طرح تضعیف
متن سند:
طرح تضعیف
ریاکارى و تظاهر به دیندارى، یکى از دلایل موفقیت رضاخان براى رسیدن به قدرت بود. به این وسیله بود که او توانست نظر مساعد برخى مردم و حتى روحانیون را به خود جلب کند.
شرکت در عزادارى ماه محرم، نمونهاى از نمایشهاى مذهبى او بود. برپایى مراسم روضهخوانى در قزاقخانه در محرم سال 1341 ق / پاییز 13 ش و پذیرایى از واردین به عنوان صاحب مجلس و حرکت دسته قزاقها در روز عاشورا در بازار تهران و همراهى با سایر دستههاى عزادار، از جمله حرکتهایى بود که براى عامهی مردم جالب بود، به گونهاى که سردار سپه را دعا مىکردند.
این اعمال ریاکارانه در حالى صورت مىگرفت که او هرگز اعتقادى به آن نداشت، تا جایی که در اوایل تصدى وزارت جنگ، به علت لاابالیگری و بىتوجهى به نهى از منکر حجتالاسلام سیدمحمدتقى گلستانه از علماى تهران، با عصا مورد حمله قرار گرفته بود.1
با چنین ریاکارىها و نمایشهاى مذهبى بود که رضاخان، علاوه برآنکه به عنوان یک چهرهی ملى مطرح شد، خود را به عنوان حامى اسلام و روحانیت نیز مطرح کرد. این اعمال به گونهاى مؤثر واقع شد که تعدادى از روحانیون عتبات و روحانیون داخل ایران از او حمایت کردند. دولتآبادى در این باره مىنویسد:
« سردار سپه قیافه خود را براى رسیدن به مقصود به اندازهاى نسبت به همه، مخصوصاً نسبت به روحانى و روحانى نمایان و اشخاص متنفذ در جامعه تغییر داده با همه مهربانى مىکند که انسان تصور مىنماید او عوض شده باشد. سردار سپه به خانه روحانیان حتى درجه دوم و سوم آنها مىرود و از آنها دیدن مىنماید... دوستان تجددخواه سردار سپه از او گله مىکنند که چرا او به روحانى نمایان این درجه پروبال مىدهد؟ جواب مىدهد: مصلحتى اقتضا کرده است این طور بشود و این یک رفتار موقتى است.» 2
این رفتار موقتى با پشت سر گذاشته شدن سالهاى اول، پایان پذیرفت و از ابتداى سال 137ش، یورش رژیم پهلوى به روحانیون، با سرکوب اعتراض آیتالله بافقى (ره) آغاز و همزمان با آن، سیاستهاى سلب نفوذ روحانیون از امور اجتماعى و قضائى به مرحله اجرا گذاشته شد و با شعائر مذهبى مخالفت شد.3
در شهریور ماه سال 132ش، رضاخان از اریکه قدرت به زیر کشیده شد و پس از فعل و انفعالاتى که مشروح آن در کتب موضوعه مندرج است، محمدرضا به جاى او شاه ایران شد. یکى از شرایط سلطنت شاه جدید ـ که نانوشته هم مىنمود ـ ادامه سیاستهاى رضاخانى در دینزدایى از کشور ایران بود، که محمدرضا نیز به طور تمام و کمال بر آن مبادرت ورزید و با ایجاد سازمانهاى مختلف و حرکتهاى متعدد، به این مهم اقدام کرد.
یکى از سازمانهایى که در این راستا، در یارى محمدرضا پهلوى پیشگام بود، سازمان اطلاعات و امنیت کشور موسوم به ساواک بود. در این سازمان که پایهی آن براساس طرحهاى سازمانهاى جاسوسى غرب و اسرائیل گذاشته شده بود، بخش مستقلى، تحت نظر مستقیم پرویز ثابتی، کنترل و مراقبت از روحانیون را به عهده داشت تا در شرایط مختلف، اقدام به موقع داشته باشد. این اقدامات شامل موارد متفاوتى بود. یکى از این اقدامات که از جمله ناجوانمردانهترین آن محسوب مىشد، ارائه و اجراى طرحهایى در راستاى بدنام کردن علماى محلى و غیرمحلى در بین عامه مردم بود.
