صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : راه‌پیمائی

تاریخ سند: 15 دی 1357


درباره : راه‌پیمائی


متن سند:

از : زاهدان به : 312 شماره : 13244 /11هـ قبل از ظهر روز جاری پس از دعای ندبه و سخنرانی آیت‌الله کفعمی در هیئت رضویه (خراسانی‌ها) طبق برنامه قبلی حاضرین به طور دسته جمعی و به صورت آرام از هیئت مزبور خارج و در حالی که تعدادی از روحانیون در پیشاپیش آنان حرکت می‌کردند در خیابان‌های زاهدان مبادرت به راه‌پیمائی آرام نموده و فقط در قسمت کوچکی از مسیر شعارهائی به نفع خمینی داده شد راه‌پیمایان حدود ساعت 1200 به مسجد جامع زاهدان رفته و پس از برگزاری نماز جماعت و نماز جمعه متفرق گردیدند، تعداد راه‌پیمایان حدود 2000 نفر بوده و اکثریت را محصلین و دانشجویان تشکیل می‌دادند و حدود 200 نفر از بانوان نیز در بین آنان دیده می‌شد.
با عنایت به اینکه در چند روز اخیر در زاهدان شایع شده بود که راه‌پیمایان در روز جاری قصد حمله به پیکره رضا شاه کبیر1 را دارند و بلوچ‌ها که مخالف تظاهرات ضد ملی هستند در صدد هستند راساً با آشوبگران به مقابله برخیزند لذا به منظور جلوگیری از پیش‌آمدهای سوء احتمالی اقدامات لازم از طریق مراجع انتظامی با همکاری این سازمان معمول و بر مبنای تصمیمات شورای تامین مورخ 14 /10 /57 از صبح روز جاری نیروهای انتظامی تحت نظر رئیس شهربانی در نقاط حساس شهر به ویژه اطراف پیکره مذکور مستقر گردیدند.
ضمناً بر مبنای توصیه‌هائی که به معتمدین شهر شده بود آنان و نیز آیت‌الله کفعمی جمعیت را به آرامش و حفظ نظم دعوت می‌نمودند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان سیستان و بلوچستان – رضوانی در اجرای اوامر به مرکز (نگهبانی کل سوم) مخابره گردید.
گیرنده : آقای زمانی ساعت مخابره : 1430

توضیحات سند:

1.
رضاخان (رضاشاه) فرزند عباسقلی خان سوادکوهی‌، مشهور به داداش بیک‌، در سال 1256 شمسی در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران‌ متولد شد.
در دوران کودکی فاقد سرپرست بود و در نتیجه از کسب معلومات و سواد معمولی زمان خویش نیز محروم ماند.
رضاخان ابتدا در فوج سوادکوه‌، وارد خدمت شد و بعد در سن 22 سالگی به عنوان قزاق به خدمت قزاقخانه درآمد.
هنگامی که جنبش مشروطه خواهی در ایران پا گرفت‌، علیه آزادیخواهان می‌جنگید.
پس از واقعه‌ی به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی توسط محمدعلیشاه قاجار و مقاومت تبریز در برابر قوای دولتی‌، رضاخان فرمانده یکی از دسته‌های قزاق بود که تحت فرماندهی عین‌الدوله‌، برای سرکوب قیام تبریز به آن شهر رفت‌.
در مدتی که در قزاقخانه خدمت می‌کرد، مناصب و درجاتی را طی کرد و در سال 1294 خورشیدی رئیس آتریاد همدان شد.
در سال 1299 خورشیدی با زمینه‌چینی مفصل دولت انگلیس‌، در روز سوم اسفند توسط رضاخان و به همدستی سید ضیاءالدین طباطبایی‌، کودتایی به وقوع پیوست که تاریخ ایران را دگرگون ساخت‌.
درباره‌ی چگونگی روی کار آمدن رضاخان‌، خود وی در محافل بسیاری اعتراف کرد که این کودتا به کمک دولت انگلیس اتفاق افتاد.
پس از کودتا در روز چهارم اسفند 1299 خورشیدی فرمان ریاست وزرایی سید ضیاءالدین طباطبایی از طرف احمد شاه قاجار صادر شد و رضاخان نیز به سمت فرماندهی کل قوا و رئیس دیویزیون قزاق منصوب گشت‌.
هنوز چند ماهی از عمر کابینه‌ی سید ضیاءالدین نگذشته بود که تحت فشار عناصر آزادیخواه و از طرف دیگر زیر فشار دربار و با تحریک رضاخان کابینه سقوط کرد و سید ضیاء به حالت تبعید از ایران خارج شد و رضاخان که در کابینه‌ی سید سمت وزارت جنگ را در اختیار داشت‌، در کابینه‌های قوام السلطنه‌، مشیرالدوله و مستوفی الممالک نیز همین سمت را حفظ کرد.
او با دسیسه و توطئه چینی هر کابینه‌ای را که روی کار می‌آمد، ساقط می‌کرد تا پست رئیس الوزرایی را به چنگ آورد،.
یکی از کارهایی که رضاخان انجام داد تا افکار عمومی را جلب کند، سرکوبی ملوک الطوایف و ایجاد حکومت مقتدر مرکزی بود.
هنگامی که رضاخان وزیر جنگ بود، اقدام به سرکوبی نهضت جنگل و عشایر لرستان و سایر مناطق کرد.
این اقدامات جهت ایجاد رعب و وحشت در دل آزادیخواهان و کسب اقتدار نظامی و سیاسی صورت می‌گرفت‌.
سرانجام رضاخان سردار سپه در تاریخ 1302 خورشیدی فرمان رئیس الوزرایی را گرفت و در سال 1303 شمسی مقدمات به سلطنت رسیدن رضاخان با ترور و تهدید و تطمیع فراهم شد.
در سال 1304 به اشاره و تحریک وی سیل تلگراف از شهرستان‌ها به مجلس سرازیر شد که طی آن تلگراف کنندگان خواستار عزل احمدشاه و انتصاب رضاخان به سلطنت بودند.
با تلاش نزدیکان رضاخان مانند تیمورتاش و علی‌اکبر داور در آبان 1304 این موضوع به تصویب مجلس شورای ملی رسیده و رضاخان در اردیبهشت 1305 رسماً تاجگذاری کرد.
در سال 1320 به دنبال ورود قوای متفقین به خاک ایران، رضاشاه پس از واگذاری سلطنت به فرزندش محمدرضا، توسط متفقین به خارج از کشور تبعید شد و به همراه خانواده‌اش ایران را به سوی جزیره‌ی موریس ترک گفت و پس از مدتی به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی رفت‌.
سرانجام رضاشاه پهلوی در روز چهارشنبه 4 مرداد ماه سال 1323 خورشیدی در شهر ژوهانسبورگ وفات یافت و جنازه‌اش در همان سال به قاهره انتقال یافت‌.
در اردیبهشت 1329 هیئتی به ریاست شاهپور علیرضا پهلوی عازم قاهره شد و جسد رضاشاه را به ایران منتقل کرد.
بسیاری از جمله اعضای فدائیان اسلام نسبت به این موضوع شدیداً اعتراض داشتند.
ر.ک‌: زندگینامه رجال و مشاهیر ایران‌، حسن مرسلوند، ج 2، صص 181 تا 188.

منبع:

کتاب آیت‌الله محمد کفعمی خراسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 493

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.