصیری فرید : حالا مادرش هم من را می بیند
اندرزگو : خیلی خوب عیبی نداره پایت که بهتره نرفتی مداوا کنی
احمد نصیری فرید : نه خوب من شما را کی به بینم
اندرزگو : من منزل اکبر آقا هستم و موتور دارم الساعه میایم منزل شما و احمد
نصیری فرید در جواب گفت مغازه ها تعطیله من خانه هستم و خداحافظی
نمودند.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 402