آنچه در زیر به مطالعهی آن خواهید نشست، سندى است که با عنوان «طرح تضعیف شیخ عباس پورمحمدى ماهونکى» در بایگانی ساواک نگهداری شده که در آن با صراحت به ایجاد تضییقات و بدنام کردن ایشان در محل اشاره شده است:
سند شماره (16)
طرح مربوط به تضعیف شیخ عباس پورمحمدى ماهونکى
الف ـ منظور: تضعیف موقع شیخ عباس پورمحمدى ماهونکى امام جماعت در رفسنجان و ایجاد تضییقات جهت یاد شده در محل و بدنام کردن وى.
ب ـ اجرا و نحوه آن: جهت تأمین منظور فوق اقدامات زیر از مجارى مقتضى و من غیرمستقیم درباره این شخص مفید و فاقد و ضرورى به نظر مىرسد.
1ـ مخالفت با هرگونه اعمال و اقدامات و اجراى مقاصد و نیات وى که در جهات مختلف و صرفاً در مسیر تحکیم وضع و موقع و ازدیاد میزان محبوبیت او و تأمین نظرات مضره و خلاف مصالح وى در محل صورت مىگیرد.
2ـ تقویت یکى از روحانیون سرشناس و مخالف نامبرده در منطقه به انحاء مختلف.
3ـ اشاعه شایعه در محل از طریق منابع و عوامل مورد اعتماد مبنى براینکه هدف نامبرده از ایجاد صندوق قرضالحسنه و مدارس دینى و غیره نفع مادى و ازدیاد ثروت شخصى است.
4ـ ایجاد شایعه در محل از طریق افراد همطبقه و هم لباس او در زمینه حیف و میل سهم امام و وجوه شرعیه توسط نامبرده.
5 ـ انتشار شایعات در محل در خصوص اینکه شهرت دارد یاد شده نسبت به زن، ضعیف و ضمناً داراى انحراف جنسى است و به جنس موافق تمایل و رغبت دارد.
6ـ اشاعه شایعه بخصوص بین طرفداران نامبرده به نحو مقتضى دایر براینکه نامبرده به طور محرمانه با بعضى از دستگاههاى انتظامى در محل نظیر شهربانى تماس و همکاریهایى دارد.
7ـ ایجاد تفرقه در میان روحانیون و متعصبین مذهبى طرفدار وى و اطرافیان او از طریق انتشار شایعاتى مبنى براینکه مشارالیه به دلایل سفاهت و خودخواهى ضمن بدگویى نسبت به رجال مذهبى و مراجع تقلید نظرات آنها را درباره احکام و دستورات اسلامى تخطئه و استهزاء مىنماید.
8ـ ممانعت از شرکت وى در جشنها و اعیاد مذهبى به نحو مقتضى با وانمود ساختن اینکه شخصاً تمایلى به شرکت در این مراسم ندارد.
9ـ اجراى هرگونه برنامه و اقدام دیگرى که با توجه به مقتضیات و شرایط محل در جهت تضعیف هرچه بیشتر وى مؤثر باشد.
حجتالاسلام شیخ عباس پورمحمدى ماهونکى از علماى شهرستان رفسنجان بود که در همان منطقه به دنیا آمد و پس از سپرى کردن مراحل درس خویش در حوزه علمیه قم، به زادگاه خود بازگشت و به تدریس و تبلیغ علوم اسلامى مشغول شد. یکى از نمونه فعالیتهاى این روحانى مبارز، دعوت از سخنرانان مشهور براى حضور و سخنرانى در رفسنجان بود.
وى در خرداد ماه سال 1349 از آقاى فلسفى دعوت کرد تا براى سخنرانى به رفسنجان برود. در روز مقرر - 19 /3 /49 ـ او و آقاى فلسفى به طرف رفسنجان حرکت کردند. مقبولیت ایشان به حدى بود که اهالى منطقه، به مقدار 5 کیلومتر خارج از شهر رفته و از ایشان استقبال کردند.4
از نمونهی دیگر طرحهایى که با دنائت هر چه تمامتر، در راستاى حذف روحانیون پیرو حضرت امام خمینى (ره) به مرحله اجرا رسید، حرکتى بود که علیه مرحوم فلسفى اجرا شد.
