تاریخ سند: 16 شهریور 1357
موضوع: شیخ عبداللّه نظرى فرزند عبدالنبى
متن سند:
سند شماره (664)
به: 312 تاریخ گزارش: 16 /6 /57
از: 2 ه 1 0616 شماره گزارش: 2944 /2 ه 1
موضوع: شیخ عبداللّه نظرى فرزند عبدالنبى
روز 12 /6 /57 نامبرده بالا در مسجد جامع سارى به منبر رفته اظهار مىدارد نمىدانم دیگر این چه حیله سیاسى است جمشید آموزگار را برداشتند شریفامامى را انتخاب کردند او مىگوید من آخوندزاده هستم اتفاقا من هم آخوندزاده هستم آنچه بگویم بدتر از همه آخوندزادهها هستند دیگر این حناها رنگ ندارد مردم بیدار باشید مگر همین شریفامامى رئیس مجلس نبود مگر آن روز که داشتند تاریخ را عوض مىکردند او در مجلس حضور نداشت حالا چه شده که دلسوز اسلام شده بیدار باشید فریب روزنامهها را نخورید اینها فهمیدهاند شما ملت با روحانیت پیوند بستهاید لذا سیاست زمان به این صورت نقشه میکشد هیچ یک از مجتهدین سازش نخواهند کرد یا باید سى میلیون مسلمان کشته شوند یا باید حکومت تسلیم گردد. اجراى کامل قانون اساسى، آزاد کردن تمام زندانیان سیاسى [و] برگشت مرجع عالیقدر حضرت آیتاللّه خمینى خواسته روحانیت است البته بنا به گفته نخستوزیر که آخوندزادهاى اما وزیر کشاورزى روحانى1 بهائى مىباشد چرا مردم را گول مىزنید مردم بیدارند مسبب آتشسوزى سینما رکس آبادان دستگاه است هیچ مسلمانى چنین کارى را انجام نمىدهد پس از خاتمه سخنرانى وى عدهاى دست به تظاهرات زدند افرادى که در این تظاهرات شرکت داشتند عبارتند از:
1ـ منوچهر محمدنژاد کارمند بانک عمران، افروزیان کارمند پست، محمود قربانى آموزگار، عسگرى بلورفروش، محمدحسین مهرانفر، ناصر خاکساریان، محمدحسین جدى، محمدعلى جدى2 از اقوام مفتاحىها، کریم جعفرى، مهدىپور، اسماعیل گریبان، ماجائى، شیخ کریم رزاقى3، شیخ اسدى، شیخ جهاندار4 و گروهى از روستائیان.
2ـ در روز 13 /6 /37 بعد از سخنرانى شیخ عبداللّه نظرى حدود 7 هزار نفر از کلیه طبقات در خیابانها شعار مىدادند یا مرگ یا خمینى آزادى، استقلال حکومت اسلامى ارتش تو بىگناهى در موقع شعاردادن افراد ناشناسى اقدام به پخش اوراق مضره مىکردند محمد فروزانى5 وکیل دادگسترى اهل سارى نیز هر چند صد قدم ایستاده و با مردم صحبت مىکرد از جمله اظهار مىداشت چرا 200 فانتوم جنگى که هرکدام 6 میلیون تومان قیمت دارد و از خون ملت تهیه شده است خریدارى کردید در صورتى که مردم نان ندارند بخورند آموزگاراین همه خیانت کرد باید اعدام شود (مردم همه مىگفتند صحیح است) زندانیان سیاسى باید آزاد شوند خمینى باید برگردد حکومت اسلامى باید تشکیل گردد در بین راه نیز شیخ عبدالوهاب قاسمى نیز سخنرانى مىنمود.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: با توجه به صداقت شنبه خبر مورد تأیید است. هوشمند
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است. رومى
بهرهبردارى شد در کلاسه 111559 بایگانى شود. قاسمپى 8 /7/[37]
توضیحات سند:
1. منصور روحانى فرزند على محمد به سال 1300 ش در تهران متولد شد. تحصیلاتش را در دانشکده فنى تهران در رشته راه و ساختمان ادامه داد و در یونیور سیتى کالج دانشگاه لندن در رشته مهندسى آب به پایان رساند و موفق به اخذ درجه فوق لیسانس از دانشکده فنى تهران در رشته راه و ساختمان و درجه M.Sدر مهندسى آب از دانشگاه لندن شد. مشاغل او عبارتند از «کار در شرکت نفت، کار در شهردارى تهران در قسمت اداره لولهکشى آب تهران، مهندس دفتر فنى مأمور در انگلستان جهت تکمیل رشته تخصصى و مهندسى آب 1318 ش، معاون دفتر فنى (1329 ش)، رئیس دفتر فنى (1330 ش)، معاون سازمان آب تهران (1322 ش)، مدیر کل سازمان آب تهران (1337 ش)، عضو جمعیت یاران به ریاست منوچهر اقبال، وزیر آب و برق ایران در کابینه حسنعلى منصور. گویا او بهایى و در لژ مشعل و سعدى با نام علاءالدین بوتراب عضویت داشته است. در کابینه هویدا وزارت آب و برق و سپس وزارت کشاورزى و منابع طبیعى را عهدهدار گشت. وى در سال 57 به دستور دولت شریف امامى و در جریان به اصطلاح طرح مبارزه با فساد دستگیر و به زندان افتاد چرا که وى در انحطاط کشاورزى ایران نقش مؤثرى داشت. او قطعات پهناورى از اراضى مرغوب کشور را بین وابستگان رژیم شاه تقسیم کرد که یک مورد آن 760 قطعه اراضى سواحل شمال ایران به 760 نفر از بلندپایگان دربار ایران بود. پس از پیروزى انقلاب اسلامى از سوى دادگاه انقلاب محاکمه و به اعدام محکوم شد و در 22 فروردین 1358 ش تیرباران شد.
