صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 5 اسفند 1340


متن سند:

از دو ماه قبل فعالیت شدیدی بوسیله سرتیپ خسروانی رئیس ژاندارمری ناحیه تهران بر علیه تیمسار سپهبد نصیری1 رئیس شهربانی کل کشور آغاز شده است.
سرتیپ خسروانی همه جا می گوید که سپهبد نصیری آخرین بازمانده 28 مرداد بزودی تعویض شده و جای آن را به من واگذار می کنند.
سرتیپ اردوبادی و باندی که وی در ارتش و ژاندارمری دارد به سرتیپ خسروانی کمک می کنند.
سرتیپ خسروانی سعی دارد در جلسات روز چهارشنبه علیاحضرت ملکه مادر2 نیز نفوذ کرده و بدینوسیله از نفوذ مشارالیه نیز استفاده کند به قراری که وی گفته روزهای چهارشنبه سپهبد نصیری سرتیپ مین باشیان3 و عده دیگر جلساتی دارند و شرفیاب می شوند.
بخش 314 به منظور بهره برداری و سپس به اداره سوم فرستاده شود.
5 /12 ریاست بخش بایگانی از لحاظ موضوعی بهره برداری شود عین اطلاعیه جهت هرگونه اقدام مقتضی به اداره سوم ارائه و بهره برداری گردید.
8 /12 /40

توضیحات سند:

