تاریخ سند: 6 دی 1350
روزنامه کیهان
متن سند:
شماره : 8536
سناتور فرخ در جلسه امروز سنا ضمن حمله شدید به شیخ حسین لنکرانی
گفت :
شیخ حسین لنکرانی می خواست نفت شمال را به استالین بدهد!
شیخ حسین لنکرانی خائن بالذات و از همکاران مظفر فیروز1 است که فعلاً دارد
در روزنامه «لوموند»
فرانسه شیرین زبانی
می کند!
این شخص که زمانی
طرفدار پیشه وری2 و
قاضی محمد3 بود حالا
عنوان حجه الاسلام به خود
داده و یک دکان تازه باز
کرده است.
از درگذشت حضرت آیه اللّه
کفائی ابراز تأسف شد.
در پرونده شیخ حسین لنکرانی به
کلاسه 2658 بایگانی شود.
توضیحات سند:
1ـ مظفر فیروز فرزند
نصرت الدوله از عاقدان قرارداد
ننگین 1919 نواده فرمانفرما،
خواهرزاده دختر محمد مصدق
در سال 1285 متولد شد.
در
دوران کودکی برای تحصیل
عازم اروپا شد.
چند سالی در
لندن به تحصیل اشتغال داشت
بعد از مراجعت به ایران داخل
وزارت امور خارجه شد.
مدتی
به عنوان دبیر سوم به واشنگتن
رفت.
پس از مراجعت به کار
وکالت دادگستری پرداخت.
پس
از قتل پدرش بدست رضاخان،
مظفر نیز مورد تعقیب قرار
گرفت.
پس از شهریور 1320
وارد فعالیت سیاسی شد.
سفری
به فلسطین نمود سید ضیاءالدین
طباطبایی را به ایران آورد.
روزنامه رعد را منتشر کرد.
و
حزب اراده ملی را تأسیس نمود.
مظفر به عنوان مدیر و ناشر
افکار سید ضیاء فعالیت خود را
گسترش داد.
و برای دو حزب
وابسته به سید ضیاء «وطن» و
«اراده ملی» تلاش می نمود.
در سال 1321 علیه مختاری و
عمال نظمیه رضاخانی به عنوان
دادخواهی پدر اعلام جرم کرد.
و در روزنامه رعد علیه
رضاخان مقاله می نوشت و
جنایات بیست ساله دیکتاتور را
افشاء می نمود.
در سال 1324 خط مشی خود را
تغییر و به قوام السلطنه کنار آمد
و به عنوان مشاور و مدافع
سیاسی قوام به حزب توده ایران
نزدیک شد.
وی در حزب
دمکرات قوام به عنوان نماینده
وی و در کابینه معاونت سیاسی
ریاست انتشارات و تبلیغات را
عهده دار شد.
پس از مدتی قوام
او را به عنوان وزیر کار معرفی
نمود.
در جریان فتنه
پیشه وری در آذربایجان، از
سیاست فرقه دمکرات دفاع
می کرد.
با برکناری دولت قوام به
عنوان سفیر ایران در مسکو به
شوروی رفت.
پس از چندی از
سفارت معزول و راهی اروپا
گردید و در آنجا به زندگی خود
ادامه داد.
بعضا در روزنامه
لوموند مقالاتی علیه رژیم شاه
می نوشت.
مظفر همواره به عنوان یک
سیاستمدار مرموز در تاریخ
دوازده سال (1320 ـ 1332)
مطرح و از آن پس دیگر در
عرصه ی سیاسی حضوری
نداشت.
او پس از پیروزی
انقلاب اسلامی به ایران نیامد.
مظفر در سال 1368 در پاریس
درگذشت.
2ـ سید جعفر پیشه وری :
(جوادزاده، خلخالی، پرویز) در
سال 1372 ش.
1893 م.
در
روستای زاویه خلخال به دنیا
آمد.
در سال 1905 م به همراه
پدر و مادر به باکو رفت و در آن
جا به تحصیل و کار پرداخت.
در
حوالی انقلاب روسیه (1917 م)
به کمونیسم جلب شد.
وی در سال
1918 در سن 25 سالگی، عضو
کمیته مرکزی حزب عدالت و
عضو بوروی خارجی 5 نفره آن
گردید.
در سال های 1919 ـ
1920 سردبیری روزنامه حرّیت
را به عهده داشت.
در اردیبهشت
1299 (مه 1920) ارتش سرخ
در جریان جنگ با روسهای سفید
وارد خاک ایران شد و به همراه
آن تعدادی از رهبران حزب
عدالت، از جمله پیشه وری، وارد
گیلان شدند.
و در 30 خرداد
1299 (22 ژوئن)1920 در
بندر انزلی اولین کنگره حزب
کمونیست ایران را به پا داشتند.
در این کنگره، پیشه وری عضو
کمیته مرکزی و یکی از چهار
رهبر اصلی حزب شد و در کنار
«حیدر عمواوغلی
(تاریوردیف)، سلطان زاده
(آواتیس میکائیلیان) و کامران»
به انتشار روزنامه کامونیست
ارگان حزب، در رشت پرداخت.
او در مرداد 1299 (ژوئیه
1920) در دولت «کودتای
سرخ» احسان اللّه خان دوستدار،
سمت کمیساریای کشور را به
عهده گرفت.
در پی شکست
نهضت جنگل مدتی به باکو رفت
و مدیریت روزنامه اکینجی را به
دست داشت و سپس به عنوان
دبیر مسئول تشکیلات تهران، به
ایران آمد.
در این دوران، او
سرمقاله های روزنامه حقیقت ـ به
مدیریت «سیدمحمد دهگان» را
می نوشت.
