تاریخ سند: 30 مرداد 1336
برات روحی1 کارگر انبار سازمان آب تهران و از عناصر فعال حزب منحله توده
متن سند:
تاریخ:30/ مرداد /1336
نخستوزیری
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
س . ا . و . ا . ک
گزارش
برات روحی1 کارگر انبار سازمان آب تهران و از عناصر فعال حزب منحله توده که پس از قیام ملی 28 مرداد به علت شرکت در پائین آوردن مجسمه اعلیحضرت آوردن فقید رضاشاه کبیر در میدان ایستگاه راه آهن به دستور مهندس بازرگان2 از سازمان اخراج شده مجدداً به دستور مهندس ظهیری3 رئیس کارگزینی ـ انتشارات و تبلیغات ـ انتظامات دفتر کل و انبار و با اطلاع مهندس منصور روحانی معاون سازمان و با شناسنامه دیگری به نام احمد پیمان در انبار انشعاب لوله کشی و با حقوق و مزایای بیشتری به کار مشغول شده است.
اصولاً در سازمان آب تهران نسبت به عناصر وابسته به احزاب ایران4 و توده5 نرمش زیادی نشان داده میشود و اولیاء آن سازمان خصوصاً مهندس منصور روحانی عضو حزب ایران تاکنون آنچه در قدرت داشته است به تودهایها کمک کرده و مانع از این شده که شبکه حزب منحله توده در سازمان لولهکشی و آب تهران از هم متلاشی شود. در اواخر حکومت دکتر مصدق باند تودهای و حزب ایران سازمان لوله کشی و آب تهران با کمک و همکاری مهندس ظهیری چندین بار به عکاسی ماکو حمله و مجسمه شاهنشاه در پارک شهر پائین آورده شد.
مهندس ظهیری اهل ملایر و سابقاً عضو حزب توده و تحت نظر خسرو روزبه6 تصدی صندوق حزب را داشته و مبلغ ششصد هزار ریال از وجوه صندوق را حیف و میل نموده و زمانی هم به عناصر تودهای در ملایر دستور داده بود که املاک ملک مدنی را تصاحب کنند.
شیرزاد نماینده سابق کارگران انبار لولهکشی از دیگر فعالین حزب منحله توده بود که از سازمان اخراج ولی مجدداً [به دستور] مهندس ظهیری با حقوق و مزایای بیشتر در سازمان استخدام و فعلاً در تصفیه خانه لولهکشی تحت نظر مهندس دیلمقانی خدمت میکند.
توضیحات سند:
1. برات روحی، در سال 1309 ﻫ ش در اردبیل متولد شد. وی خود را احمد پیمان فرزند رحیم معرفی و علت دو اسمه بودنش را اخراج از منزل و نداشتن شناسنامه عنوان کرده است.
او کارمند سازمان آب تهران بود که به علت داشتن افکار تودهای برکنار شد. همانگونه که در سند آمده است، وی از جمله افرادی بود که مجسمه رضا شاه را در میدان راهآهن پایین آورد و به همین دلیل نیز اخراج شد. وی با اطلاع منصور روحانی و به دستور مهندس ظهیری با نام احمد پیمان در انبار لوله کشی مشغول بکار شده بود.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
2. مهندس مهدى بازرگان، فرزند عباسقلی در سال 1278 ﻫ ش در تبریز به دنیا آمد. وى جزو اولین کسانى است که پس از اتمام دوران متوسطه در تبریز و تهران براى ادامه تحصیلات عالى به فرانسه عزیمت و در رشته مهندسى ترمودینامیک تحصیلات خود را به پایان برد. مهندس بازرگان پس از بازگشت به ایران به عضویت کادر علمى دانشگاه تهران درآمد. وى فعالیت سیاسى خود را از جبهه ملى آغاز کرد. در دوران نخست وزیرى دکتر محمد مصدق ریاست شرکت ملى نفت ایران و بعد سازمان آب تهران را عهدهدار گردید و پس از تعطیلى و توقف کار جبهه ملى اول با سقوط دکتر مصدق بر اثر کودتاى 28 مرداد 1332 از جمله کسانى بود که جبهه ملى دوم را تاسیس نمود. وى به همراه مرحوم آیتالله طالقانى، دکتر یدالله سحابى، رحیم عطایى، منصور