کیهان، شماره 10680، 1358 ؛ چهرههاى آشنا، 1344 ش، ص 255 ؛ تشکیلات فراماسونرى
در ایران، ص 109 ؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 2، پیشین، ص 335.
2. محمدعلى جدى ساروى فرزند تقى در سال 1327 در سارى به دنیا آمد. وى در سال 56 مسئول حفاظت و امور دفاع غیرنظامى اداره کل بازرگانى مازندران بود و بعد از انقلاب مسئول واحد حمل و نقل اداره راه ترابرى سارى و سرپرست اداره راه و ترابرى سوادکوه بود.
3. شیخ عبدالکریم رزاقى فرزند حسینعلى در سال 1320 در حاجىآباد سارى به دنیا آمد. براساس گزارش ساواک: «در سال 50 تعدادى اعلامیه [امام] خمینى در سارى پخش گردیده بود که پس از تحقیقات لازم معلوم گردید یکى از توزیعکنندگان این اعلامیهها متهم فوق مىباشد لذا در تاریخ 29 /10 /50 بازداشت شد با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده چنین استنباط مىشود که نامبرده ندانسته و بدون آنکه قصد و نیتى داشته باشد وسیله توزیع اعلامیه [امام] خمینى قرار گرفته و از این اقدام شدیداً اظهار ندامت نموده و پوزش خواسته است و دلائل و مدارکى که فعالیتهاى گذشته وى را به نفع [امام] خمینى تأیید نماید موجود نبوده و اظهار داشته از این پس مطلقا به دنبال اینگونه فعالیتها نخواهد رفت از این رو آزاد شد. وى در سال 55 جزء روحانیون ممنوعالخروج از کشور بود.»
4. حسن جهاندار فرزند ابراهیم در سال 1336 در سارى به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا ششم ابتدائى در مدرسه کاظم خاورى و سیکل را در
دبیرستان ششم بهمن سارى ادامه داد و در سال 1353 عازم حوزه علمیه قم جهت فراگیرى دروس حوزى شد. به دنبال تظاهرات عدهاى از طلاب علوم دینى حوزه علمیه قم در روزهاى 15 تا 17 خرداد ماه سال 54 وى جزو عناصر اخلالگر دستگیر و پس از تحقیقات در تاریخ 31 /4 /54 از زندان آزاد شد. اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى
5. محمد فروزانى فرزند محمدجعفر در سال 1315 در سارى به دنیا آمد. وى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى از فداییان رژیم طاغوت بود و چندین بار به پاپوس شاه معدوم رفت و به آن افتخار مىنمود وى مدال افتخار رستاخیز و نشان همایون نیز دریافت نمود. در مواردى با ساواک همکارى داشت و به قول خود، چهل سال عمر و جوانى خود را در شاهدوستى سپرى نمود. مشارالیه رهبر دانشآموزان شاهدوست مازندران پس از واقعه 28 مرداد سال 32 بود که به همین علت توسط طرفداران مصدق از ناحیه پاى چپ مضروب شد و در 20 /2 /50 طى نامهاى خطاب به دربار رژیم گذشته، علاقه شدید خود را به دستگاه شاهنشاهى بیان نمود و خود را جانباز فدایى شاه معرفى کرد. در سال 44 در وزارت دادگسترى استخدام و به عنوان قاضى مشغول شد و در سال 47 به علت ارتکاب اعمال منافى با حیثیت و شئون قضایى از خدمت قضایى به انفصال خدمت محکوم گردید.
براساس گزارش ساواک مازندران به مرکز در 6 /9 /57: «1ـ نامبرده در کلیه تظاهرات خیابانى ماههاى اخیر فعالانه شرکت داشته و در چندین تظاهرات علیه دولت و به طرفدارى [امام] خمینى سخنرانىهاى تحریکآمیز نموده و از تظاهرکنندگان خواست که به تظاهرات خود ادامه دهند.
2ـ در 16 /8 /57 وى وارد اتاق محمدکاظم نخجیرى دادستان استان مازندران شده و نسبت به شخص اول مملکت اهانت نمود. 3ـ یک نسخه اعلامیه دستنویس به خط وى در 17 ماده که در بازرسى از منزلش به دست آمده و در قسمت آخر اعلامیه اضافه شد اگر در ظرف 15 روز رسیدگى نشود خواستار برکنارى رژیم هستیم 4ـ نامهاى به ازهارى نخستوزیر و نجفى وزیر دادگسترى نوشت و در آن قید گردید که دولت ازهارى یک دولت غیرقانونى مىباشد ضمناً نامبرده در تاریخ 26 /8 /57 به وسیله شهربانى دستگیر و به کمیته مشترک ضدخرابکارى اعزام و تحویل گردید. و پس از یک هفته بازداشت از زندان آزاد شد وى در سال 71 هنگام جشن عروسى دختر خود مبادرت به دائر کردن مجلس فساد که در آن عده زیادى از مردان و زنان به رقص و پایکوبى دسته جمعى به صورت مختلط پرداخته و مقدسات دینى را مورد تمسخر و استهزاء گرفتند.
همچنین سه تن از فرزندان وى به نام سهیل مسئول حوزه حزب توده و سینا وابسته به منافقین بودند که به همین علت دستگیر و بازداشت شدند که پس از آزادى به خارج از کشور متوارى گردیدند فرزند دیگرش به نام فاطمه سوسن مسئول شاخه و یک بخش از حزب توده بود که دستگیر و زندانى شد و به لحاظ فکرى و اخلاقى مورد تأیید نیست.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 1 صفحه 506