1ـ ارتشبد نعمت اللّه نصیری فرزند (عمیدالممالک) در مردادماه سال 1289 شمسی به دنیا آمد.
پس از طی تحصیلات مقدماتی و متوسطه و گذراندن دانشکده افسری در سال 1313 به درجه افسری رسید.
مدتی فرمانده گردان 2 هنگ 18 کرمان شد.
در سال 1329 فرماندهی هنگ پیاده پهلوی و سپس فرماندهی گارد شاهنشاهی را به عهده گرفت.
در کودتای 28 مرداد 1332 نقش بسیار مهمی داشت.
در سال 1337 به درجه سرلشکری رسید.
در سال 1339، ژنرال آجودانی و سپس رئیس شهربانی کل کشور شد.
در مرداد 1341 به درجه سپهبدی رسید و در سال 1342، فرماندار نظامی تهران شد.
او در سال 1343 به معاونت نخست وزیری و ریاست ساواک کشور منصوب گردید.
در 13 مهرماه سال 1350 و مقارن با جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی، به درجه ارتشبدی رسید.
در طول دوازده سال ریاست وی در ساواک، همکاری گسترده ای بین دستگاههای جاسوسی آمریکا و اسرائیل با ساواک برقرار و مدرن ترین دستگاههای فنی جهت سرکوبی مبارزین به ایران منتقل گردید.
در سندی از لانه جاسوسی مورد عملکرد نصیری در دستگاه امنیتی شاه چنین گزارش شده است : «نصیری در زمینه مسائل امنیتی، فردی محافظه کار است و ترجیح می دهد به جای رسوخ در میان گروههای مخالف و پی بردن به اهداف و روشهایشان، آنان را یک باره سرکوب و نابود کند.
» او در طول زندگی، بیش از 40 مورد نشانهای داخلی و خارجی گرفت.
با اوج گیری انقلاب اسلامی، نصیری که به علت دخالت مستقیم و غیرمستقیم در ارعاب و تعقیب و شکنجه و قتل آزادیخواهان مورد نفرت همه طبقات جامعه بود، در تیرماه 1357 از ریاست ساواک برکنار و به عنوان سفیر به پاکستان اعزام شد.
رژیم پهلوی در عقب نشینی گام به گام خود در برابر انقلاب اسلامی، وی را به تهران فرا خواند و در یک حرکت عوامفریبانه، در 16 آبان 1357 او را بازداشت و روانه زندان کرد.
سرانجام نصیری در 22 بهمن 1357 توسط مردم دستگیر و در 27 بهمن 1357 به حکم دادگاه انقلاب اسلامی، تیرباران شد.
2ـ تاج الملوک فرزند تیمور خان میرپنج دومین همسر رضاخان بود.
که پس از درگذشت همسر اولش اختیار کرد تیمور خان پدر تاج الملوک فرمانده فوج قزاقی بود که رضا خان از آن برخاسته بود و از مهاجرین آذربایجان شوروی بودند که به ایران آمده بودند.
و در آن زمان برای رضا خان افتخاری بود که با دختر یک میرپنج ازدواج کرده است.
وی در سال 1294 ش با تاج الملوک ازدواج کرد و از او دارای چهار فرزند شد: شمس، محمدرضا و اشرف که دوقلو بودند و علیرضا.
تاج الملوک روز ششم اردیبهشت سال 1287 ش به دنیا آمده است و دارای سه خواهر و یک برادر بود.
رضا خان از ابتدای ازدواج با تاج الملوک با او اختلاف داشت لذا روابط خوبی با او نداشت و این روابط بعد از اینکه وی در سال 1301 ش دختری از خاندان قاجار بنام ملکه توران را به زنی گرفت، تیره تر و سردتر شد.
ولی با توجه به اینکه تاج الملوک ولیعهد آینده ایران (محمدرضا) را بدنیا آورده بود رضا خان سعی می کرد به او احترام بگذارد...
وی زنی بداخلاق، تندخو، هوسباز، بی حیا و فاسد بود.
بعد از اینکه رضا شاه در تبعید مرد، هنوز کفن او خشک نشده بود که تاج الملوک در تهران غلامحسین صاحب دیوان را به عنوان معشوقه خود برگزید و چهار سال بعد از آن با یکدیگر ازدواج کردند.
صاحب دیوان در واقع هم سن و سال پسر تاج الملوک و عضو یکی از شاخه های خانواده قوام الملک شیرازی بود که مهمترین و با نفوذترین خانواده ها در استان فارس به شمار می آمد.
اما ملکه مادر به غلامحسین خان اکتفا نکرد و بعدها چندین همسر رسمی و غیر رسمی انتخاب و در نهایت در سن 85 ـ 80 سالگی با رحیم علی خرم، ازدواج کرد که یک کارگر آسفالت کار بود.
رحیم علی خرم یک روستایی بی سواد با هیکلی درشت بود.
بعد از انتخاب توسط ملکه 85 ساله به عنوان معشوقه رسمی از کارگری و عملگی ساده یک شبه به مقاطعه کاری ترقی کرد که تأسیسات پارک خرم [پارک ارم فعلی در بزرگراه تهران ـ کرج] و کاباره جزیره جزء املاک او بود که پس از انقلاب اسلامی ایران اموال او مصادره و بواسطه جنایتهایی که در پارک خرم مرتکب شده بود (تجاوز و قتل زنان و دختران، که در یک مورد مردی را که به دفاع از ناموس خود پرداخته بود در قفس یک شیر درنده انداخت) اعدام شد.
«تاج الملوک بسیار آلوده به فساد اخلاقی بود و حتی در زمان حیات رضا شاه نیز دارای معشوقه بود.
یک بار که رضا شاه نسبت به ارتباط خادم منزل خود [سلیمان بهبودی] با همسرش مشکوک شده بود آن قدر او را کتک زد که در معرض مرگ واقع شد.
او مدتی با تهدید و ارعاب با دامادش [شوهر شمس، مهرداد پهلبد ]ارتباط نامشروع برقرار ساخته بود.
»...
به گفته یکی از رهبران سلطنت طلب «ملکه مادر که نزدیک به نود سال دارد و به سختی حرکت می کند بدون ملاحظه سن و سال خود و لطمه ای که از این رهگذر به مبارزات گروههای سلطنت طلب [!] و پرستیژ آنها وارد می آید!! در آپارتمانهایشان در نیویورک...
.
و این موضوع باعث بی آبرویی نهضت[! ]شده است.
ثریا اسفندیاری زن دوم محمدرضا پهلوی درباره او می گوید: «وی [تاج الملوک] به عنوان مادر نخستین و بزرگترین پسر [بعد از مرگ رضاخان] همچنان در رأس می ماند و طبیعتا در تصمیم گیریها و بعضی از مسایل داخلی اثر می گذارد.
من به این نتیجه رسیده بودم که دربار ایران اساسا دربار زنان است.
گر چه از نظر قانونی هیچ نوع حقی نداشتند.
لکن در عمل با به کار بردن هزاران نیرنگ و فریب و دودوزه بازیها به هدف و مقصد خود می رسیدند.
احساس می کردم، من تحت سلطه دربار زندگی می کنم که ملکه مادر یا رئیسه خاندان در رأس آن قرار دارد.
این اشتباه خواهد بود اگر تصور کنیم که زنان آن چنانی از سیاست سر در می آوردند، افق دیدشان بسیار کوتاه و محدود بود.
مهمترین مسئله مورد نظر و توجه آنها انواع دسیسه ها و پشت هم اندازیهای زیبنده دربار بود...
» 3ـ ارتشبد فتح اللّه مین باشیان فرزند سرتیپ نصراللّه مین باشیان در شانزدهم مرداد ماه 1295 ه ش در تهران متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه زرتشتیان به پایان رسانده، وارد مدرسه نظام شد و پس از اتمام دانشکده افسری در مهر 1317 به درجه ستوان دوّمی رسید.
در زمان سلطنت رضا شاه هم دوره دانشکده افسری ولیعهد بود و بعدها چنان به او نزدیک شد که اغلب اوقات در دربار رفت و آمد می کرد.
او همچنین با علی قوام و حسین پهلوی روابط دوستانه داشت.
در سال 1327 با درجه سرگردی برای تحصیلات عالی نظام عازم ایالات متحده امریکا شد و سپس دوره دانشگاه جنگ ایران را با درجه سرهنگ دومی به پایان رساند و بین هم دوره های خود مقام اول را بدست آورد.
فتح اللّه مین باشیان با طی کلیه مراحل فرماندهی، به درجه ارتشبدی و فرماندهی نیروی زمینی رسید و به اخذ نشان همایونی با حمایل نایل گردید، ولی در سال 1350 مورد بی مرحمتی شاه قرار گرفت و با احراز بازنشستگی ناچار به ترک وطن شد و مقیم فرانسه گردید.
شاه یکبار به هنگام صحبت از ارتشبد مین باشیان صریحا گفته بود که «مین باشیان فقط یک دلقک است».

منبع:

کتاب پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 7

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.