عطایى، عباس سمیعى و حسن نزیه از جبهه ملى دوم کناره گرفته و نهضت آزادى ایران را تأسیس نمودند. در سال 1342 سران نهضت آزادى دستگیر و مهندس بازرگان و آیتالله طالقانى به 10 سال زندان محکوم شدند. لیکن پس از سپرى شدن 6 سال مهندس بازرگان آزاد گردید. مهندس بازرگان در سال 1356 به اتفاق جمعى از سیاسیون و حقوقدانان نظیر کریم سنجابى، ناصر میناچى، حسن نزیه و... جمعیت دفاع از آزادى و حقوق بشر را تأسیس کردند. لذا از طرف گروه «انتقام» که ساخته و پرداخته رژیم شاه بود بمبی در مقابل درب منزل وى منفجر شد. قبل از پیروزى از طرف امام در راس هیئتى به آبادان رفت تا جریان اعتصاب کارگران نفت را علیه رژیم که کمر آن را در بعد اقتصادى شکسته بود سامان بهتر و بیشترى دهد و به مسائل آنان رسیدگى کند. وى همچنین سفرى به پاریس نمود تا حضرت امام را از طرح شعار «شاه باید برود» منصرف کند، چه به اعتقاد او طرح شعار رفتن شاه با برخوردارى از ارتش، ساواک و پشتیبانى آمریکا از وی، شعارى مناسب و راه کارى عملى نبود. آقاى بازرگان پس از پیروزى انقلاب اسلامى از سوى امام (ره) به عضویت شوراى انقلاب درآمد و با پیشنهاد اعضاى شورا به امام(ره) از طرف ایشان مسئولیت تشکیل دولت موقت که اولین دولت اسلامى پس از پیروزى انقلاب بود را بر عهده گرفت. دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل اتخاذ روشهاى غیر انقلابى به خصوص اتخاذ مواضع مخالف با تسخیر لانه جاسوسى آمریکا و نیز اصرار بر انحلال مجلس خبرگان و رد این پیشنهاد از سوى امام از کار استعفا داد که بلافاصله مورد پذیرش امام واقع گردید. او در نخستین دوره مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم تهران به مجلس راه یافت. مهندس بازرگان در تاریخ 30 /10 /1373 در تهران درگذشت.
3. محمد ظهیری، فرزند عبدالحسین در سال 1299 ﻫ ش در شهرستان ملایر متولد شد. وی دورهی ابتدایی را در ملایر و دبیرستان را در تهران به پایان رساند و در سال 1320 به دانشکدهی کشاورزی کرج راه یافت و مهندسی آبیاری گرفت. نامبرده در سال 1324 به استخدام دولت درآمد و در شهرداری تهران در قسمت لولهکشی آب به کار پرداخت و در سال 1326 به ریاست دفتر لوله کشی آب تهران و در سال بعد مسئول امور ممیزی سازمان آب تهران شد.
مشارالیه در سال 1334 به ریاست کارگزینی و انتشارات سازمان آب تهران و در سال 1337 رئیس امور اداری و در سال 1340 بهعنوان معاون سازمان به کار پرداخت. وی همچنین در سال 1344 سرپرست امور مالی وزارت آب و برق و همزمان مشاور عالی سازمان آب بود و در سال 1347 معاون پارلمانی آن وزارتخانه شد. ظهیری در سال 50 به وزارت کشور منتقل و به عنوان استاندار استان ساحلی بنادر و جزایر خلیج فارس و دریای عمان منصوب شد. وی در مسئولیتهای مختلف متهم به اختلاسهای مالی و سوء استفادههای زیاد بود. مشارالیه در انجمنهای ایران و فرانسه، ایران و آمریکا و حزب ایران نوین و لژهای فراماسونری خیام و فارابی عضویت داشته است. نامبرده در سال 1332 بنا به دعوت شرکت دگرمون فرانسه بهمدت 6 ماه و مجدداً در سال 1339 به مدت دو ماه از تأسیسات و کارخانجات سازندهی لوازم مورد نیاز سازمان آب و در سال 1342 به دعوت شرکت واتر سورس دولپمنت پیمانکار سازمان آب جهت بازدید از تأسیسات آب اسرائیل به فلسطین اشغالی رفته و در ماموریتهای مشابه به کشورهای انگلستان و آلمان سفر کرده است.
