تاریخ سند: 25 آذر 1357
سازمان اطلاعات و امنیت مازندران
متن سند:
سند شماره (560)
به تیمسار ریاست محترم شهربانى استان مازندران تاریخ: 25 /9 /57
از: سازمان اطلاعات و امنیت مازندران شماره: 5990 /2 ه 2
برابر اطلاع واصله یک برگ اعلامیه دستنویس با خودکار آبى بعدازظهر روز جارى روى درب ورودى مسجد جامع سارى مشاهده که مفاد آن حاکیست از اهالى سارى دعوت شده فردا صبح در خانه معلمان بابل اجتماع نمایند و سخنران این جلسه را ابوذر ورداسبى1 معرفى نموده است توضیح این که ورداسبى داراى سابقه ضدامنیتى مىباشد.رخشا
گیرنده در شهربانى: ستوان اسدى
موضوع به سازمان بابل نیز منعکس و یادآورى شودکه مراتب به رئیس آموزش وپرورش اطلاعیه داده شود و گفته شود که مسئول خانه معلم ایشان هستند و نباید بگذارند مسائل ضدامنیتى و ضدملى در آنجا مورد اشاعه قرار گیرد. 25 /9 /57
توضیحات سند:
1. ابوذر ورداسبى فرزند سلمان در سال 1326 در جویبار قائمشهر به دنیا آمد. وى داراى، لیسانس حقوق از دانشگاه تهران، و از دانشجویانى بوده که اکثراً در مجالس مذهبى و اعتصابات دانشجویان دانشگاه تهران شرکت داشته و ضمن تماس با افراد مذهبى کتب مختلف نیز مبادله مىنموده که به همین جهت در سال 50 به مدت یک سال از تحصیل محروم و توسط ساواک دستگیر مىشود. نامبرده در زندان طى نامهاى به رئیس ساواک ضمن اظهار ندامت و پشیمانى از اعمالش، خود را به عنوان فردى وطنپرست و طرفدار جشنهاى 2500 ساله معرفى و تقاضاى آزادى مىنماید. سرانجام وى پس از مدت 9 ماه از زندان به قید ضمانت آزاد و در سال 52 با ترفیع وى در خدمت نظام موافقت مىگردد. یادشده پس از آزادى از زندان مجدداً به فعالیتهاى خود ادامه داده و ضمن ارتباط با محمدتقى شهرام و امیرحسین احمدیان دو تن از اعضاى سازمان مجاهدین خلق که از زندان سارى فرار کرده بودند به عضویت سازمان مجاهدین خلق در آمده و در سال 53 براى بار دوم دستگیر مىشود.
در بازجویىها اظهار مىدارد به اسلام بهعنوان یک مکتب و ایدئولوژى تا حدود زیادى عقیدهمند بودم ولى همیشه یک شکى نسبت به خدا و مسائل متافیزیکى در اعماق قلب و روحم احساس مىکردم و این شک و تردید دائمى بنیادم و اعتقادات اسلامىام را همیشه سست و متزلزل نگه مىداشت، به طورى که گاهى نماز مىخواندم و گاه نمىخواندم.
نامبرده هنگامى که توسط مأموران ساواک به منظور دستگیرى تقى شهرام به محل قرار منتقل مىشد بقصد خودکشى و نجات تقى شهرام خود را به زیر اتوبوس شرکت واحد انداخته و به سختى مجروح مىشود. سرانجام به سه سال زندان محکوم مىگردد. در زندان به جرگه طرفداران مبارزه مسلحانه و مخالف روحانیت مىپیوندند. در بازجوئى که در سال 55 از وى به عمل آمده خود را سخت نادم و پشیمان دانسته و اضافه نموده رژیم مشروطه سلطنتى رژیمى است مقبول و معقول و منطقى و کلاً و کاملاً مورد تأیید من است و اصول انقلاب شاه و ملت بىشک تحول بىشمار و ژرفى در تمام اندام و ابعاد جامعه ایرانى به وجودآورده است. و در پایان متعهد به همکارى با ساواک گردید. سرانجام یاد شده در تاریخ 28 /12 /55 از زندان آزاد و قرار منع پیگرد در مورد وى صادر مىگردد.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى در 22 بهمن سال 57 همکارى خود را با سازمان مجاهدین خلق ادامه داده و بعضاً در سخنرانىها از آنها و افکارشان و افکار سوسیالیستى طرفدارى مىنمود، پس از واقعه سى تیر 1360 و تحت تعقیب قرار گرفتن مجاهدین خلق متوارى شد. نامبرده طى نامهاى که به شوراى مقاومت ملى ارسال نمود ضمن اعلام پیوستگى با شوراى مذکور به ناسزاگوئى علیه حضرت امام ره و دولت جمهورى اسلامى ایران، خواستار الحاق دیگران به این شورا شده و در پایان خواستار وارد آوردن ضربه نهائى به نظام جمهورى اسلامى گردید.
اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى و اسناد بعد از انقلاب.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 2 صفحه 379