تاریخ سند: 16 تیر 1356
درباره : جلسه انجمن جداری (کمیته خلق ها)
متن سند:
از : 332
به : حکومت شماره : 425
بعد از خاتمه بازی فوتبال روز 29 /3 /36 در هاید پارک اعضای کمیته
(خلق ها) مرکب از حسن جداری1، امیر، علی، جعفر (اهل جنوب) علیرضا (اهل
آذربایجان) و شهرخ در منزل حسن جداری اجتماع و گفتگوهایی به شرح زیر
بین نامبردگان فوق انجام
شد، در ابتدا راجع به فعالیت
و چگونگی شروع کار
کمیسیون (کمیته خلق ها)
صحبت شد و نتیجه براین
گرفته شد که بین 3 تا 5 هفته
اولین دست نوشته این
کمیسیون آماده چاپ و
توزیع شود، در این مقاله
راجع به مسائل مختلف
صحبت خواهد شد که به
طور اختصار بشرح زیر
است، طرح مساله خلق های
جهان و تعریف آن و همچنین
خلق های ایران، نقش
کنفدراسیون و مبارزات
دانشجویی علیه رژیم ایران، آداب و رسوم و سنن و فرهنگ بومی و منطقه ای
ایران، ظلم و تعدی دستگاه حاکمه ایران برخلق های ستمدیده ایران، راه مبارزه
خلق های ایران در مقابل ظلم و تعدی دستگاه حاکمه، شوئنیسم فارس.
پس از
اظهار نظرهای مختلف در این مورد قرار شد با راهنمایی حسن جداری کتابهای
مختلف در این مورد در اختیار اعضای کمیسیون گذارده شود تا ضمن بحث و
تبادل نظر و خواندن کتاب ها نظرات مختلف را جمع بندی کرده و در کتاب مورد
بحث بیاورند، مطالب دیگری که در این جلسه مطرح و مورد مذاکره قرار گرفت
به این شرح بود، جلسه آینده این کمیته (خلق ها) روز یکشنبه 5 /3 /36 در منزل
حسن جداری به نشانی زیر و با شرکت اعضاء خواهد بود، بزودی نمایشنامه ای
توسط اعضای انجمن جداری در یکی از سالن های دانشکده ها اجراء خواهد شد
که به احتمال قوی از آثار صمد بهرنگی خواهد بود.
در منزل جداری بیش از
1500 جلد کتاب موجود بود که اکثر این کتب به زبان خارجی و تماما دارای
مطالبی مخالف و مغایر با مصالح مملکتی است، از انتشارات کمونیست ها،
تروتسکیست ها، انقلابیون چریکی، کمیته مرکزی، حزب جوانان دمکرات و
غیره، روز دوشنبه بیستم ماه
ژوئن در کالج اقتصاد لندن
نمایش فیلم درباره پنوم پن
به معرض نمایش گذارده
خواهد شد، پذیرفتن مرتضی
یزدی1 و پسرش به حضور
ملوکانه با عکس العمل شدید
اعضاء انجمن روبرو شده
است، در انجمن جداری 3
کمیته فعالیت شدیدی دارند
که عبارت هستند از، کمیته
ضد امپریالیست (ملک
جداری عضو آنست) کمیته
خلق ها که اخیرا فعالیت
خود را شروع کرده است،
کمیته کنفدراسیون و
مبارزات دانشجویی که هدفش شناساندن هر چه بیشتر هدفهای کنفدراسیون به
دیگران می باشد.
حسن جداری مدتها با سمت دبیر فرهنگی کنفدراسیون مشغول
به کار بوده و در زمان تصدی خودش بیش از 80 جلد کتاب و جزوه چاپ نموده
است، در همین جلسه گفته شد، مقاله ای توسط کنفدراسیون چاپ و پخش شده
که در حقیقت جوابگویی به فعالیت عده ای دیگر از دانشجویان مقیم شمال
انگلیس است، گویا رقابت و دشمنی فراوان بین این دو دسته وجود دارد (تحقیق
خواهد شد) همچنین در این جلسه شنیده شد که در آینده نزدیک یک سری
اعتصابات پراکنده در لندن تشکیل خواهد شد که به احتمال قوی از دانشجویان
دیگر کشورها هم دعوت به عمل خواهد آمد تا با انجمن جداری در این
تظاهرات همکاری کنند، این مطلب را خود جداری گفت و افزود دانشجویان
کشورهای عربی بخصوص فلسطینی و نیز ترک ها از جمله هواداران
کنفدراسیون هستند و اغلب به کمک هم می شتابند، به گفته حسن جداری حدود
8 الی 9 هزار نفر دانشجوی ایرانی عضو کنفدراسیون در آمریکا دارای فعالیت
سیاسی هستند و بیش از 100 انجمن دانشجویی تشکیل داده اند، جداری گفت
این عده قصد دارند به طور قطع هنگام سفر شاهنشاه آریامهر به کشور آمریکا به
تظاهرات بزرگی دست بزنند و از دیگر کشورهای دنیا دانشجویان ایرانی به
دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا خواهند پیوست، انجمن جداری، با فروش دوغ و
ساندویچ و بسته وجوهی جمع آوری می کند، ضمنا شنیده شد احمد کاردار
دفاعی در جلسه قبلی انجمن اظهار می دارد، یکی از اعضای کنفدراسیون (از
انشعابیون) هنگام بازگشت به انگلیس توسط پلیس دستگیر و به زندان افتاده
است (نام این فرد برده نشد)
نظریه شنبه : شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه : در مورد شناسایی بیشتر افراد شرکت کننده در جلسات آموزش
لازم داده شده که نتیجه پس از حصول اعلام خواهد گردید، در مورد دستگیری
یک نفر از انشعابیون نیز به طور جداگانه گزارش شده است.