محمد ظهیری در سال 1334 نشان درجه 4 همایون دریافت کرد و در سال 1344 از طرف وزارت اطلاعات از زحمات نامبرده در برگزاری جشن آغاز بیست و پنجمین سال سلطنت خاندان پهلوی تقدیر شد. وی عضو سازمان کوک بوده است.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادی)
4. حزب ایران: در سال 1323 جمعی از روشنفکران و فعالان سیاسی مثل اللهیار صالح، دکتر معظمی، شمسالدین جزایری، شاپور بختیار، مهندس اصفیاء، بازرگان، زیرکزاده و ... حزب ایران را تاسیس کردند. هستهی اصلی این حزب کانون مهندسین ایران بود .پس از کودتای 28 مرداد 1332 فعالیت این حزب به رکود گرایید و افرادی چون بازرگان، بختیار و زیرکزاده، به نهضت مقاومت پیوستند. پس از فضای سیاسی در سال 1339 حزب ایران تجدید سازمان کرد. این حزب از پیوستگان به جبهه ملی دوم و چهارم بود و اغلب رهبران جبهه ملی را کادرهای حزب ایران مثل صالح و سنجابی و بختیار تشکیل میدادند.
برای اطلاعات بیشتر نک: حزب ایران1323-1332 به کوشش مسعود کوهستانی نژاد، نشرشیزاره، 1379/ حزب ایران، کانون انتشارات حزب ایران، تهران، بیتا/ حزب ایران به روایت اسناد، سیاوش یاری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1384.
5. حزب توده: در مهرماه 1320 یک ماه پس از ورود ارتشهای بیگانه به خاک ایران موجودیت خود را اعلام کرد. موسسان حزب توده از بقایای کمونیستهایی بودند که پیش از شهریور 1320 ه ش مامور اشاعه افکار کمونیستی شده بودند. تا شهریور 1320 تعدادی از آنها در زندان و یا در تبعید بودند. طی فرمان عفو عمومی، 28 شهریور 1320 این افراد آزاد شدند و پس از آن درصدد برآمدند که حزبی به نام حزب توده با مرام کمونیستی بنیانگذاری کنند. افرادی چون سلیمان میرزا اسکندری، دکتر محمد بهرامی، مرتضی یزدی، جعفر پیشهوری، تقی مکینژاد و احسان طبری جزو مؤسسان حزب و آزادشدگان از زندان بودند که به اشاره دولت شوروی دست به تشکیل حزب توده زدند. اولین جلسه هیأت مؤسسان حزب توده در مهرماه 1320 در منزل سلیمان میرزا اسکندری با حضور 37 نفر از دسته 53 نفر و کمونیستهای دیگر و«علیاف» که ایرانیالاصل و کاردار سفارت شوروی بود و به صورت ناشناس در جلسه حضور داشت، تشکیل گردید. در این جلسه اعضای کمیته مرکزی انتخاب شدند و مرامنامه حزب به تصویب رسید. حزب توده از تأسیس تا آغاز پیدایش فرقه دمکرات میخواست به صورت یک سازمان علنی و ملی باشد، ولی در همان آغاز راه منحرف شد و با طرح مسأله اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی نشان داد که نیروی وابسته به امپریالیسم شرق است. حزب توده سه وزیر، به کابینه ائتلافی قوام وارد کرد که این دوران را دوران طلایی حزب میدانند. پس از تیراندازی به شاه در 15 بهمن 1327، حزب توده غیرقانونی اعلام گردید و اعضای آن دستگیر و یا متواری شدند. در زمان نخستوزیری دکتر مصدق با استفاده از شرایط مساعد و آزادیهای به وجود آمده، یک سری سازمانهای علنی ایجاد و با شعار ملی شدن نفت مخالفت کردند. بعد از کودتای 28 مرداد، سازمان نظامی حزب کشف و دوران ورشکستگی حزب فرا رسید. در تمام این دوره که به سال 1357 ختم میشود، کار حزب توده در داخل کشور اقدام به سازماندهی حزب و در خارج ستیز ایدئولوژیکی با گروههای ملیگرا بود. دوران نهایی حزب توده از سال 1357 میباشد که بعضی از آنها معتقد بودند که با استقرار عناصر لیبرال میتوانند در بازیهای دیپلماسی شرکت کنند و میگفتند که نهضت روحانیت و حکومت اسلامی دوامی ندارند و شکننده بودن نظام را حتمی میدانستند و با کارهای مخفی به سازماندهی مشغول بودند. این افراد در ظاهر حامی نظام بودند و از نظام حمایت میکردند ولی در خفا با خائنانی مانند: ناخدا افضلی و سرهنگ عطاران، سرهنگ کبیری و آذرفر، فعالیت پرجوش و خروش جاسوسی به سود شوروی را رهبری میکردند. در سال 1361 به جرم جاسوسی و توطئه حزب توده منحل و رهبران آن دستگیر شدند و اعضای کمیته مرکزی به فعالیتهای جاسوسی خود اعتراف کردند.
سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشی، خاطرات ایرج اسکندری ، تهران ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/ خاطرات نورالدین کیانوری، تهران، دیدگاه، 1374.
6. خسرو روزبه، فرزند ضیاء لشکر در سال 1294ﻫ ش در شهر ملایر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه آمریکایی ملایر و تحصیلات متوسطه را در همدان به پایان برد. سپس از دانشکدهی افسری در رشتهی توپخانه و از دانشکده فنی در رشتهی مکانیک فارغالتحصیل شد. در سال 1318 به علت درگیری با فرمانده توپخانه ضد هوایی یک ماه و نیم به اهواز تبعید شد و سپس به تهران بازگشت و پس از شهریور 1320 در دانشکدهی افسری به تدریس پرداخت. وی از استادان باسواد دانشکدهی افسری محسوب می شد و مورد توجه رزم آرا- رئیس دانشکده- بود. وی کتبی در زمینه های ریاضی- فنی تدوین کرد و در سال 1322 به حزب توده پیوست. سازمان نظامی و یا به عبارتی سازمان افسران حزب توده در سال 1323 توسط عبدالصمد کامبخش، عزتالله سیامک و خسرو روزبه تاسیس شد و سپس سروان خسرو روزبه به عنوان هیأت اجراییه سازمان نظامی انتخاب شد. روزبه تا سال 1324 در دانشکدهی افسری اشتغال داشت و در پی ماجرای افسران خراسان مدتی مخفی شد. حاصل این دوران نگارش کتاب «اطاعت کورکورانه» بود که علیه نظام حاکم بر ارتش پهلوی با نام مستعار «سخر» (سروان خسرو روزبه) منتشر شد. سازمان افسران حزب توده یک هیأت دبیران و یک هیأت اجراییه داشت که هیأت دبیران دارای 3 عضو بوده که در زمان دستگیری اعضای سازمان عبارت بودهاند از: 1- خسرو روزبه با نام مستعار سعیدی. 2- سرهنگ عزت اله سیامک. 3- سرهنگ محمدعلی مبشری. که از میان اعضا سروان خسرو روزبه مسئولیت شاخهی اطلاعات نظامی حزب را عهده دار بود. بعد از فروپاشی حکومت فرقهی دمکرات در آذربایجان در سال 1325، سازمان افسری کوچک و فعالیت آن محدود شد. روزبه در 17 فروردین 1326 توسط رکن دوم ستاد ارتش دستگیر شد و در 17 اردیبهشت همان سال توسط حسام لنکرانی، ابوالحسن عباسی و صفیه حاتمی از زندان دژبان فراری داده شد. دادگاه ارتش غیاباً او را به 15 ماه زندان و اخراج از ارتش محکوم کرد. خسرو روزبه در چند قتل دست داشته است که از آن جمله می توان به ترور محمد مسعود روزنامه نگار و سردبیر نشریهی مرد امروز اشاره کرد. روزبه در فروردین 1327 مجدداً دستگیر شد و دادستانی ارتش برای وی تقاضای اعدام کرد و در نهایت روزبه به 15 سال زندان محکوم شد. او در آذرماه 1329 به همراه سایر رهبران حزب توده از زندان گریخت و در سازمان اطلاعات حزب توده به فعالیت پرداخت. از حوادث جنجالی و پر سر و صدای دولت رزم آرا، فرار این زندانیان تودهای از زندان قصر بود. روزبه در سال 1330 معاون شعبهی اطلاعات سازمان نظامی و گردانندهی آن شد. خسرو روزبه همچنین مسئولیت ترور حسام لنکرانی را به عهده داشت. پس از کودتای 28 مرداد 1332، روزبه- عضو ستاد جنگی حزب توده- که به منظور مقابله با کودتا ایجاد شده بود، به همراه سرهنگ علی اکبر چلیپا مدت کوتاهی به میان ایل قشقایی رفت. وی در سال 1335 در ترکیب هیأت اجراییهی موقت حزب در داخل کشور به فعالیت ادامه داد. در این سال اکثر کادرهای حزب توده دستگیر و هستهی مرکزی حزب توسط 3 تن اداره می شد: روزبه، متقی و ثابت. که با دستگیری این افراد در نیمه تیرماه 1336 این شبکه کوچک نیز متلاشی شد. خسرو روزبه در تابستان 1336 دستگیر و پس از محاکمه در 21 اردیبهشت 1337 تیرباران شد.
منبع:
کتاب
منصور روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 6