پیشه وری در سال
1304 رابط حزب کمونیست
ایران و کمینترن بود.
در سال
1306 در کنگره دوم حزب
کمونیست ایران ـ معروف به
کنگره ارومیه که در شهر رستوف
در نزدیکی مسکو برگزار شد،
مجددا دبیر کمیته مرکزی و
مسئول تشکیلاتی حزب در
تهران شد.
و در 6 دی ماه 1306
توسط شهربانی دستگیر شد.
او
در تمام دوران زندان حتی منکر
عضویت در حزب کمونیست بود،
تا بالاخره در اسفند 1318 در
دادگاه جنایی به جرم عضویت و
تبلیغ فرقه اشتراکی، طبق قانون
1310، به 10 سال زندان محکوم
گردید.
در دوران زندان میان
پیشه وری و سایر زندانیان
کمونیست، به ویژه اردشیر
آوانسیان، اختلاف شدیدی وجود
داشت که یکی از علل آن شاید
اصرار پیشه وری در کتمان سمت
حزبی و سوابق خود بوده است.
پس از آزادی در سال 1319 به
کاشان تبعید شد.
و سپس در
مهرماه 1320 در جلسه مؤسسان
حزب توده شرکت کرد و جزء
رهبران اولیه حزب انتخاب شد و
به همراه ایرج اسکندری اولین
مرامنامه حزب را نوشت ولی به
علت اختلاف با اردشیر آوانسیان
به زودی کناره گرفت.
در خرداد
سال 1322 انتشار روزنامه آژیر
را در تهران آغاز کرد.
وی در
انتخابات مجلس چهاردهم از
حوزه تبریز انتخاب گشت ولی در
23 تیر سال 1323 اعتبارنامه او
رد شد.
در کنگره اول حزب توده
(10 مرداد 1323) به عنوان
نماینده سازمان حزبی آذربایجان
حضور یافت ولی در این جا نیز
اعتبارنامه او رد شد.
در مرداد
1324 روزنامه آژیر توقیف شد
و پیشه وری به آذربایجان رفت و
در شهریور 1324 فرقه دمکرات
آذربایجان را بنیان گذارد و در
21 آذر 1324 حکومت
خودمختار فرقه را ایجاد کرد.
پیشه وری در پی شکست فرقه
در 21 آذر 1325 به باکو رفت و
سرانجام در 20 تیر ماه 1326 در
یک سانحه رانندگی به قتل
رسید.
قتل پیشه وری را به
میرجعفر باقراف ـ دیکتاتور
آذربایجان شوروی ـ نسبت
می دهند و عامل آن را غلام یحیی
دانشیان می دانند و در سال های
اخیر این مطلب در جمهوری
آذربایجان شیوع کامل یافته
است.
با آغاز گلاسنوست
گورباچف، این مطلب را اولین
بار «علی توده» در یکی از
مطبوعات شوروی (ادبیات و
اینجه صنعت) ارگان اتحادیه
نویسندگان آذربایجان شوروی
اعلام داشت.
علت این امر
اختلاف پیشه وری با باقراف و
میرزا ابراهیموف وزیر
فرهنگ آذربایجان شوروی ذکر
می شود.
به گفته یک شاهد عینی
(نصرت اللّه جهانشاهلو)
پیشه وری علت شکست فرقه را
افراط در جدایی از احزاب
سیاسی ایران می دانسته است و
باقراف، به عکس، علت را در این
می دانسته که «به یک باره از
دولت و مردم ایران نبریدید و به
ما نپیوستید».
همسر پیشه وری معصومه
رحمانی نام داشت و از او یک
پسر، به نام داریوش، به جای
مانده است.
(تقی شاهین،
پیدایش حزب کمونیست ایران،
ترجمه ر.
رادنیا، تهران : گونش،
1360 ؛ ابراهیم فخرایی، سردار
جنگل، تهران : جاویدان 1366 ؛
علی زیبایی، کمونیزم در ایران،
تهران : 1343 ؛ کاوه بیات [به
کوشش]، فعالیتهای کمونیستی
در دوره رضاشاه، تهران:
سازمان اسناد ملّی ایران، 1370؛
ایرج اسکندری، خاطرات
سیاسی، تهران: علمی، 1368؛
نصرت اللّه جهانشاهلوی افشار،
سرگذشت ما و بیگانگان، لندن:
مرد امروز، 1367، ج 2 ؛ راه
ارانی، شماره 4، شهریور
(1367) ـ ویراستار.
3ـ قاضی محمد فرزند قاضی
علی از یک خانواده مذهبی اهل
تسنن شهر مهاباد، فردی با اطلاع
از ادبیات فارسی و به لهجه
کردی صحبت می کرد.
فعالیت
سیاسی را با ورود به حزب
کمومه له ژ ـ ک در سال 1324
آغاز کرد و پس از مسافرت به
شوروی و کسب حمایت آنها و با
کمک مادی و نظامی ایشان در
مرداد ماه سال 1324 حزب
دمکرات کردستان را تأسیس و
پس از دیدار مجدد از روسیه و
اخذ پشتیبانی همه جانبه آنان در
دوم بهمن ماه 1324 حکومت
جمهوری مهاباد را در میدان
چهارچراغ این شهر اعلام نمود.
این حکومت حدود یک سال با
حمایت مستقیم روسها دوام آورد
و با تخلیه قوای نظامی شوروی
از ایران ظرف سه روز توسط
ارتش ایران متلاشی شد و قاضی
محمد به همراه برادر و پسر
عمویش در همان میدان
چهارچراغ اعلام گردید.
ـ اسناد
ساواک، پرونده انفرادی
منبع:
کتاب
شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 388