بررسی و عملیات بهره برداری.
28 /4 /36
توضیحات سند:
1ـ حسن جداری تنوری، فرزند
زین العابدین، متولد 1313
تبریز : نامبرده که جهت ادامه
تحصیل به انگلستان عزیمت
نموده بود از همان ابتدا به
فعالیت در کنفدراسیون اقدام
نموده و به جهت فعالیت گسترده
و نیز برنامه ریزی تظاهرات و
مراسم مختلف ابتدا به عنوان
رئیس انجمن دانشجویان لندن و
متعاقبا دبیری کنفدراسیون
انتخاب گردید.
مشارالیه در طول این سالها به
سازمان انقلابی حزب توده
گرایش داشته است.
(اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی)
1ـ دکتر مرتضی یزدی پسر شیخ
محمد حسین مجتهد یزدی
ندوشنی است.
شیخ محمد
حسین یزیدی از فعالین دوران
مشروطه بود که به دوره های
اول، سوم و چهارم مجلس
شورای ملی راه یافت.
او پس از
کودتای 1299 به همراه سایر
رجال دستگیر و به اتفاق
عبدالحسین میرزا فرمانفرما
مدتی به قزوین تبعید شد.
وی
سپس به رضاخان پیوست و در
ماجرای انتقال سلطنت به سلسله
پهلوی ریاست سنی مجلس
مؤسسان (1304) را به عهده
گرفت.
باقر عاقلی به نقل از
محسن فروغی می نویسد : «از
میان همدرسان من اولین
شاگردی که برای ادامه تحصیل
به اروپا اعزام شد شیخ مرتضی
یزدی بود.
پدر وی در آن ایام
نفوذ زیادی داشت و با سردار
سپه و سایر مقامات رفت و آمد
می کرد.
به همین دلیل به خاطر
فرزند وی قانونی به تصویب
مجلس رسید تا برای ادامه
تحصیل در رشته پزشکی به
آلمان اعزام شود و شهریه وی
ماهیانه سی تومان برقرار شده
بود.
شهریه او را دو برابر کردند
و مقرر شد از مازاد شهریه
وسایل پزشکی بخرد و با خود به
ایران بیاورد».
(باقر عاقلی،
ذکاءالملک فروغی و شهریور
1320.
تهران : علمی، 1367،
ص 28 29) او در سال 1309 به
عضویت سازمان دانشجویان
کمونیست آلمان که تحت نظر
مرتضی علوی فعالیت می نمود
در آمده و سپس در سال 1310
به ایران مراجعت و در تهران با
دکتر ارانی ملاقات و فعالیت
خویش را آغاز نمود.
مشارالیه در سال 1316
به اتفاق 52 نفر دیگر به اتهام
فعالیتهای کمونیستی دستگیر و
محاکمه و به 5 سال زندان
محکوم گردید و لیکن پس از
وقایع شهریور 1320 همراه با
سایرین عفو و بلافاصله به اتفاق
عده ای دیگر حزب توده را
تشکیل دادند.
وی در اولین
کنگره حزب که در سال 1323
تشکیل شد به عضویت کمیسیون
تفتیش در آمده و در کنگره دوم
حزب نیز به عضویت کمیته
مرکزی انتخاب شد.
پس از
انحلال حزب توده در 15 بهمن
سال 1327، مشارالیه مجددا
دستگیر و بازداشت گردیده، و
در سال 1329 به اتفاق 9 نفر
دیگر از سران حزب به کمک
سازمان نظامی حزب از زندان
فرار، ولیکن پس از کودتای 28
مرداد، در سال 1333 مجددا
دستگیر و به اعدام محکوم
گردید.
ولی این حکم به علت
عفو شاه به حبس ابد تقلیل یافت
و متعاقبا با اعلام انزجار از
حزب توده و درخواستهای
مکرر از شاه نامبرده مورد عفو
قرار گرفت.
در نامه های
مشارالیه که در جراید آن هنگام
منتشر گردیده آمده است :
«الحال که آفتاب منحوس حزب
منحله توده کاملاً بر لب بام و در
شرف غروب محض است
می خواهم نظریات و تجربیات
خود را با ملت گرامی ایران و
بقایای ناچیز حزب متلاشی توده
در میان بگذارم.
اینجانب
هنگامی که به خاکپای همایونی
نامه استغفار عرضه داشتم و
طلب عبودیت کردم، سران خائن
حزب منحله توده که هنوز
دستگیر نشده و در پناهگاههای
خود لمیده بودند بنده را به
اصطلاح از حزب اخراج کردند،
در حالیکه این کار موجب کمال
خوشوقتی اینجانب شد و من
مسرور شدم که رسما و علنا از
این باند جاسوسی و خیانت جدا
گردیده ام.
از شواهد و قرائن
بسیار چنین برمی آمد که واقعا
حزب منفور توده متلاشی شده
است.
من از کنج زندان به
بقایای معدود دستگیر نشده
وصیت مشفقانه می کنم که
زودتر خود را معرفی کنند و
اطلاعات خود را تقدیم نمایند».
(اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی)
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در خارج از کشور به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 374