صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

سپهبد پرویز خسروانی

تاریخ سند: 29 آذر 1350


سپهبد پرویز خسروانی


متن سند:

از: 302 به: عرض میرسد نامبرده بالا ضمن مذاکره با آقای مهندس قطبی1 اظهار داشت.
ای کاش زیر سایه شما بودیم.
آقای مهندس قطبی از گل زیبایی که برایشان فرستاده شده بود اظهار تشکر کرد.
خسروانی اظهار داشت خانواده من شاهد موفقیت بوده اند و حالا ناراحت هستند.
ناجوانمردی را در مورد من به یک مرحله ای رساندند که در بهترین ایامی که می توانستم خدمت کنم.
شما فکر کنید تمام زحمات استادیوم را من کشیدم و نشانهایش را کس دیگری گرفت.
من عشقم آنجا است.
می خواهند از من این را بگیرند برای خاطر اعمال بی شرمانه خودشان و دروغ.
من که در منزلم جز کلمه انسانیت و ادب نیست می روند دروغ می گویند و همه اش دروغ.
حالا وسیله ای بوده حضرتعالی بودید توانستید.
چه اشخاصی مثل من بدبخت شدند و کسی بدادشان نرسید.
این اظهارات مورد تأیید آقای قطبی واقع می شود.
سپهبد خسروانی اظهار داشت شما اطلاعی ندارید که یکی از دوستانم که باید به عرض برسانم مثل خلیلی بدتر با او رفتار کردند برادرش را از دست داد هفته پیش.
چون منزل نبوده می ترسیده به برادرش میگوید تو سرپرستی زندگی من را بکن دو سه ماه خانه نمیرود برادرش سه روز پیش دق می کند و یک نامه نوشته اگر بیاورم شما واقعا گریه می کنید مرد 45 ساله دق کرده برای اینکه برده بودند فشار آورده بودند شکنجه داده بودند هر کس با من معاشر بود با او اینکار را کرده اند کسی نیست به این وضع برسد.
چیزهائی است که نمیتوانم بگویم فعلاً یک نفر را نجات دادم اگر ولش کنند باز هم پیغام هایی که فلان می کنم.
این عقده پیدا کرده و متأسفانه واقعا دیوانه است اگر دیوانه نباشد چطور یک مردی 27 سال در خانه کسی باشد جز ادب.
پذیرایی.
بعد می آید امیال.
مگر هر کسی می تواند دست تعدی به خانواده ای دراز کند اگر یکی نجیب بود.
خانواده خوبی بود آلت نشد تو بایستی خردش کنی.
آقای مهندس قطبی اظهار داشت زشت است.
سپهبد خسروانی اظهار داشت اگر بدانی چه گزارشاتی برد، خلاصه به هستی من این مرد زد.
چه دوستی.
خدا این ماری بود در آنجا.
و خدا خواسته که قدری حقیقت را بفهمند.
آقای مهندس قطبی اظهار داشت حقیقتا روشن شد.
سپهبد خسروانی اظهار داشت یک آدم با کت و شلوار فزناکی میلیونها ثروت را جمع کند.
شما نمی دانید اعصاب زنم خراب است.
بچه ام روحیه اش خراب است و یک شوکی به خانه من وارد شده و به مردم وارد شده بنده به عرض علیاحضرت رساندم اعلیحضرت تمام دشمن هایشان را می بخشند ولی دشمن های اعلیحضرت ما را نمی بخشند و توی دستگاه بیکار ننشسته اند من معاون ژاندارمری کل کشور بودم حالا رئیس اداره هستم.
بعرض رسید.
30 /9

توضیحات سند:

1ـ محمدعلی قطبی دایی فرح دیبا می باشد.
مادر فرح تا قبل از ازدواج او با محمدرضا پهلوی در خانه محمدعلی قطبی (برادرش) زندگی می کرد و وضع مالی نامناسبی داشتند.
پس از ازدواج فرح با محمدرضا وضعیت مالی خانواده قطبی یکبار تغییر غیر قابل وصفی کرد.
محمدعلی قطبی به عنوان اولین مقاطعه کار دربار و سازمان برنامه و بودجه درآمد و فرزندش رضا قطبی هم مورد توجه رژیم پهلوی قرار گرفت و به سمت مدیرکل تلویزیون منصوب شد و تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم در این سمت باقی ماند.
رضا قطبی هم در کارهای مقاطعه و واگذاری پروژه های دولتی که از سوی سازمان برنامه و بودجه و وزارت دربار ارایه می شد با پدرش همکاری داشت و در 25 درصدی که پدرش از متقاضیان دریافت می داشت سهمی داشت.

منبع:

کتاب پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 324


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.