متن سند:
در ساعت 1700 مورخه 23 /3 /48 جهت شرکت در جلسه هفتگی روحانیون آبادان در مسجد همایونشهریها واقع در خیابان سپه رفته در ساعت 1700 تلاوت قرآن مجید و در ساعت 1800 آقای جمی بالای منبر رفته ابتدا درباره دین اسلام و از حوزههای علمیه نجف اشرف و قم صحبت کرد سپس درباره حکومت عراق سخنانی گفته و اظهار داشت اخیراً خبرهائی بگوش ما رسید که این حکومت بعثی عراق دست بکارهائی زده که از نظر ما مسلمانان بسیار مهم است این حکومت حسنالبکر کار را بجائی رسانده که توهین به حوزه علمیه نجف اشرف کرده و چند وقت پیش اطلاع رسید که عدهای از مأمورین عراق شبانگاه به منزل آقای حکیم حمله کرده و میخواستند پسر آقای حکیم را دستگیر کنند.
خوشبختانه پسر ایشان در منزل نبوده و مأمورین دست خالی برگشتند1 و همان شب رادیو بغداد اعلام کرد که پسر آقای حکیم جاسوس است هرکس خبری از او دارد به ما اطلاع بدهد جایزه خواهد گرفت این حکومت بعثی عراق خودش دارد گور خود را میکند این حکومت جاهل چرا این کارها را میکند چرا به حوزه علمیه نجف اشرف حمله کرد این موضوع سیاسی نیست این حکومت چطور بخودشان اجازه میدهد به مراجع تقلید توهین نماید در ماه صفر یک روز مانده بود به اربعین آقای حکیم تشریف بردند کربلا برای زیارت به ایشان خبر دادند که در نجف اشرف عدهای از روحانیون را گرفته بلافاصله آقای حکیم به نجف اشرف مراجعت کرد و روحانیون را از دست مأمورین نجات داد این حکومت یعنی عراق بجای اینکه ایرانیان را از عراق اخراج کند بروند بیتالمقدس را از دست اسرائیل نجات دهند و یا اورشلیم را از دست اسرائیل بگیرید و یا سرزمینهای اشغالی را از دست یهودیان پس بگیرند ملت مسلمان و برادران دینی ما یک وظیفه داریم و آن این است هرکسی بخواهد به دین مقدس اسلام توهین نمایند ما از این دین دفاع نماییم من و سایر علمای اعلام وظیفه داریم در این مورد در جلساتی که تشکیل میشود مردم را آگاه سازیم و من بنابر وظیفه که برعهده دارم تا آنجائی که امکانات اجازه دهد میکوشم و هر مسلمانان را از این عمل ننگین حکومت عراق آگاه میسازم در چند روز پیش در منزل آقای شیخ آقا طاهر از طرف روحانیون آبادان و خرمشهر مبنی از ابراز تنفر و انزجار از حکومت بعثی عراق تلگرافی مخابره کردند درخاتمه اظهار داشت که چند جمله از وضع شهرداری آبادان دارم که انشاءاله در جلسه آینده خواهم گفت در خاتمه ذکر مصیبتی خواند این جلسه در ساعت 1900 خاتمه یافت جمعیت در حدود 500 نفر بودند.
رونوشت برابر اصل است کمالی
در پرونده غلامحسین جمی بایگانی شود.
اوانی
توضیحات سند:
1.
به دنبال توطئه تضعیف مرجعیت شیعه، اتهام جاسوسی رسماً علیه آقای حکیم به مرحلهی اجرا درآمد و در تاریخ 19 /3 /1348 ـ که نزدیک یک هفته از هجرت او به بغداد میگذشت ـ ناگهان رسانههای گروهی عراق خبر جاسوسی سید مهدی حکیم پسر ایشان را اعلام داشت و یکی از طرفداران آقای حکیم در تلویزیون ظاهر شد و به جاسوسی برای ملامصطفی بارزانی با همدستی سید مهدی حکیم اعتراف کرد.
اعترافی که در زیر شکنجههای توانفرسا از او گرفته بودند.
رژیم عراق با متهم کردن پسر ِآقای حکیم به جاسوسی، به اصطلاح دامان او و مقام مرجعیت را آلوده ساخت و به گمان خود زمینهی بدنام کردن او و مرجعیت شیعه را فراهم آورد.
هنوز ساعتی از پخش خبر رسانههای گروهی عراق مبنی بر جاسوسی سید مهدی حکیم برای ملامصطفی بارزانی نگذشته بود که دژخیمان بعثی به اقامتگاه آقای حکیم در بغداد یورش بردند و به بهانهی دستگیری پسر او خانه را زیرو رو کردند و بدین وسیله نسبت به او و مقام مرجعیت اهانت و جسارت کردند.
آنگاه آقای حکیم را با یک کامیون نظامی از بغداد به کوفه بردند و در منزلی که در آنجا داشت زیرنظر و محاصره قرار دادند و تلفن منزل او را نیز قطع کردند و بدین ترتیب، ضربهی سهمگین و جبرانناپذیری بر او وارد ساختند.
به دنبال وارد کردن اتهام جاسوسی به برخی از اطرافیان و پسر آقای حکیم و برخورد گستاخانه با او، ترس و وحشت کشنده و خفقانباری سراسر عراق را فراگرفت، نفسها در سینهها حبس شد و دیگر کسی را جرأت رفتن به منزل آقای حکیم نبود.
همزمان با انتقال آقای حکیم از بغداد به کوفه، تظاهراتی از طرف حزب بعث عراق در نجف ترتیب داده شد، در این تظاهرات نمایشی، بعثیها به منزل آقای حکیم در نجف حمله کردند و به در منزل سنگ و گل زدند و شعارهای ننگین و اهانتباری علیه او دادند.
شگفتآور آنکه بسیاری از مردم عراق که تا دیروز با احساسات شدید خود ماشین آقای حکیم را از حرکت باز میداشتند و رفت و آمد را بر او دشوار میساختند، در برابر این تظاهرات بیشرمانه بعثیها و جسارتهایی که به او کردند کوچکترین واکنشی از خود نشان ندادند.
(نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، دفتر دوم، ص 570)
منبع:
کتاب
حجتالاسلام غلامحسین جمی به روایت اسناد ساواک صفحه 41