پس از آنکه رژیم عراق در سال 135، تعدادى از ایرانیان را که در بین آنان تعداد زیادى از علما و بزرگان حوزه علمیه نجف نیز بودند، از آن کشور اخراج کرد، آقاى فلسفى به دعوت آیتالله خوانسارى (ره) به منبر رفت و با اطلاع از موضع حضرت امام (ره) نسبت به بعثیون عراق به سخنرانى علیه رژیم بعثى اقدام کرد.
رژیم پهلوى براى بهرهبردارى از این منبر، ضمن حذف بخشهایى از آن، سخنرانى ایشان را از رادیو پخش کرد. پس از این حادثه، دو تن از سناتورهاى انتصابى رژیم شاه ـ جمشید اعلم و علامه وحیدى ـ ضمن سوءاستفاده از این سخنرانى در مجلس سنا گفتند: «ما به این روحانیونى که با ما در میان فجایع عمال بعثى عراق همصدا شدند، افتخار مىکنیم، ولى آن آقا (منظور حضرت امام بود) در عراق نشسته و هیچ نمىگوید...» سپس وحیدى مىگوید: «آن آقا اصلاً ایرانى نیست.»
در پى درج این اراجیف در روزنامهها، آقاى فلسفى به خشم آمده و در مجلس ترحیم آیتالله میرزا عبدالله سعیدى چهلستونى (ره) در روز 25 /1 /135، ضمن اشاره به جلسه مجلس سنا و سخنرانى جمشید اعلم و علامه وحیدى، ضمن دفاع از حضرت امام (ره)، مىگوید:
« من با کمال تأسف مراتب تنفر و انزجار روحانیت را از سخنرانى این سناتور محترم اعلام مىکنم و مراتب را هم تلفناً به رئیس مجلس سنا اطلاع دادم که این خواسته مردم است که در جلسه دیگر مجلس سنا آقاى پروفسور جمشید اعلم از تهمت و افتراى بىاساس خود نسبت به حضرت آیتالله خمینى معذرت خواهى نماید... »5
رژیم پهلوى که این حرکت را بر نمىتابید، ضمن اقدام به کنترل تلفنهاى ایشان6 اقدام به تهیه عکسى مونتاژ شده از ایشان نمود و براى افراد مختلف ارسال کرد7 و در اظهارنظرى در این باره نوشت:
« نامبرده... در روز 25 /1 /5 در مسجد جامع تهران از خمینى به طور آشکار و مطالبى جانبدارى تأیید نامبرده و علیه اظهارات برخى از سناتورها درباره خمینى نموده است. علیهذا در صورت تصویب باتوجه به اینکه عکسهاى عملیاتى این شخص طبق اوامر صادره در مقیاس وسیع توزیع گردیده و احتمال دارد وى به منظور نشان دادن عکسالعمل در مقابل این اقدام رویه سابق خود را تشدید و مطالبى عنوان نماید که برخلاف مصالح مملکت باشد، لذا یاد شده ممنوعالمنبر گردد.» 8
پس از این گزارش، حجتالاسلام والمسلمین فلسفى ممنوعالمنبر شد و ارسال عکسهاى مونتاژ شده وى به اطراف و اکناف ادامه یافت، که خوانندگان محترم مىتوانند شرح مفصل آن را در کتاب نهم یاران امام به روایت اسناد ساواک که با عنوان «زبان گویاى اسلام» در برگیرندهی اسناد مبارزاتی حجتالاسلام محمدتقى فلسفى (ره) است، مطالعه کنند.
توضیحات سند:
1. حسین مکى، تاریخ 20 ساله ایران، ج 4، ص 37
2. یحیی دولتآبادى، حیات یحیى، ج 4، ص 346
3. مطالعه مفصل این مقوله، در کتب تاریخى، از جمله کتاب ارزشمند کشف حجاب به روایت اسناد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی توصیه مىشود.
4. زبان گویاى اسلام، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 371 ـ سند شماره 4001/ هـ ـ 4 /4 /49
5. همان ـ صص 448 449ـ ـ سند شماره 340265 /20 ﻫ 12 ـ 25 /10 /50
6. همان، ص 449، سند 8834 /312 ـ 26 /10 /50
7. همان، صص 450 ـ 452 سندهاى 8932 /312 ـ 28 /10 /50 و 4273 /15/ ﻫ 30 /10 /50
8. همان، ص 455 ـ سند بدون شماره به تاریخ 2 /11 /50
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 193